|
شرق: دو خانواده که در دو پرونده جداگانه عزیزانشان را در پی وقوع قتل از دست دادهاند از دادگاه درخواست دیه از بیتالمال کردند. در هر دو پرونده زنانی به قتل رسیدهاند.
به گزارش خبرنگار ما، اولین پرونده که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به آن رسیدگی شد مربوط به کشتهشدن زن جوانی به نام عزیزه است. این زن 27ساله که باردار بود، اوایل بهار سال ۹۳ به طرز مشکوکی در خانهاش در جنوب تهران کشته شد. همسایهها میگفتند چند ساعت قبل صدای درگیری عزیزه با یک مرد غریبه را شنیدند؛ اما بعد از حدود ۴۰ دقیقه صدای داد و فریاد قطع شد.
وقتی شوهر عزیزه از محل کار به خانه برگشت با جسد خونین همسرش روبهرو شد که شواهد نشان میداد با ضربههای چاقو کشته شده است. پلیس به رازگشایی جنایت پرداخت اما ردی از عامل یا عاملان جنایت به دست نیاورد. شوهر عزیزه به عنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. مرد جوان گفت: من و همسرم چند سال قبل از افغانستان به ایران آمدیم و همراه خانوادههایمان در ایران کار میکردیم.
زمان قتل من در محل کارم بودم و حتی چند شاهد هم برای اثبات حرفم دارم. وقتی از محل کار به خانه برگشتم کسی در را باز نکرد. من که نگران شده بودم از همسایهها پرسوجو کردم و آنها گفتند صدای مشاجره همسرم با یک مرد غریبه را شنیدهاند. من هراسان قفل در را شکستم و با جسد خونین همسر باردارم روبهرو شدم.
وقتی شوهر عزیزه ثابت کرد در زمانی که همسرش به قتل رسید در محل کار حضور داشت، از دستداشتن در این ماجرا تبرئه شد و درحالیکه با گذشت هفت سال از این قتل هیچ ردی از عامل یا عاملان جنایت به دست نیامده بود، او درخواست دریافت دیه از بیتالمال را مطرح کرد. مرد جوان گفت: همسر باردارم بیگناه کشته شد و حالا هفت سال از آن ماجرا گذشته است. من تقاضا دارم دیه از صندوق بیتالمال به من پرداخت شود.
دومین پرونده که آن هم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به آن رسیدگی شد، پرونده قتل زن جوانی بود که به همراه دختر نوجوانش با واردآمدن ضربات تبر بر بدنشان کشته شدند. پدر خانواده که سالها بود از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد، در اقدامی جنونآمیز زن جوان و دختر 17سالهاش را با ضربههای تبر از پا درآورد و خودش را حلقآویز کرد.
پسر جوان و دو خواهرش که تنها بازماندگان این جنایت خانوادگی بودند، بعد از دو سال درخواست دریافت دیه را مطرح کردند و خواستند تا دیه از صندوق بیتالمال به آنها پرداخت شود. پسر جوان گفت: پدرم چند سال بود که از مشکلات اعصاب و روان رنج میبرد. او به همه بدبین بود. بارها او را پیش پزشک بردیم اما بیفایده بود. رفتارهای پدرم باعث شده بود همیشه با مادرم درگیر باشد. زمان قتل من بیرون از خانه بودم که زن همسایه خبر داد پدرم خواهر کوچکم را که آن زمان پنجساله بود، از خانه بیرون انداخته و در را برایش باز نمیکند.
وقتی خودم را به خانه رساندم و در را باز کردم با صحنه وحشتناکی روبهرو شدم. پدرم، مادر و خواهر نوجوانم را با ضربههای تبر در حمام خانه کشته و خودش را با چادر در حیاط حلقآویز کرده بود. آنجا بود که فهمیدم پدرم به چه علت خواهر خردسالم را از خانه بیرون کرده بود. او ادامه داد: با گذشت دو سال از این ماجرا هر شب کابوس میبینم و تصویر اجساد خانوادهام از مقابل چشمانم پاک نمیشود.
خواهر بزرگم با خیاطی زندگیمان را میگذراند و من و خواهر خردسالم در خانه هستیم. من شرایط روحی خوبی ندارم تا بتوانم کار کنم. بعد از این حادثه افسردگی شدید و بدحالی به سراغم آمده و حالم بسیار بد است. به همین دلیل تقاضا دارم تا دیه مادر و خواهرم از صندوق بیتالمال به ما پرداخت شود. ما شرایط سختی داریم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره درخواست دو خانواده اظهارنظر کنند.