|
"در حالی که ریاست جمهوری جو بایدن متزلزل شده و در حال سقوط است، روایتی در میان مترقیان در حال گسترش است که نشان میدهد او بیشتر فردی منفعل است تا جنگجو."
به گزارش ایسنا، «مایکل شیر» در مطلبی برای روزنامه نیویورک تایمز نوشت: «در حالی که بسیاری از دموکراتها به دنبال مبارزی هستند که صدایی برای خشمشان باشد، بایدن یک رویکرد منفعلتر را برگزیده است.
نشریه پولیتیکو از دموکراتهایی گزارش داده که بابت "عدم درک از واقعیت" و "ظاهرا عدم قاطعیت" بایدن "سرخورده" شدهاند. و یک عضو دموکرات هم به شبکه خبری سیانان گفت، آنچه مردم میخواهند ببینند، "رئیسجمهوری است که آن بیرون حضور داشته باشد."
با توجه به جنگهایی که از سر گذرانده و دیدهایم که دونالد ترامپ را به صدر حزب جمهوریخواه رساند، کاملا از قدرت ستیزهجویی آگاهم. درست است که اغلب ارتباط کمی میان جنگیدن و برنده شدن وجود دارد، اما حتی مبارزات نمایشی هم باعث میشود مردم احساس کنند که شما اهمیت میدهید و برایتان مهم است.
با نگاهی عمیقتر به تفاوت اصلی پی میبرید؛ مساله فقط این نیست که بایدن "نمیجنگند"، بلکه این است که او حاضر نیست از هنجارها و نهادهای موجود دست بکشد. به طور فزایندهای، ترقیخواهان "نهادگرایی"، "نئو میانهرویی" و "مردمگرایی" را عامل ناکامیهای دموکراتها میدانند و پیشنهاد میکنند که برای پیروزی "دموکراتها باید هرگونه نگرانی برای ظاهر اعتدال و میانهروی را کنار بگذارند."
تسریع این روایت ضد بایدن به من نشان میدهد که مترقیها شروع به عبور از مرحلهای کردهاند که تلاش داشتند بایدن را به سمت چپ سوق دهند و اغلب موفق بودند و اکنون روی این گذاره کار میکنند که در مقطعی در آینده توضیح دهند که چرا ریاست جمهوری بایدن شکست خورد.
انگیزه آنها چیست؟ برخی از مترقیها به مسائلی نظیر حقوق سقط جنین علاقه دارند و صادقانه معتقدند که بایدن با تلاش بیشتر میتواند اوضاع را تغییر دهد. برای دیگران، گفتن این داستان، دستورکار ایدئولوژیک و در برخی موارد جاهطلبیهای شغلی آنها را پیش میبرد. اگر دولت بایدن به داستان هشدارآمیزی در مورد خطرات اعتدال و میانهروی تبدیل شود، دموکراتها نوبت بعد به احتمال زیاد فردی با دستورکار مترقیتر را معرفی خواهند کرد.
از آنجا که مخاطرات بسیار زیاد است، جای سوال دارد که آیا این روایت واقعاً درست است یا خیر. منظورم این است که مترقیها، انگیزه آشکاری برای بیان داستانی دارند که آنها را هم "کاساندرا" میکند و هم راهحلی برای مشکل.
کاساندرا شاهزاده زیبایی بود که خدای آپولو عاشق او شد و کاساندرا قول داد در ازای اینکه توانایی پیشبینی آینده را به دست بیاورد، با او ازدواج کند. اما کاساندرا با دریافت این هدیه تصمیم خود را تغییر داد. آپولو هم به تلافی، قدرت اقتاع را از او گرفت. کسی پیشبینیهای او را باور نکرد. پیشگوییهایش از جمله اینکه اسب تروا تلهای خواهد بود و شهر کاملا ویران خواهد شد، شنیده نشد.
همانگونه که دانا میلبنک در واشنگتن پست اشاره میکند، "بایدن مکررا و با هیجان، دقیقا همان چیزی را گفته است که متهم به اجتناب از آن میشود."
بایدن همچنین خواستار لغو اطاله دادرسی (دستکم برای حق رایها) و تدوین حقوق سقط جنین در یک سطح فدرال است. بنابراین، او به نشان دادن انعطاف مقابل هنجارها و نهادها تمایل دارد.
شما میتوانید استدلال کنید که او یک مبارز خوب یا متقاعدکننده نیست، یا اینکه او نمیخواهد آنقدر که شما ترجیح میدهید، هنجارها یا نهادها را از بین ببرد. با این حال، او مردی است که بیمحابا این طرف و آن طرف میرود و چیزهایی را "جیم کرو شماره ۲" مینامد. اساس قوانین جیم کرو، محروم کردن سیاهپوستان از حقوق شهروندی بود. او مردی است که به آفریقایی آمریکاییها گفت که میت رامنی میخواهد "آنها را دوباره به زنجیر بکشد." او اصلا آدم خجالتیای نیست.
بر عکس این قضیه و به احتمال بسیار زیاد، اشتباه اساسی بایدن این بود که تلاش کرد بیش از حد مترقی و دگرگونکننده به نظر برسد، آن هم با وجود اینکه به عنوان احیاکننده هنجارهایی نامزد شد که در سراسر طیف سیاسی کار میکند.
کجای ریاست جمهوری او اشتباه بود؟ سقوط بایدن در نظرسنجیها از یک سال پیش آغاز شد، با خروج فاجعهبار از افغانستان. و بزرگترین مشکل سیاسی بایدن تورم است که با او با مخارجش و ماهها تظاهر به اینکه مشکل گذراست، آن را تشدید کرد.
به طور حتم عبرتهای ارزشمندی در این اشتباهات نهفته است، اما این ایده که بایدن باید هنجارهای بیشتری را از میان بر میداشت، اصلا راهگشا نیست.
درک درست داستان اهمیت دارد چون در غیر اینصورت، دموکراتها پیش فرضها و محاسباتی بر پایه یک فرض مقدم معیوب ایجاد میکنند. در واقع، میتوان استدلال کرد که حداقل بخشی از مشکلات جو بایدن به این علت ایجاد شدند که او روایتهای مورد شک را پذیرفت.
همانطور که بیل شر، ستوننویس لیبرال ماهنامه واشنگتن توضیح میدهد، بایدن روایتهای مطرح شده از سوی رهبران افکار لیبرال مانند ستوننویس تایمز و پل کروگمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل را پذیرفت که میگفتند باراک اوباما برای محرکهای اقتصادی خیلی کم هزینه کرد و زمان زیادی روی متقاعد کردن جمهوریخواهان گذاشت.
در این مورد کروگمن تنها نبود. ازرا کلین پس از مراسم تحلیف بایدن نوشت: لایحه محرک اقتصادی اوباما، کوچک و کوچکتر شد. یک لایحه سادهتر، سریعتر و سخاوتمندانهتر به نسبت لایحه مراقب مقرون به صرفه موسوم به اوباماکر، میتوانست سیاست و سیاستگذاری بهتری باشد.
در برههای از زمان، این به خرد متداول چپها تبدیل شد و کاملا آشکار است که حتی بایدن زمانی که در ژانویه ۲۰۲۱ به عنوان رئیسجمهوری آمریکا سوگند یاد کرد، آن را پذیرفته بود. بایدن به جای تلاش برای توافق با جمهوریخواهان، به آنها غلبه کرد.
مهمتر اینکه، او اجازه نداد نگرانیها درباره تورم شدید اقتصادی مانعی بر سر راهش شوند. بایدن در ژانویه ۲۰۲۱ گفت: ما از بحرانهای گذشته آموختهایم که خطر آنقدر زیاد نیست.
احزابی که درسهای اشتباه میگیرند، محکوم به تکرار اشتباهات پیشین هستند و اینطور به نظر میرسد که دموکراتها در مسیر انجام همین باشند. اگر دلتان میخواهد، جو بایدن را رد کنید. اما حداقل این کار را به دلایل درست انجام دهید.»