کد خبر: ۶۱۲۷۸۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۸ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۹

اقدام به خودکشی بعد از قتل دوست صمیمی

شرق: مرد جوانی که در درگیری به خاطر پول دوستش را به قتل رسانده بود، به‌خاطر عذاب‌وجدان شدید اقدام به خودکشی کرد، اما زنده ماند.

به گزارش خبرنگار ما، یک سال قبل مردی به مأموران پلیس گزارش داد فرزندش گم شده است. این مرد به مأموران گفت: پسرم شهرام جوان موفق و ثروتمندی است که چند روزی است از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. تلفن او نیز خاموش است و ما نگران او هستیم.

پسرم آخرین‌بار با دوستش روزبه بیرون رفته بود. او دشمنی نداشت فقط می‌دانم با یکی از دوستانش اختلاف حساب داشت و دوستش از او پول قرض گرفته بود. مأموران برای تحقیق درباره سرنوشت شهرام ابتدا روزبه را احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند. او مدعی شد با شهرام در روز حادثه دیداری نداشته و نمی‌داند او کجاست.

زمانی که مأموران حرف‌های متهم را شنیدند، با توجه به اضطرابی که او داشت و همچنین به‌‌دلیل آثار سوختگی روی دست‌هایش، به او مشکوک شدند و روزبه را بازداشت کردند. این جوان در بازجویی‌های تکمیلی به قتل اعتراف کرد و گفت: من و شهرام سال‌های زیادی بود که با هم دوست بودیم. او تاجر موفقی بود و پول زیادی داشت. من از او 600 میلیون تومان پول قرض گرفته بودم تا خانه بخرم.

مدتی بعد به من گفت پول را لازم دارد. گفتم من خانه خریده‌ام و دستم خالی است و فعلا نمی‌توانم پولت را پس بدهم؛ اما اصرار داشت که پول را پس بگیرد. متهم در ادامه گفت: شهرام به من فشار می‌آورد و من که می‌دانستم نبود آن پول زندگی او را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، از دستش عصبانی شدم و تصمیم گرفتم او را بکشم.

شهرام شرکت توزیع مواد غذایی داشت. به بهانه اینکه محصول خوبی در اطراف کن پیدا کرده‌ام که می‌تواند به‌راحتی خریداری کند و بفروشد، او را به سمت سولقان کشاندم. در راه به بهانه اینکه کروناست، عقب نشستم و شهرام هم پشت فرمان نشست. ما با هم به سمت یکی از باغ‌ها رفتیم. در راه گفتم کمی در باغ بایستیم و صحبت کنیم. حین حرف‌زدن او را داخل چاه انداختم و با سنگ چند ضربه به سرش زدم و بعد فرار کردم.

روزبه در ادامه اظهاراتش گفت: به خانه که برگشتم، لباس‌هایم پاره بود و حال خوبی نداشتم. همسرم به من فشار آورد که بگویم چه اتفاقی افتاده است. من هم به دروغ به او گفتم با شهرام به سمت باغ می‌رفتیم که چند موتور‌سوار به سمت ما حمله کردند و من را زدند و شهرام را به قتل رساندند و جسدش را با خود بردند. همسرم اصرار کرد موضوع را به مأموران بگویم؛ اما من قبول نکردم. بعد از چند روز ماشین شهرام را به بیابان بردم و آتش زدم تا هیچ اثری از او باقی نماند و راز قتلی که انجام دادم، فاش نشود.

متهم در پاسخ به این پرسش که چرا دست‌هایش سوخته است، گفت: دست‌هایم به خاطر اینکه ماشین شهرام را به آتش کشیدم، سوخت. روی ماشین بنزین ریختم و بخشی از بنزین روی دست خودم ریخت و حین آتش‌زدن ماشین دست خودم هم سوخت.

پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهم در جلسه رسیدگی به این پرونده حاضر نشد و وکیل‌مدافع او دلیل این غیبت را برای قضات توضیح داد. قبل از اینکه وکیل متهم صحبت کند، اولیای‌دم خطاب به قضات گفتند درخواست قصاص دارند و حاضر به گذشت نیستند. آنها گفتند پسرشان فرد بسیار باایمانی بوده و با تلاش زیاد خودش توانست ثروتمند شود، اما روزبه به ثروت او حسادت کرده و او را به قتل رسانده است. به‌ خاطر دروغ‌هایی که روزبه گفته و قتل فجیعی که رقم زده، حاضر به گذشت نیستند.

سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: موکل من بعد از اینکه زندانی شد، وضعیت روحی بسیار بدی پیدا کرد. او موقعیتش را در خانواده از دست داد و عذاب وجدان قتل دوست صمیمی‌اش رهایش نکرد. زمانی که من وکیل او شدم، متوجه شدم دو بار دست به خودکشی زده است. او به‌شدت افسرده شده و وضعیت روحی خوبی ندارد. موکلم وزن زیادی کم کرده، حالش خوب نیست و من چند باری به او توصیه کردم درمان شود، اما آن‌قدر وضعیت روحی بدی دارد که توان اینکه خودش را درمان کند، ندارد. او فرد قابل اعتمادی در خانواده بود و زندگی خوبی داشت که با کاری که کرده، همه‌چیزش را از دست داده است.

این وکیل دادگستری گفت: من خودم پیگیر شدم که در زندان به موکلم بیشتر توجه شود تا بتواند کمی آرامش خودش را به دست آورد. حتی به او قول دادم که خودم با اولیای‌دم صحبت و سعی می‌کنم از آنها رضایت بگیرم. فکر می‌کردم وضع روحی‌اش با این حرف‌ها بهتر می‌شود؛ اما صبح جلسه دادگاه از زندان با من تماس گرفتند و گفتند که موکلم در زندان دوباره خودکشی کرده است.

این وکیل گفت: روزبه مقدار زیادی قرص خورده و تا پای مرگ رفته است. پزشکان زندان هیچ امیدی به بازگشت او نداشتند و او به‌طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد. به‌دلیل وخامت حالش امکان اینکه با او صحبت کنم، وجود نداشت، اما خبر دارم وضعیت بهتری پیدا کرده است. من به زندان خواهم رفت تا او را راضی کنم با دکتر روان‌پزشک صحبت کند و روند درمانش را آغاز کند تا بتواند در جلسه دادگاه حاضر شود.

نوع خودکشی که موکلم انتخاب می‌کند، بسیار خطرناک است و نشان می‌دهد او قصد دارد حتما خودش را بکشد و این وضعیت نگران‌کننده‌ای را برای خانواده‌اش درست کرده است. من از دادگاه درخواست دارم به ما فرصت بدهد تا روند درمان موکلم تکمیل شود تا او آمادگی روحی را برای اینکه بتواند در دادگاه حاضر شود، به دست بیاورد. او از حضور در دادگاه به‌شدت می‌ترسد؛ به‌همین‌دلیل هم چند بار خودکشی کرده است. من سعی می‌کنم کاری کنم که او بهتر شده و بتواند در دادگاه حاضر شود.

بعد از گفته‌های وکیل‌مدافع متهم قضات وارد شور شدند و تا زمان بهبود نسبی متهم ادامه رسیدگی به پرونده را متوقف کردند. در صورت بهبود نسبی متهم او پای میز محاکمه می‌رود.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"