|
خبرگزاری ایسنا: در فهرستی که با عنوان کمکها یا حمایتهای وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۷ از اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر شده، نامی هم از محمدرضا شجریان برده شدهاست! بر اساس این سند، وزارت ارشاد در سال ۹۷، مبلغ ده میلیون تومان «بابت انجام فعالیتهای فرهنگی» در اختیار محمدرضا شجریان قرار داده!
بهتازگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فهرست برخی از هزینهکردهای مالی این وزارتخانه را اعلام کردهاست. صرفاً بابررسی اجمالی همین دو فهرست، میتوان نگاهی آسیبشناسانه به این وزارتخانه داشت؛
یکی از این اسناد، فهرست اشخاص حقیقی و حقوقی است که در سال ۱۳۹۷ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان حمایت، مبالغی دریافت کردهاند.
چنین اقدامی اگر چه ارزشمند است امابه شکل موجود، نه تنها شفافسازی نیست و باعث ایجاد ابهامات بیشتر خواهد شد بلکه چه بسا غیراخلاقی نیز باشد ـ یا احتمالا به برخی برخوردهای دور از انصاف و اخلاق منجر شود؛ برای دوری از ایجاد سوء برداشتها و بیاخلاقی، باید قراردادهای هر کدام از این پرداختها نیز در دسترس عموم قرار گیرد تا ارزیابی و قضاوت درستی داشته باشند.
برای مثال؛ در فهرست اشخاص حقیقی اسم محمدرضا شجریان هم آمده که در سال ۱۳۹۷ مبلغ ده میلیون تومان «بابت انجام فعالیتهای فرهنگی» دریافت کردهاست! چند پرسش:
۱ـ این شجریان همان «استاد شجریان» معروف است؟
۲ـ جریان این ده میلیون تومان چیست؟ ده میلیون ناقابل برای چه منظوری هزینه شده و بدین ترتیب اسم استاد شجریان هم در فهرست حمایت شدگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفته است؟
البته در این فهرست نام ۸۶ نفر دیگر هم آمدهاست که از سه تا ۱۰۰ میلیون تومن بابت فعالیتهایی با عناوین فعالیتهای فرهنگی، هنری یا ترویج کتابخوانی حمایت شدهاند.
در فهرست دیگری، ۱۶۱ مورد مبالغ ریز و بعضا درشتی که به تعدادی از موسسات حقوقی پرداخت شده اعلام شدهاست؛ معلوم نیست چرا در کنار این مبالغ قابل توجه که در این فهرستها دیده میشود، باید مبلغ ده میلیون تومانی که به اسم محمدرضا شجریان منظور شده، و معلوم نیست چیست، قرار بگیرد؟
انتشار اسناد مالی برخی وزارتخانهها و موسسات دولتی، اتفاق مبارکی است؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در یکسال اخیر از وزارتخانههای پیشگام در این زمینه بودهاست. اقدام بسیار خوبی که با هدف شفافسازی فعالیتها و هزینهکردهای این وزارتخانه انجام شده و جای قدردانی دارد؛ اعلام چنین اسنادی، میتوان ضمن فراهم کردن زمینه نوعی نظارت همگانی بر عملکرد وزارتخانهها، پیشگیری از فساد آسیبشناسی و کمک به ارتقاء فعالیت و ساز وکارهای وزارتخانهها کمک کند.
فقط بررسی و تحلیل همین دو سندی که به تازگی منتشر شدهاست نشان میدهدکه این وزارتخانه بهشدت از ضعف و اغتشاش ساختاری و سوء مدیریت در برخی بخشها رنج میبرد. یقینا چنین مشکلات ساختاری میراثی است از سالهای پیشین که کسی برای اصلاح آن اقدامی انجام نداده و در نتیجه، سال به سال وضعیت پیچیدهتر و بغرنجتری پیدا کردهاست؛ برای مثال در زیر مجموعه این وزارتخانه موسسات و نهادهای متعددی وجود دارند که اگر چه در اساسنامه آنها «غیر دولتی» معرفی شدهاند اما در عمل بازوهای اجرایی این وزارتخانه در بسیاری از زمینهها بهشمار میآیند. هیئت مدیره، مدیرعامل و هیئت امنای چنین موسساتی توسط وزارتخانه و شخص وزیر تعیین میشوند و اعتبارات وزارتخانه با ترک تشریفات در اختیار آنها قرار میگیرد. رویههایی که اگر چه معمولا قانونی شده اما غیرمنطقی به نظر میرسد. همچنین موسساتی هستند که بدون هیچ توجیه قابل قبولی، اعتباراتیدر اختیار آنها قرار گرفته است؛
برای مثال؛ در فهرست دومی که منتشرشده، عنوان موسسات حقوقی آمدهاست که سال گذشته مبالغی را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دریافت کردهاند؛ بخشی از این موسسات، موسسات وابسته به این وزارتخانهاند؛ موسساتی چون مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، موسسه خانه کتاب، بنیاد ملی بازیهای رایانهای، مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر، مؤسسه فرهنگی وهنری توسعه هنرهای معاصر، موسسه میراث مکتوب، بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، بنیاد فرهنگی هنری رودکی، انجمن موسیقی ایران و .... ؛
بخش دیگری نیز نهادهایی معمولا دینی ـ مذهبیاند که با عناوین کلی چون «انجام فعالیت های فرهنگی هنری دینی استانها» مبالغی دریافت کردهاند؛
به اسامی این موسسات توجه کنید:
دانشگاه ادیان ومذاهب، دانشگاه مفید، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسه فرهنگی هنری تک منظوره یادداشت نویزد، مؤسسه فرهنگی هنری تک منظوره ایرانیان موفق ایساتیس، مؤسسه فرهنگی واطلاع رسانی شبستان نور، مؤسسه فرهنگی وهنری آوای مهرآشنا، مؤسسه رهروان موعود صالح، مؤسسه پیام امام هادی علیه السلام، مؤسسه بنیاد بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا (ع )، جامعه قاریان قرآن مشهد، بنیادبینالمللی غدیر، بنیاد فرهنگی مهدی موعود، مؤسسه فرهنگی ترجمان وحی، مؤسسه فرهنگی اخلاق و تربیت نبوی قم، مؤسسه فرهنگی رواق حکمت، مؤسسه فرهنگی قران وعترت پیروان هادی، مؤسسه فرهنگی موضوع شناسی احکام فقهی، موسسه اسراء، مؤسسه غیر دولتی انصار الانصار، مؤسسه فرهنگی هنری گفتگوی همکاری آسیا،مؤسسه فرهنگی هنری عتیق پارسه هاتف ساردو(؟!)، موسسه شهر کتاب (!؟) و ... . برای رعایت ایجاز از آوردن مبالغی که به این موسسات پرداخت شدهاست خودداری میکنم ـ برای اطلاع، به سایت وزارتخانه مراجعه کنید.
از چنین موسساتی ظاهرا به عنوان مجری برخی از فعالیتهای وزارتخانه استفاده شده اما درباره این فهرست چند سوال مهم مطرح است:
ـ چرا اکثر این موسسات در شهر قم قرار دارند؟ ـ و البته برخی مشهد.
ـ چرا اکثر این موسسات نامهای دینی ـ مذهبی را یدک میکشند؟
ـ آیا امکان برخورداری از چنین حمایتهایی بهگونهای برابر برای همه موسسات مشابه وجود داشتهاست؟ در واقع چرا برخی موسسات یا نهادهای خاص از چنین حمایتی بهرمندشدهاند یا چرا برخی موسسات خاص به عنوان مجری چنین فعالیتهایی انتخاب شدهاند ـ و چرا همه این موسسات مربوط یا متعلق به اشخاص ویژهای هستند؟
برای مثال؛ دانشگاه ادیان و مذاهب به عنوان یک نهاد غیردولتی که وظیفهاش فعالیت در حوزه آموزش عالی آن هم در زمینههای دینی است برای چه کاری مبلغ ۲,۵۰۰,۰۰۰,۰۰۰ریال دریافت کردهاست؟
مثلا بنیاد بینالمللی غدیر مبلغی را با عنوان انجام فعالیت های فرهنگی، هنری و دینی استانها دریافت کردهاست! اما مشخص نیست چه فعالیتهایی و چرا این بنیاد.
چرا موسسه مهدی موعود باید برای انجام فعالیتهای فرهنگی در استانها (عنوان گنگ و مبهم) مبلغ ۲,۵۰۰,۰۰۰,۰۰۰ کمک دریافت کند؟ منظور چه فعالیتهایی است؟
تقریبا درباره بخش عمده این فهرست، درست مشخص نیست این موسسات دقیقا در ازای چه فعالیت مشخصی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پول دریافت کردهاند و فعالیتهای مورد نظر چه ارتباطی با رسالت و وظیفه اصلی این موسسات داشتهاست! و چرا این نهادها؟ آیا همه موسسات غیردولتی دیگر هم میتوانند از چنین حمایتهایی برخوردار شوند؟
مثلا چرا جامعه قاریان قرآن مشهد مبلغ ۱۳,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال به عنوان انجام فعالیت های تبلیغ و ترویج قرآن کریم دریافت کرده است؟ مگر وزارتخانه معاونت قرآن و عترت ندارد؟ آیا جامعه قاریان فلان شهر هم میتواند از چنین حمایتی برخوردار شود؟ ملاک پرداخت این کمکها کدام ساز و کار است؟
حتی در همین شهر قم، موسسات فرهنگی پژوهشی متعددی وجوددارند اما مثلا چرا فقط به مؤسسه فرهنگی کتاب شناسی بزرگ شیعه باید مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۲ ریال کمک شود؟ براسا چه ملاکی؟
مؤسسه مطبوعاتی نشر آوران مبلغ ۷,۷۰۰,۰۰۰,۰۰۰ برای کدام فعالیتهای رسانهای مطبوعاتی دریافت کردهاست؟ همین موسسه مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۸۴/۱۰ ریال با عنوان انجام ارتقای مطبوعات دریافت کرده! ارتقای مطبوعات؟ کدام مطبوعات؟ (مگر در وزارتخانه معاونت مطبوعاتی نداریم؟)
این همه در حالی است که موسسات متعددی در موضوعات گوناگون در زیر مجموعه وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی قرار دارند که قرار بوده بازوهای اجرایی وزارتخانهها در این زمینهها باشند.
در مثالی دیگر، «شرکت تعاونی ناشران و کتابفروشان قم» چرا باید مبالغی را با عنوان کلی انجام نشر و ترویج کتابخوانی دریافت کردهباشد و مثلا فلان انجمن فرهنگی یا شرکت تعاونی ناشران در استانی دیگر نه؟
مجموع این مبالغ در حوزه فرهنگ و در مقایسه با وزارتخانهای چون وزارت نفت، سمت یا ... اگر چه مبالغ بسیار چشگیری نیست اما در حوزه فرهنگ و در شرایط فعلی، رقم قابل تاملی است.
در نمونهای عجیبتر، چرا باید مبلغ زیادی به موسسهای به نام «شرکت تعاونی یا موسسه فرهنگی هنری کارآفرینان فرهنگ وهنر» پرداخت شودکه از قضا عموم سهامداران آن برخی کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسات وابسته به آن هستند؟ گفتهاند چون وزارت ارشاد خودش بهطور مستقیم نمیتواند برخی پرداختها را انجام دهد بنابراین با چنین شرکتهایی قراردادهایی میبندد تا پرداختها از طریق این شرکتها انجام شود! و یقینا این شرکتها مبلغی را به عنوان سود یا حقالزحمه یا بالاسری برمیدارند! اساسا چرا باید چنین رویههای اشتباه و بدون ضابطهای وجود داشته باشد؟ ساز و کارها، ضوابط و تشریفات چنین حمایتهایی چیست؟ باز هم میپرسم آیا همه موسسات و نهادهای فرهنگی میتوانند این نوع حمایتها یا همکاریها برخوردار شوند یا صرفا آنهایی که دستشان میرسد؟
احتمالا گفته خواهد شد، این وزارتخانه برخی از فعالیتهایش را به این موسسات برونسپاری کرده! اما بر اساس کدام ضابطه؟ ممکن است گفته شود این پرداختها برای انجام فعالیتهای ضروری دیگر بوده اما به صورت صوری با این عناوین پرداخت شده است که همین توجیه نیز نشان دهنده حاکم شدن رویههای اشتباه و برخی سوء مدیریتها است.
به هر حال،اسم این کار و به این شکل، شفافسازی نیست و چه بسا که در شکل کنونی اساسا اقدامی غیراخلاقی باشد یا منجر به برخی برخوردهای دور از اخلاق شود؛ برای دوری از ایجاد سوء برداشتها و بیاخلاقی، بهتر است قراردادهای هر کدام از این پرداختها نیز در دسترس عموم قرار گیرد تا امکان ارزیابی و قضاوت درستی فراهم شود.
همه آنچه بهطور خلاصه گفته شد، فقط نشانههایی است که نشان دهنده ضرورت انجام اصلاحات ساختاری و مدیریتی در وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ در چند سال اخیر و بهویژه با حضور ارزشمند دکتر صالحی در مقام وزارت، امید زیادی به چنین اصلاحاتی در این وزارتخانه بود، که متاسفانه به دلایل گوناگون، چنین فرصتهایی از دست رفت.
امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ادامه فرآیند شفافسازی و اصلاح آن، زمنیه نقد، بررسی و انجام اصلاحات ضروری برای ارتقاء عملکرد این وزارتخانه را فراهم کند.