|
روزنامه همشهری: تحقیقات تیم جنایی پایتخت درباره حرفهای شاهدی که میگفت همسایهاش دست به جنایت زده، فاش کرد که وی برای انتقامجویی چنین ادعایی را مطرح کرده و باعث زندانی شدن همسایهاش شده است.مدتی قبل مردی جوان به اداره پلیس رفت تا اسرار یک جنایت قدیمی را فاش کند. او گفت: حدود 10سال قبل شاهد جنایتی بودم که مرد همسایهمان مرتکب شده بود.
او ادامه داد: یکی از شبهای اسفند 90بود که از پشت پنجره بیرون را تماشا میکردم و ناگهان چشمم به مرد همسایه به نام مهران افتاد. او جسدی را داخل پتو گذاشته و با کمک دوستانش در حال انتقال آن به داخل خودروی وانت بود. همان لحظه پتو کنار رفت و من صورت خونآلود یک زن را دیدم. وی ادامه داد: من زن جوان را میشناختم. او مریم نام داشت و همسر یکی از دوستان مهران بود اما در آن زمان از این ماجرا حرفی نزدم. چون میترسیدم مهران بلایی بر سر خودم و خانوادهام آورد. چرا که همه همسایهها و اهالی محل از مهران حساب میبردند و من هم جرأت نکردم راز جنایت را فاش کنم. اما در تمام این سالها لحظهای تصویر مقتول از مقابل چشمانم کنار نرفت تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم راز این جنایت 10ساله را فاش کنم.
اظهارات این مرد کافی بود تا قاضی مصطفی واحدی، بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات درباره حرفهای مرد جوان را صادر کند.ماموران در ابتدا به تحقیق درباره مریم(مقتول) پرداختند. آنها متوجه شدند که 10سال قبل مریم 22ساله ناپدید شده و خانوادهاش گزارش گم شدن وی را به پلیس اعلام کرده بودند. از همان زمان پروندهای تشکیل و تحقیقات برای یافتن مریم شروع شده بود اما هیچ ردی از وی بهدست نیامده بود. از طرفی مأموران دریافتند که زن گمشده بعضی اوقات به خانه مهران(مظنون) رفتوآمد داشته است.
همه این اطلاعات، احتمال اینکه گفتههای مرد جوان درست باشد را قوت میبخشید و در این شرایط دستور بازداشت مهران صادر شد. این مرد اما قتل را انکار کرد و خودش را بیگناه دانست. او در ادامه مدعی شد که فرد دیگری مریم را به قتل رسانده است. مهران گفت: مریم همسر صیغهای یکی از دوستانم بود که گاهی با شوهرش برای مصرف موادمخدر به خانهام میآمدند. قتل را برادر شوهر این زن انجام داده و حتی برایم تعریف کرد که او را کشته و جسدش را در روستایی در شمالشرق کشور رها کرده است. اما بعد از مدتی برادرشوهر مریم فوت شد و دیگر نفهمیدم که او درباره قتل مریم راست میگفت یا نه.
مهران ادامه داد: من نقشی در ماجرا ندارم و نمیدانم همسایهام به چه دلیل مرا قاتل معرفی کرده و مدعی شده که من جسد مریم را به داخل وانت منتقل کردهام.
داستان خیالی
ماموران برای پی بردن به راز این پرونده راهی شمالشرق کشور و همان روستایی شدند که متهم مدعی شده بود جسد مقتول در آنجا رها شده اما هیچ ردی از جسد بهدست نیامد. با وجود این مرد بازداشت شده همچنان اصرار داشت که بیگناه است تا اینکه بعد از چند ماه، شاهدی که مهران را قاتل معرفی کرده بود به دادسرا احضار شد.
او باید درباره شبی که بهگفته خودش همسایهاش را در حال انتقال جسد مریم بهخودروی وانت دیده بود، توضیح میداد اما در تحقیقات دچار تناقضگویی شد و درنهایت اعتراف کردکه شهادتش دروغ و بهخاطر انتقامجویی از همسایهاش(مهران) بوده است.
او که در همه این مدت تیم جنایی را سرکار گذاشته بود گفت: تمام داستانی که بازگو کردم، خیالی بود. من هیچ وقت مهران و دوستانش را در حال انتقال جسد ندیدم و انگیزهام از مطرح کردن این داستان دروغین صرفا انتقام از مهران بود. وی ادامه داد: این مرد همسایه ما بود و خانهاش تبدیل شده بود به پاتوق افراد معتاد و خلافکار. او مردی بداخلاق بود که همه از او حساب میبردند. بارها بر سر مسائل مختلف فرزندان من و همسایههای دیگر را اذیت کرده و کتکشان زده بود.
مرد جوان گفت: چندماه قبل مهران مقداری پول از من قرض گرفت و دیگر پس نداد. چندین بار از او خواستم بدهیاش را بپردازد اما هر بار با لحن تندی جوابم را میداد. اذیتهای او ادامه داشت و من بهدنبال راهی برای انتقام بودم تا اینکه شنیدم همسر صیغهای دوست مهران ناپدید شده است. احساس کردم بهترین فرصت برای انتقام است؛ به دروغ او را قاتل معرفی کردم و باعث شدم وی بازداشت شود اما فکرش را نمیکردم که کار به اینجا بکشد و سرانجام دست خودم رو میشود. با ادعای تازه این مرد، تحقیقات در این پرونده برای یافتن ردی از زن گمشده ادامه دارد.