|
فراز: آرلینگتون، خانه رابرت لی و گورستانی که به طور عذابآوری در چمنهای مقابلش مستقر شده را این روزها به سختی میتوان جزئی از ویرجینیا به حساب آورد. آپارتمانهای تونی و شرکتهای فناوری اطلاعات، مدتهاست که این شهر را به گونهای توسعهیافته از واشنگتن بدل گرداندهاند. اتفاقی که به نوبه خود ایمنی نسبی را در فضا برای جو بایدن به وجود آورده و باعث شد او در غروبی سرد به سوی ویرجینیا بشتابد. تا با عبور از پتوومک، مریلند، جا پای خود در رقابت فرمانداری ویرجینا محکم کند.
با عطف به این واقعیت که رقابت میان تری مک آلیف و گلن یانگکین قوت یافته است، ناخوشایند بود اگر بایدن این کار را انجام نمیداد. اما کسی انتظار نداشت رئیسجمهوری با این درجه از مشکلات بتواند آرائی با این حجم بالا را جابهجا کند. حتی مک آلیف سرکوبناپذیر هم با آن همه انرژی مثبتش و رفاقت ۴۰ سالهای که با بایدن دارد، اعتراف میکند که محبوبیتی در کشورهای مشترکالمنافع ندارد. این موضوع به طور ضمنی در ترتیبات سفر ریاست جمهوری منظور شده بود. تنها گوشه کوچکی از پارک بزرگ آرلینگتون حصارکشی شده و بر آن نور تابیده بود _ایجاد امنترین فضای ممکن در قابل اعتمادترین شهر دموکراتیک ایالتی که بایدن با ده امتیاز اختلاف در آن برنده شده بود.
تنها جمعیتی نه چندان فاحش که همه هم دموکرات بودند، حاضر شدند. و اعضا نیز به نظر میرسید نظرات دوگانهای نسبت به رئیسجمهور داشته باشند. در مورد دیدگاه آنها بهتر است اینطور بگوییم که برخی «بیتفاوت بودند»، و برخی دیگر ادعا میکردند «نظر خاصی ندارند».
چند تن از کسانی که از سوی لکسینگتون مورد پرسش قرار گرفته بودند، گفتند که به طور ویژه هیچ فردی را نمیشناسند که علاقهای به آقای بایدن داشته باشد. زنی در حالی که داشت تابلوی «تری برای ویرجینیا» را در دستانش تاب میداد گفت: «بایدن واقعی را نمیشناسیم.» تنها یک زن که هندیالاصل بود از تاریکی بیرون آمده و با ایمان قلبی اعلام کرد که دولت را به شدت تحسین میکند. او در لابی یک بیمارستان کار میکرد و گفت افزایشی را که در هزینههای مراقبت بهداشتی پدید آمده است، میپسندد.
از آنجا که میزان محبوبیت آقای بایدن در ماههای اخیر کاهش داشته، ادلهی محکمی برای دفاع از او اقامه شدهاند. رؤسای جمهور اکثرشان در همان سال اول حمایتهای خود را از دست میدهند. دلیلش هم همان ماهیت ترموستاتیک افکار عمومی است. نزول جو بایدن از کسب موافقت ۵۶ درصدی آراء به پایینترین سطح محبوبیت از دهه ۴۰، شبیه به لغزشی میرسد که باراک اوباما و دونالد ترامپ نیز در دوران خود متحملش شده بودند. آقای بایدن همچنین در دوران حضورش با بادهای مخالف دلهرهآوری نیز رویارو بوده است. از کووید۱۹ و ویرانی اقتصادی که این بیماری به بار آورد گرفته تا این واقعیت که نیمی از امریکاییها به یمن قطبی شدن شدید رسانهها حرفهای خوبی راجع به او نمیشنوند. تاریخ ویرجینیا نیز علیه بایدن است. ویرجینیا به عنوان یکی از اولین ایالاتی که پس از انتخابات عمومی رأی داد، عادت دارد از خجالت هر حزبی که کاخ سفید را اشغال میکند دربیاید. با این حال این بیانات منطقی و این آمار عقلانی و معمول، از شدت گرفتاریهای جو بایدن چیزی کم نمیکند.
اوباما پس از اولین انتخابش، از چنان سطح بالایی سقوط کرد که کماکان در قلمروی مثبت باقی ماند. ترامپ هیچگاه در خارج از پایگاه خود محبوبیتی نداشت. با این وجود هر چه منفورتر میشد میان طرفداران خود محبوبیت بیشتری پیدا میکرد. ترفندی که او داشت، کشاندن مبارزه به جریان اصلی لیبرال بود. هیچیک از این عوامل بهبود دهنده در مورد جو بایدن صدق نمیکنند. او به نسبت اوباما با اختلاف بسیار کمتری پیروز انتخابات شد. که به خودیخود وعدههایی که او برای متحد کردن کشور در برابر ترامپیسم داشت را زیر سؤال برد. و این تنش شدیدتر هم شد زمانی که ارقام مربوط او وضعیت بدتری پیدا کردند.
در آرلینگتون بایدن بار دیگر با فریاد به اعقابش ارجاع میدهد: «به خاطر داشته باشید: من در مقابل دونالد ترامپ ایستادم و تری نیز حالا با یکی از شرکای ترامپ رقابت میکند!» محدودیتهایی که این پیام داشت در انتخابات سراسری افشا شدند. آن هم نه فقط با عملکرد شکستآلود ترامپ، بلکه با آسیبی که دیگر نامزدهای جمهوریخواه متحمل شدند. و رئیسجمهور پیشین... اکثر رأیدهندگان، مخصوصاً مستقلهاشان دیگر او را حتی به فلانشان هم نمیگیرند و به نظر میرسد به کلی او را به فراموشی سپردهاند. البته بایدن در میان این مستقلها افت به مراتب بدتری داشته است. و صد البته در مورد آقای بایدن باید گفت زمانی که بیش از نیمی از کشور به بدی یک نفر به عنوان رئیسجمهور اعتقاد داشته باشند، دیگر آن فرد نه راحت میتواند خود را متحد معرفی کند و نه جداییافکن.
بایدن سخت بتواند این برداشت را معکوس کند. میاندورههای همهپرسی به رئیسجمهور کنونی مربوط میشوند و نه پیشینیان او. بنابراین رتبهبندی وخیم او، دموکراتها را در وضعیت خوبی قرار نخواهد داد. تاریخ نشان داده است که آنها ید طولایی در از کف دادن اختیار هر دو دفتر دارند. و همین ثابت میکند کار چندانی از بایدن برای بازگشت به عقب ساخته نیست.
در میان اسلاف اخیر جو بایدن، تنها بیل کلینتون است که در زمان صلح، بازگشتی به افکار عمومی انجام داد؛ البته نادیده نگیریم که او هم از مزایای اقتصاد عالی در زمان خود برخوردار بود و هم مهارتهای سیاسیاش درخشان بودند. مزایایی که بایدن هیچ کدامشان را ندارد. سرنوشت بایدن بیش از هر چیز به کووید۱۹ گره خورده است. و کووید فاکتوری است که خیلی بیشتر از آنچه نشان میدهد به موفقیت یا شکست سیاسی افراد این دوران بسته شده است. در چنین شرایطی، عملکرد سیاسی به حاشیه رانده میشود که البته بایدن در آن هم پرونده خوبی ندارد.
مطابق استانداردهای اخیر، دولت او عملکرد قابل قبولی داشته است. حداقلش اینکه برخلاف رئیسجمهور پیش از خودش، حزب او توسط افرادی جدی رهبری میشوند. و چنین به نظر میرسد که علیرغم اکثریت اندک دموکراتهای کنگره، حالا در مسیری است که در اولین سال فعالیتش، قوانین به مراتب مهمتری نسبت به باراک اوباما امضا میکند. ناکامی دولت او در افغانستان هر چند به شدت دولتش را بدنام کرد اما به سبب نامشخص بودن تبعاتش، پوشش گستردهای یافت. ولی به هر ترتیب، چنین بیکفایتی از دولت ترامپ انتظار میرفت و نه آقای بایدن. اما به هر صورت چه بایدن و چه حزبش خساست خاصی در ارائهی اهداف و دستاوردهای خود دارند.
به ندرت میتوان غیرلابیستی را در جمعیت آرلینگتون پیدا کرد که از کارهای مهم دولت چیزی به ذهنش برسد. اغلب آنها میدانستند که دموکراتهای کنگره بر سر هزینههای یک بسته چانهزنی میکنند؛ اما دریغ از هیچ کدام از سیاستهای اقلیمی و اجتماعی موجود در آن بستهها که به خاطر بیاورندش. و این موضوع را داریم در مورد احتمالاً یکی از تحصیلکردهترین، روشنترین و میانهروترین چپهای کشور عنوان میکنیم. به نظر میرسد شانس رأیدهندگان مستقل در میلواکی یا الپاسو، برخلاف تلاشهای آقای بایدن چیزی نزدیک به صفر باشد.
در هزارتوی او
ترامپ همیشه فخرفروشی میکرد. حتی زمانی که موضوع خاصی برای بالیدن وجود نداشت. در مقابل بایدن و حزبش هیچ ادعایی در مورد کاری که واقعاً در حال انجامش هستند، ندارند. جیمز کارویل، معلم مذهبی آقای کلینتون خاطرنشان کرده که آنها از این کار خوششان نمیآید. یا شاید هم بایدن کلاً این کارها را بلد نیست. در هر صورت به نظر میرسد که او دارد کوتاهی میکند. اگر انتخابات، آینده را هدف میگیرند (همانطوری که آقای کلینتون دوست داشت بگوید) این موضوع فقط به ترامپ محدود نخواهد شد.