به گزارش ایسنا، در این نشست قاسم آزادی احمدآبادی، استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور با ارائهی مقالهای تحتعنوان «مرور بر برنامهها و سیاستهای قلمرو نشر در ایران» توضیح داد: «نشرِ منابعِ اطلاعاتی» بهطور عام و «نشر کتاب» بهطور خاص از مهمترین مولفههای توسعهی فرهنگیاند. همینطور که ظهور فناوریهای جدید و البته اینترنت از محرّکهای تغییر در فرایند تولید، توزیع، بازاریابی و ترویج کتاب بوده و هستند.
این پژوهشگر دربارهی دخالت دولت در حوزه فرهنگ گفت: امری پذیرفته شدهاست و در بسیاری از کشورها اتفاق میافتد؛ سیاستهای این حوزه، سه سطح را شامل میشود؛ سیاستهای نظارتی، سیاستهای مالی و سیاستهای ترویجی.
احمدآبادی با اشاره به اهمیت صنعت چاپ و نشر از برنامهها و سیاستهای حوزه چاپ و نشر در سیاستهای نهادهای متولّی در این حوزه سخن گفت و اینطور شرح داد: در بررسیِ اسنادِ بالادستی، تنها سه سند پیدا کردیم که به حوزه چاپ و نشر پرداخته بودند؛ قانونِ برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی - اجتماعی، کاملترین سندی بود که پیدا کردیم.
سپس در گام بعدی، نهادهای متولّی و نقشِ هریک را ارزیابی کردیم که در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت ارشاد، وزارت صمت، سازمان اسناد و کتابخانه ملی و... از مهمترین نهادهای این حوزه بودند. همچنین مهمترین قوانین و مقررات این حوزه را نیز دستهبندی کردیم که مهمترینِ آنها «قانونِ حمایت از حقوقِ مولفان، مصنّفان و هنرمندان» است که با ۱۵ مورد دیگر درسته قوانین تنظیمی قرار میگیرند. دو مورد در حوزه سیاستهای مالی و دو مورد نیز در حوزه سیاستهای ترویجی هستند.
او مهمترین مشکلات و چالشهای مدیریتی حوزه چاپ و نشر را نامتناسب بودن ساختار دولتی صنعت چاپ ذکر کرد و گفت: تشکیلِ شورای ملّی کتاب، بهمنظورِ مدیریتِ همهجانبه مسائلِ چاپ و نشر از سیاستگذاریهای ضروری در این عرصه است.
در ادامه، احمد شاکری نیز مقالهای تحتعنوان «از پژوهش تا صنعت؛ چالشهای نشر از منظر مطالعات فرهنگی» در همین کنفرانس ارائه کرد.
این استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره صنعت نشر در ایران اینچنین گفت: وقتی از صنعت نشر صحبت میکنیم، باید ببینیم اصلاً نشر ایران ویژگیهای یک صنعت را دارد یا خیر؟ کسانیکه در سالیانِ مختلف بهعنوانِ متولّیِ نشر بودهاند، ادعا کردهاند که نشر ایران ویژگیهای یک صنعت را دارد اما این ادعا از پایههای بنیادین خود با پرسشهایی مواجه است. نکتهی مهم در صنعتی بودن نشر، ارتباط میانِ بخش خصوصی و دولتیست. و اینکه از مرحلهی پیشاتولید تا پساتولید این چرخه، چطور توسط بازیگران رعایت میشود؟
شاکری ادامه داد: صنعت نشر میتواند هم در دیپلماسیِ فرهنگی و هم در دیپلماسیِ اقتصادی نقشآفرین باشد. در بسیاری از جاها ما مطلقاً به صنعتِ نشر وارد نشدهایم! سوالیش میآید که چرا کتابهای ایرانی جهانی نمیشوند؟ این بهدلیل شفاف نبودنِ مسیرِ تولید در مجامعِ حوزهی نشر است که به رسمیت شناخته نمیشویم. ناشرانِ ما هنوز نتوانستهاند قراردادهای «تیپیک» برای این حوزه ایجاد کنند.
این پژوهشگر در قیاس با صنایع نشر جهان چنین گفت: وقتی صنعت نشرِ برخی کشورهای دیگر را مطالعه میکنیم، درمییابیم آسیبهایی که بهدلیلِ تغییراتِ سلیقهای مدیران ما به صنعت نشر وارد شده، بسیار زیاد است.
این در حالیست در کشورهای دیگر، ثباتِ مدیریتی تاثیر مثبتی بر صنعت نشر دارد.
شاکری با اشاره به بزرگ بودنِ بازار نشرِ چین بعد از آمریکا، اینطور گفت: برخی از گروههای انتشاراتی در چین میتوانند شش هزار ناشر را مدیریت کنند، اما گروههای انتشاراتی در ایران هنوز به رسمیت شناخته نمیشوند. غیر از آمریکا و چین، ترکیه تیز کاری کرده که در زمینهی نشر، این کشور نویسندگانِ بینالمللی داشتهباشد.
او در انتقاد به نمایشگاه کتاب گفت: بعضی از ساختارهای ما نظیر «نمایشگاه کتاب» در مقایسه با کشورهای دیگر، ساختار نمایشگاهی - فروشگاهی دارند، که تحققِ همزمانِ این دو چالشهایی را در پی دارد. که البته در دو دوره برگزاریِ نمایشگاه مجازی کتاب نیز، این مسئله را مشاهده کردیم.
احمد شاکری، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان اظهار کرد: برای رشد حوزه نشر و حرکت به سمت صنعتی شدنِ آن، باید از دخالتهای بیجا در حوزه فرهنگ تا حد ممکن دوری شود. همچنین اگر میخواهیم وارد صنعتِ نشر شویم، بخشِ خصوصی و متخصصان باید به این حوزه ورود کنند. بهعلاوه، باید فاصلهی رفتارهای نمایشی تا رفتارهای واقعی کمتر شود و مثلث سیاست، حمایت و نظارت توسط بازیگران اصلیِ این حوزه کنترل شود.
راضیه غلامینژاد، دکتری زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی نیز در ادامه و در مقالهای با عنوان «مقایسه دو ژانر کتب درسی و مقالات پژوهشی: بستههای واژگانی در گفتمانِ زبانشناسیِ کاربردی» توضیح داد: منظور از بستههای واژگانی یعنی مجموعهی واژگان متوالی که در هر زبانی وجود دارد.
او در معرفیِ پژوهشِ صورت گرفته اینچنین گفت: برای اجرای این پژوهش ما از کتب درسی و مقالات پژوهشی استفاده کردیم. چنانکه ۶۵۰ مقاله با حدود شش میلیون کلمه حجم گردآوری شد. پیکرهی کتب درسی رشته زبانشناسیِ کاربردی نیز شاملِ حجمی ۱۰ میلیون کلمهای بود.
غلامینژاد اضافه کرد: نتیجهی بهدستآمده در این پژوهش نشان داد بستههای واژگانی در هر دو ژانر مقالات پژوهشی و کتاب درسی وجود دارد اما در مقالات پژوهشی تنوع بسیار بیشتری دارد. در ژانرِ مقاله، بستههای واژگانی با کاربرد ارجاعی یا بیان نتیجهی تحقیق، بستههای واژگانی برای تنظیم گفتمان یا برقراری ارتباط بخشهای قبلی و بعدی متن و همینطور بستههای واژگانی با کاربرد «بیان قطعیت» از جمله بستههای واژگانی بود.
این پژوهشگر بیان کرد: در بخشِ کتبِ درسی بستههای واژگانیِ نگرشی یعنی بستههایی که نظر شخصی نویسنده را بیان میکند، بیشتر دیده میشود. بنابراین میشود گفت نویسندگان کتب درسی بیشتر به خود اجازه میدهند ورود کنند به متن و موضع خود را اعمال کنند اما در ژانر مقاله این امر برعکس است.
راضیه غلامینژاد در پایان گفت: در نتیجه میشود گفت بستههای واژگانی در ژانرهای مختلف به شکلهای مختلفی ارائه میشوند و ژانرها از نظر نوع و کاربرد بستههای واژگانی که در آنها وجود دارد، متفاوتاند.
در بخش دیگر، زهرا ناصری، دکتری مدیریت اطلاعات دانشگاه تهران، مقالهای با عنوان «بازاریابی محتوایی در صنعت نشر ایران: از ابعاد شناختی تا اثربخشی» را برای حاضران ارائه کرد.
او در این ارائه تنها راهکار برای برونرفت از این وضعیت بازار کتاب و جذب مخاطب بیشتر را «بازاریابی» دانست و گفت: در این زمینه باید از رویکرد «رانشی» به «کششی» تغییر پارادایم بدهیم.
او در ادامه اضافه کرد: ما در عصر محتوا و رسانههای اجتماعی هستیم. بازاریابیِ استوار بر این اصول، «بازاریابی محتوایی»ست و هدف این راهبرد در برقراری ارتباط با مشتری است و از رسانههای خصوصی و تحتِ مالکیت خود استفاده میکند و میشود گفت از تمام فنونِ بازاریابی نیز بهره میگیرد.
او درباره پژوهشی که صورتگرفته، چنین گفت: براساس مدلِ بازاریابیِ محتوایی که روی اینستاگرام و تلگرام یک ناشر استفاده کردیم، نتایج مثبتی به دست آوردیم که حاکی از افزایش فروش ناشر نیز بود.
زهرا ناصری در پایان گفت: با توجه به مسیر یا سفرِ خرید، که فرد به یک «خریدار» تبدیل شود، شخص باید سه مرحله را طی کند؛ اول آگاهی، دوم ارزیابی و سوم اقدام به خرید. این یکی از استراتژیهای بهروزِ بازاریابیست که میتواند به رونقِ صنعتِ نشر کمک کند.