|
خبرآنلاین: رژیم صهیونیستی طی چند روز اخیر شدیدترین حملات را علیه مردم غزه آغاز کرده است و نخست وزیر این کشور به نظامیان خود دستور تشدید حملات را داده است. طبق آخرین خبرها سه تن از نیروهای رژیم صهیونیستی کشته شدند و 25 نفر از مردم بی دفاع غزه نیز به شهادت رسیدند.
در این بین رژیم صهیونیستی مدعی است که یکی از فرماندهان حماس را نیز طی این حملات کشته است. همچنین تصاویر منتشر شده از قربانیان این درگیری که بیشتر زنان و کودکان بودند بار دیگر دنیا را تحت تاثیر قرار داد اما موجب شکستن سکوت غرب نشد و حتی مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا از اقدام وحشیانه صهیونیست ها حمایت کرد.برای بررسی آخرین تحولات غزو و تشدید تنش ها در منطقه با نصرت الله تاجیک، سفیر پیشین کشورمان در اردن و دیپلمات اسبق وزارت خارجه گفتگو کرده ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
دلایل تشدید حملات رژیم صهیونیستی به غزه چیست؟
نوار غزه به دلیل فشارهای رژیم صهیونیستی بر مردم این منطقه که با شرایط سختی زندگی میگذرانند و تلاش های آمریکا برای حمایت از این رژیم سبب شده تا مردم غزه در شرایط بحرانی و سختی را داشته باشند و بطور دائم در تحریم و در بزرگترین زندان رو باز دنیا تمامی مایحتاج زندگیشان را از طریق تونل ها تأمین کنند. طبیعی است این فشارها و اوضاع سخت موجب می شود تا مردم عکس العمل نشان دهند. همانند آنچه که در سال گذشته در تظاهرات بازگشت شاهد آن بودیم.
اما دلیل تشدید حملات و موشک باران های اخیر را من ناشی از سیاست های ترامپ میدانم که توازن را در منطقه بر هم زده است. یعنی آمریکا در پرتو اقداماتی نظیر انتقال سفارتش به بیت المقدس و نیز به رسمیت شناختن اشغال منطقه اشغال شده جولان سوری و با نادیده گرفتن مشکلات و مسائلی که منطقه با آن روبرو است خود را از بی طرفی خارج کرده و خود طرفی در مقابل فلسطینیها شده است. زیرا عدم وجود یک قدرت بزرگ از منظر سیاسی و اقتصادی برای دعوت طرفین به میز مذاکره از جمله مشکلات دیگر است که این خلا خشونت و تندوری را افزایش می دهد.
آیا سخنرانی اخیر سیدحسن نصرالله هم در این بین تاثیرگذار بوده است؟ و یا اینکه احتمال درگیری تازه ای بین حزب الله و رژیم صهونیستی وجود دارد؟
شرایط کنونی منطقه مانند انبار باروت است و هر لحظه امکان دارد که اتفاقی تازه بیفتد. تهدیدات دبیرکل حزب الله نیز پس از سلسله اقدامات آمریکا در منطقه که به قدرت گیری راست افراطی در سرزمینهای اشغال شده و توسعه شهرک سازیهای یهودی بوده است. آمریکا باعث شکل گیری تندروترین دولت اسرائیل در 70 سال اخیر شده است به طوری که حتی مساله الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی را به صراحت عنوان می کنند.
بنابراین با این شرایط راه دیگری برای نیروهای مقاومت از جمله حماس، جهاد اسلامی و غیره باقی نمانده است و مجبورند تا برای احقاق حقوق خود دست به چنین اقداماتی بزنند. البته در این مقطع بعید است حزب الله حملات ابتدائی داشته باشد ولی ممکن است اگر حملاتی از سوی این رژیم به مواضع و یا تجهیزات و تسلیحات حزب الله در سوریه صورت گیرد عکس العمل نشان دهد. زیرا جنگ روانی صهیونیستها در کنار تلاش آمریکا برای تروریست خواندن حزب الله مقدمه ائی برای اقداماتی علیه آن باشد و طبیعی است که حزب الله هم از خود دفاع خواهد کرد.
از آخرین جنگ نیروهای مقاومت با اسرائیل برای اولین بار شاهد هستیم که این گروه ها با تشکیل جلسه فوری در اتاق عملیات اعلام آماده باش برای جنگ داده اند. تحلیل شما از این اقدام چیست؟
همانطور که اشاره کردم شرایط منطقه در این برهه زمانی کاملاً متفاوت و بسیار حساس و شکننده است. وقتی که ترامپ برای حمایت از اعلام تغییر پایتخت اسرائیل، سفارت آمریکا را از تل آویو به بیت المقدس که قبله اول مسلمین بوده است منتقل می کند و بلندی های جولان اشغالی را غیر مسئولانه مانند آنکه ملک پدری اش است سخاوتمندانه به صهیونیست ها تقدیم می کند طبییعی است که گروه های مقاومت فلسطین نیز به آن واکنش نشان دهند چرا که این گروه ها راه دیگری را برای خود متصور نمی بینند. در حقیقت الان مردم از هر راه حلی که به احقاق حقوق آنها و نیز برخورداری از حداقلهای تامین معیشت خود مایوس شده و نیروهای مقاومت باید پاسخگوی نیاز مردم باشند.
با توجه به وضعیت جولان، معامله قرن و وضعیت سیاسی ایران و همینطور اقدام خصمانه آمریکا در تروریستی خواندن سپاه و حزب الله و با در نظر گرفتن تحریم ها، پیشی بینی شما از آینده مقاومت با حمایت ایران چیست؟
با توجه به اینگونه اقدامات یکجانبه و خصمانه ترامپ که حتی مورد تایید همپیمانان آمریکا و کشورهای تاثیر گذاری چون کشورهای اروپائی شرایط فعلی برای مردم منطقه مطلوب نیست. آن چیزی که مهم به شمار می رود حمایت نیروهای مقاومت از خواست مردم و پاسخگوئی به انتظارات آنان است. جمهوری اسلامی ایران نیز همواره نقش کلیدی در تحولات این منطقه و حمایت از نیروهای مقاومت به عنوان مقاومت مشروع برای احقاق حقوق اساسی مردم منطقه داشته است.
این مساله مهم را نیز باید مد نظر داشته باشیم که یکی از دلایل اقدامات ترامپ در منطقه وادار کردن ایران به نشان دادن واکنش است. تمام تلاش ترامپ و اطرافیانش این است تا ایران دست به یک عمل نسنجیده بزند تا در نتیجه آن بتوانند علیه کشورمان یارگیری کنند.
در این صورت ایران را منزوی نموده تا زمینه را برای رونمایی از معامله قرن در حالیکه ایران منفعل شده است و یا درگیر مشکلات خویش و یا منزوی گردیده و نمی تواند اهرم ها و ابزارها یش را برای دفاع از حقوق مردم فلسطین بکار بگیرد، آماده نمایند. البته به دلیل یکجانبه گرائی ترامپ که مشکلاتی نیز با سایر کشورهای دنیا و از جمله اروپا و چین دارد تاکنون نتوانسته است در زمینه یارگیری و انزوای ایران موفق عمل کند.
او چه در زمینه برجام و چه مسائل خاورمیانه نتوانسته کشورهای دیگر را با خود علیه ایران همراه کند و اقداماتش مورد تأیید جامعه جهانی قرار نگرفت. ولی بیشتر مشکل روشهای ما در سیاست خارجی است که نتوانسته ایم این انزواری ترامپ را به نقطه فشاری علیه وی تبدیل کنیم.
در نهایت آیا «معامله قرن» تحقق پیدا می کند؟
به نظر من این یک شوی تبلیغاتی خواهد بود. اگر چه بر اساس شواهدی زد و بندهایی هم در کار است، اما اینکه تا چه حدی این طرح می تواند اجرایی شود جای شک و تردید است. چرا که در طول 70 سال اخیر طرح هایی مانند «معامله قرن» رونمایی و دنبال شده اما به جایی نرسیده است. اتفاقا" در پرتو این ایده ترامپ با محوریت کوشنر دامادش که ارتباطات تنگاتنگی با صهیونیستها و نیز عربستان دارد فشارهای ترامپ به ایران معنا پیدا میکند.
او با این فشارها میخواهد با انفعال و یا عکس العملی کردن ما که دو روی یک سکه هستند و با بازی کردن ما در زمین ترامپ ما نسبت به مسائل خاورمیانه منفعل شده و معامله قرن را با صحنهچینی به گونه ائی به پیش ببرد که ما قدرت تاثیر گذاری و یا بهم ریختن صحنه چینی ترامپ را نداشته باشیم؛ یعنی در حالی که مزیت سیاست خارجی ما سرمایه گذاریمان در خاورمیانه است ما را از حیز انتفاع ساقط کند تا نتوانیم از ابزارهای خودمان و مخصوصا" دیپلماسی و طراحی های سیاسی برای کسب منافع حداکثری مردم خودمان و منطقه استفاده کنیم.