کد خبر: ۵۴۸۷۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۲ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۸

رویدادی که عموهای فیتیله‌ای را زمین‌گیر کرد

خبرآنلاین: یکی از سه عموی فیتیله‌ای در رادیو ایران با هموطنان سیل زده ابراز همدردی کرد، از برنامه‌ای برای اجرای نمایش در نقاط دور افتاده کشور خبر داد و یکی از خاطرات شیرینش را بازگو کرد.

رویدادی که عموهای فیتیله‌ای را زمین‌گیر کرد

حمید گلی بازیگر و کارگردان عرصه کودک در گفتگو با برنامه «فرش بنفشه» رادیو ایران، درباره سال ۹۸ تا به امروز گفت: جریان سیل و اتفاقات به شدت خاطرمان را مکدر کرد. دلمان می‌خواست نوروز همه را شاد ببینیم؛ همه در حال تکاپو و سفر باشند، اما مشکلات اقتصادی به جای خود، بلای سیل نیز مزید بر علت شد. بنابراین حتی اگر به شخصه احساس خوبی هم داشته باشیم حس می‌کنیم خوب نیست، چون تعدادی از هموطنانمان در استان‌های مختلف درگیر هستند، عزیزانشان یا خانه و زندگی‌شان را از دست داده‌اند و این متاثرمان کرده است. امیدوارم مردممان در آینده روزهای خوبی را ببینند.

او درباره برنامه‌ریزی برای سفر به روستاها و اجرای نمایش برای کودکان با همراهی علی فروتن، توضیح داد: گران شدن ارز ما را هم زمین گیر کرد و در حالی که تلاش زیادی می‌کردیم تا بخش سخت افزاری این کار را به پایان ببریم، قدری به مشکل خورده ایم. دنبال این هستیم که برای بچه‌هایی که در نقاط دور زندگی می کنند، نمایش اجرا کنیم و به زودی اخبار بیشتری از این اتفاق خواهید شنید.

این بازیگر یادآور شد: اولین کار من سال ۶۴ وقتی روی صحنه رفت که ۱۷ ساله بودم. حالا دیگر برخی از مخاطبان قدیمی ما ازدواج کرده‌اند و حتی بچه هم دارند. برخی هم دانشگاهی هستند. اتفاقی که این روزها می افتد و حالم را خوب می کند، این است که خانم یا آقایی را بیرون می بینم که با من سلام و علیک می کنند و به زعم من مادر و پدر هستند و بعد می فهمم خودشان زمانی مخاطب من بودند. اینطور وقت‌ها احساس میکنم بخشی از زندگی من در وجود دیگری ثابت مانده و با او رشد کرده است. این برای من احساس بالندگی دارد.

گلی درباره شیرین ترین خاطره اش گفت: روزی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اجرای نمایش داشتیم و خانمی با فرزند کوچکش برای تماشای نمایش آمده بود. پرسید می شود عکس بگیریم؟ آن زمان هنوز موبایل باب نشده بود. او از من و فرزندش خواست به شکل خاصی بایستیم و خودش هم کنارمان قرار گرفت و عکس گرفته شد. بعد عکس دیگری را از کیفش درآورد و به من گفت این کودکی که در تصویر در بغل شما است، من هستم این هم مادر من است، امروز که با دخترم آمدم، خواستم این عکس را تکرار کنم تا وقتی بزرگ شد به او نشان بدهم. ما تقریبا دو نسل را در حوزه نمایش تجربه کرده‌ایم و این یکی از اتفاقاتی بود که هیچوقت از خاطرم نمی رود.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"