رکنا: پریا در حالی که ۲۰ سال داشت به خلوت یک نوجوان ۱۶ ساله رفت و از او باردار شد.
پریا، ۳۰ ساله در حالی که ۱۰ سال از ماجرای دوستی خیابانی با همسرش میگذرد به قاضی دادگاه خانواده گفت: ۱۰ سال قبل که به همراه یکی از دوستانم در خیابان قدم میزدیم، متوجه نگاههای نوجوانی ۱۶ ساله شدم که این امر به یک آشنایی خیابانی انجامید. ابتدا ماجرای دوستی با دانیال را یک شوخی تلقی میکردم و گاهی در تماسهای تلفنی به همراه دوستم و با گفتن جملات تمسخرآمیز بهانهای برای خندیدن پیدا میکردیم، اما کم کم رابطه تلفنی من و دانیال به دیدارهای پنهانی در مکانهای خلوت کشیده شد، حتی یک بار به خانه آنها رفتم و در حالی که پدر و مادرش نبودند کارهایی را کردیم که نباید میکردیم. مدتی بعد وقتی برای درمان یک بیماری ساده به پزشک Doctor مراجعه کردم جملات پزشک معالج، چون پتکی آهنین بر سرم فرود آمد و تازه فهمیدم که در این روابط پنهانی، باردار شده بودم. این گونه بود که به ناچار ماجرای دوستی خیابانی ام را به مادرم گفتم. اگر چه پدرم مرا طرد کرد، اما از سوی دیگر با اعلام شکایت خانوادهام، دانیال تحت فشار قرار گرفت و مجبور شد با من ازدواج کند. او از نظر سنی کوچکتر از من بود و ما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلاف نظر داشتیم با این حال سعی میکردم زندگی ام در آرامش طی شود، اما خانواده همسرم نیز به خاطر این موضوع رفتار مناسبی با من نداشتند. درحالی که فرزند دومم نیز به دنیا آمده بود، هر روز حضور دانیال در منزل کم رنگتر میشد گاهی او چندین شبانه روز هم سری به من و فرزندانش نمیزد. در ساعتهایی هم که در کنارم بود، نمیتوانستم دعوا و مشاجره و توهین هایش را تحمل کنم. او میگفت: در آن زمان و به خاطر ترس از آبروریزی و یا مجازات کیفری مجبور شد با من ازدواج کند در حالی که مرا دوست نداشت و تنها به خاطر هیجانات و احساسات زودگذر دوران نوجوانی و هم چنین خودنمایی نزد دوستانش با من رابطه پنهانی برقرار کرد. او میگوید تو از اول هم انتخاب من نبودی و من به خاطر این اختلاف سنی احساس ناقص بودن میکنم. زن جوان ادامه داد: با این همه، سرزنشهای او و خانواده اش را به خاطر فرزندانم تحمل میکردم، اما ۳ روز قبل فهمیدم دانیال ۳ سال قبل دختر دیگری را به عقد خودش در آورده و صاحب فرزندی نیز شده است. حالا هم میخواهد فرزندانم را نزد همسرش ببرد و مرا طلاق بدهد.