کد خبر: ۵۰۷۳۰۸
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶

ضرب و شتم خانم مهندس، به قصد ازدواج

جام جم نوشت: هفته گذشته خانم مهندس 37 ساله‌ای با حضور در شعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از پسر 21ساله‌ای به اتهام آدم‌ربایی و ضرب و شتم شکایت کرد.

 پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. شاکی به افسر تحقیق گفت: دو ماه پیش به‌طور اتفاقی در یک گروه تلگرامی با مردی آشنا شدم. او مدعی بود که مثل من مهندس است و شرکتی در تهران دارد و در صدد است که شرکت دیگری را هم راه‌اندازی کند. بعد از آن، ارتباطمان شکل گرفت. گاهی نیز همدیگر را ملاقات می‌کردیم. بعد از مدتی به هم علاقه‌مند شدیم و تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم.

وی افزود: موضوع را به خانواده‌ام اطلاع دادم که آنها از من خواستند درباره این جوان غریبه بیشتر تحقیق کنم که با اصرارها آنها قبول کردم. بنابراین یک روز او را در خیابان دیدم و تعقیبش کردم که وی به یک گاراژ خودرو در جنوب تهران رفت و بعد از ساعاتی از آنجا خارج شده و با سوار شدن به خودروی پرایدی، آنجا را ترک کرد. من به ماجرا مشکوک شده بودم، از کارگران حاضر در آن گاراژ درباره راننده پراید پرس‌وجو کردم که متوجه شدم او معتاد به شیشه است.

او دانشجوی مشروطی معماری بوده و 21 ساله است. مهندس نیست و شرکتی ندارد. با او تماس گرفتم و برای صحبت قرار گذاشتم. با حضور در آنجا با هم حرف زدیم و به گفته‌های دروغینش اعتراض کردم که مدعی شد اشتباه کرده و به‌دلیل علاقه‌ای که به من داشته، چنین حرف‌هایی را به زبان آورده و همچنان به من علاقه‌مند است و نمی‌تواند با زن دیگری جز من ازدواج کند.

خانم مهندس ادامه داد: از او خواستم مرا برای همیشه فراموش کند و بعد او را ترک کردم. چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت و خواست برای آخرین‌بار با وی ملاقاتی داشته باشم. بی‌آن‌که از نیت او خبر داشته باشم، سوارخودروی پرایدش شدم که به راه افتاد. در میانه راه با هم جر و بحث کردیم و دعوایمان بالا گرفت. از او خواستم مرا به خانه برگرداند که توجهی نکرد. مرا به اطراف شهر تهران برد و داخل خودرو تا حد مرگ کتکم زد و بعد از سه ساعت در جنوب تهران رهایم کرد.

تحقیقات برای دستگیری آدم‌ربای فراری ادامه داشت تا این‌که دو روز پیش او در آخرین مخفیگاهش شناسایی و بازداشت شد.

متهم با انتقال به پلیس آگاهی به ربودن دختر مورد علاقه‌اش اعتراف کرد و به افسر تحقیق گفت: من دانشجوی مشروطی معماری هستم. معتاد به شیشه بودم و هزینه زندگی‌ام را پدرم تامین می‌کرد. به‌طور اتفاقی در تلگرام با شاکی آشنا شدم که خانم مهندسی بود. به دروغ به او گفتم که مهندسم و شرکت دارم. علاقه‌ام به او باعث این همه دروغ شد. سرانجام ماجرای دروغ‌هایم و مهندس نبودنم لو رفت و همه چیز به‌هم خورد. آن روز شیشه مصرف کردم و دچار توهم شدم. با او تماس گرفتم و به بهانه آخرین دیدار، سوار خودرویم کرده و او را ربودم
نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"