کد خبر: ۵۶۳۱۵۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۳ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۸

خروج سالانه ۲۰میلیارد دلار ثروت از ایران

عصر ایران: سعید لیلاز گفت: بخش خصوصی قربانی همیشگی دعواهای سیاسی دو جناح در کشور است.

سال‌هاست که اقتصاد ایران نتوانسته رنگ استقلال را بر خود ببیند و جایگاه بخش خصوصی را به عنوان یک جایگاه امن زنده نگاه دارد. همیشه سیاست چند قدم جلوتر از اقتصاد پیش رفته و برای آن تصمیم‌گیری کرده است. به طوری که جایی برای رقابت میان عرصه‌های صنعتی وجود ندارد و سرمایه‌داران کلان ایران، میدان فعالیت خود را هر روز تنگ‌تر و محدودتر از گذشته می‌بینند. حمایت از بخش خصوصی شعاری بیش نیست و بدین سبب است که هیچ گاه تولید، رنگ رونق به خود نمی‌گیرد.


در خصوص دلایل بحرانی شدن اقتصاد و عدم موفقیت بخش خصوصی با سعید لیلاز، اقتصاددان به گفتگو پرداختیم و او در خصوص دلیل عدم موفقیت خصوصی‌سازی در ایران می‌گوید: ایراد بزرگی که خصوصی‌سازی را دچار مشکل کرده روش خصوصی سازی دولت است. شاید بهتر این بود که دولت اموال خود را نگاه دارد و سرمایه گذاری‌های جدید را از بخش خصوصی طلب کند.علت دوم عدم موفقیت خصوصی‌سازی این است که خصوصی‌سازی همچون یک ژست (ظاهری) مطرح شده نه به عنوان مساله مرگ و زندگی.

وی می‌افزاید: این اتفاق در ایران مانند اتفاقی است که در بریتانیای اواخر دهه 1970 میلادی یا آلمان اوایل دهه 1900 میلادی رقم خورد با این تفاوت که در آن زمان آن‌ها خصوصی‌سازی را مساله مرگ و زندگی قلمداد می‌کردند نه یک ژست و شعار.

بخش خصوصی موجود در حال فرار از میدان است

او خاطرنشان می‌کند: با این وجود در ایران نمی‌توان با این تفکر به یک بخش خصوصی فعال و قدرتمند رسید. ایران درآمد نفتی دارد و این درآمد نفتی می‌تواند بسیاری از خلل و فرج را بپوشاند. از سوی دیگر دولت بخش خصوصی را به عنوان زائده‌ای بر خود می‌بیند نه بخشی اساسی که اگر وجود نداشته باشد اقتصاد ایران زمین می‌خورد. اگر به ساختار بودجه کشورهای غیرنفتی نگاهی بیندازید عملا چیزی با عنوان هزینه‌های عمرانی، وجود خارجی ندارد، اما در ایران زمانیکه وفور درآمدهای نفتی داریم دولت هرگاه اراده کند می‌تواند بخش خصوصی را کنار بگذارد. بنابراین علت اصلی عدم موفقیت بخش خصوصی در ایران همین مساله است.

لیلاز علت سوم عدم موفقیت خصوصی‌سازی در ایران را ضعف فضای عمومی کسب و کار می‌داند و معتقد است که فضا برای فعالیت بخش خصوصی آماده نشده، بخش خصوصی موجود در حال فرار از میدان است و بخش‌های جدیدی که می‌خواهند در این حوزه فعالیت کنند نیز فراری داده می‌شوند. مساله خصوصی‌سازی پیچیده و عظیم شده، به طوری که وضعیت دشوار تولید به گوش رهبری نیز رسیده است. تا جایی که ایشان تولید در کشور را به مثابه گذر از 70 خان دانسته‌اند.

دولت و مجلس در عمل اعتقادی به بخش خصوصی ندارند و در تلاش برای حذف بخش خصوصی قدرتمند هستند

او در ادامه می‌گوید: متاسفانه تولید روز به روز سخت‌تر و فعالیت‌های اقتصادی ناممکن‌تر می‌شود. در این بین فقدان آمادگی فضای کسب و کار، منجر به شکست خصوصی‌سازی می‌شود. به این ترتیب این سه علت جزو علل اصلی عدم موفق خصوصی سازی در ایران است. اصل 44 منتج به نتایج قابل قبول نشده و حتی سهم بخش دولتی را در اقتصاد کاهش نداده است. در حال حاضر 65 تا 70 درصد GDP (تولید ناخالص داخلی) ایران تحت نظارت بخش عمومی (دولتی و عمومی غیر دولتی) است.

خصوصی سازی در ایران به یک نوع ژست تبدیل شده؛ به این معنا که دولت و مجلس در عمل اعتقادی به بخش خصوصی ندارند و در تلاش برای حذف بخش خصوصی قدرتمند هستند. به این خاطر که به دلیل درآمد‌های نفتی نیاز واقعی به وجود چنین بخشی نمی‌بینند.

دعواهای سیاسی سم مهلکی برای از پای درآوردن بخش خصوصی است

این اقتصاددان همچنین معتقد است زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا می‌کند تمام دولتمردان به فکر خصوصی‌سازی، ارتقاع بهره‌وری و تولید می‌افتند و همچون سال‌های اخیر اقتصاد مقاومتی شکل می‌گیرد و جدی می‌شود، اما به محض اینکه فضای سیاسی آرام‌تر شده و درآمدهای نفتی افزایش یابد(خلل و فرج جامعه را وفور بپوشاند)، بخش خصوصی در چشم دولتمردان تبدیل به زائده می‌شود. درست مانند زمانی که باران می‌آید و بی‌آبی و خشکسالی فراموش می‌شود.

درگیری‌های جناحی و سیاسی نیز به این آشوب می‌افزاید و فضا را متشنج می‌کند و اولین قربانی دعواهای سیاسی و برخورد با فساد بخش خصوصی بوده و این اتفاق سم مهلک است. با این حال هر فعال اقتصادی زمانی که پا به عرصه موفقیت می‌گذارد و در این عرصه بزرگ می‌شود، آینده خود را اتهام های سخت و سنگین می‌بیند. با این نحوه برخورد بخش خصوصی حاضر به مقابه با تحریم‌ها نمی‌شود. باید تلاش شود در کمال حفظ عدالت و مبارزه با فساد، امنیت را به فعالان اقتصادی بازگردانیم.

آمیختگی سیاست در اقتصاد موجب شده تا انباشت سرمایه به بیرون از کشور هدایت شود. به همین خاطر است که ایران، نیم قرن با وجود داشتن سرمایه‌ای چون نفت، تولید ناخالص داخلی بسیار پایینی دارد و فرار سرمایه جزو لاینفک این اقتصاد به حساب می‌آید. به گفته مارکس، تراکم سرمایه اجازه ندارد تبدیل به انباشت سرمایه شود. در حقیقت مارکس معتقد است زمانی که تراکم سرمایه تبدیل به انباشت سرمایه ‌شود؛ مجددا به تولید، ثروت و سازندگی تبدیل می‌شود.

خصوصی سازی یک شعار بیش نیست!

سعید لیلاز در خصوص اینکه چرا سرمایه‌ها در ایران به سمت تولید و بهره‌وری نمی‌رود می‌گوید: متاسفانه در ایران درست زمانی که تراکم سرمایه، می‌خواهد تبدیل به انباشت سرمایه شود، با آن برخوردهای سیاسی-امنیتی می‌کنیم. به این خاطر که به لحاظ سیاسی بخش خصوصی به یک رقیب برای حکومت تبدیل می‌شود و حکومت این رقیب را نمی‌پسندد و آن را حامی خود نمی‌داند.

در حقیقت تمایلی به حضور بخش خصوصی قدرتمند در کشور وجود ندارد و صرفا حمایت از خصوصی‌سازی یک شعار است. به این ترتیب سیاست حاکم بر جامعه، بخش خصوصی را یک زائده برای خود می‌داند. اکنون پدیده فرار سرمایه یک پدیده 3 هزار ساله است.

سرمایه به جای انباشت خارج می شود

او با اشاره به برآوردهای حکومتی و دولتی در ایران بین سال‌های 95 تا 97 می‌گوید: بیش از 50 میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور رقم خورده است. در حقیقت این 50 میلیارد دلار پولی بوده که تراکم سرمایه در آن اتفاق افتاده، اما به انباشت سرمایه بدل نشده و از کشور خارج شده است.

حالا دولتمردان به دنبال جذب سرمایه خارجی هستند در حالی که سرمایه خارجی در طول تاریخ بشر، تابعی از جذب سرمایه داخلی بوده است. زمانی که سرمایه و سرمایه‌دار داخلی در حال فرار است چگونه می‌توان دست به جذب سرمایه خارجی زد؟ به همین خاطر است که کیک اقتصاد در ایران روز به روز در حال کوچک شدن است.

نسبت تشکیل سرمایه (پس انداز ناخالص داخلی) به GDP که یکی از مهم‌ترین نسبت‌ها در تعیین آینده هر ملتی است از حدود 35 درصد در سال 82 به 22 درصد در اویل دولت روحانی رسید و اکنون باید حدود 20 درصد باشد؛ یعنی یکی از پایین ترین نسبت‌ها در کل تاریخ ایران (به استثناء جنگ تحمیلی). تمام اینها در حالیست که بخش خصوصی ایران مقادیر بسیار زیادی ثروت دارد که اجازه ندارد به اقتصاد وارد کند.

لیلاز برای شفاف شدن موضوع به دور زدن اتوموبیل‌های گرانقیمت در سطح شهر اشاره می‌کند و می‌گوید: این ثروتی است که در ایران جمع شده و در کشورهای دیگر مانند دبی تخلیه شده است در حالی که می‌توانست در ایران توسط سرمایه‌داران داخلی به تولید تبدیل شود.

متاسفانه به سرمایه‌داری در ایران اجازه می‌دهیم سرمایه تولید کند؛ اما محصول این سرمایه را اجازه ندارد در ایران خرج کند! باید به برخی‌ها گوشزد کرد که اگر با سرمایه‌داری مخالفت دارید باید با تمرکز ثروت در دست یک گروه مخالفت داشته باشید اگر مخالف آن نیستید بنابراین باید به تبعات آن تن بدهید و مالیات را از آن‌ها بگیرید. برای مثال بنزین را برای این گروه (دارندگان خودروهای گرانقیمت) تا لیتری 10 هزار تومان افزایش دهند.

خروج سالانه حدود 10 تا 20 میلیارد دلار سرمایه از کشور به دلیل تقدم سیاست بر اقتصاد

او برای روشن‌تر شدن موضوع تصریح می‌کند: سیاست‌گذاری‌ها در ایران کاری می‌کند که تراکم سرمایه اتفاق می‌افتد، اما این تراکم سرمایه به انباشت سرمایه نمی‌انجامد. به همین خاطر است که از سال 1350 تا کنون با پدیده‌ای مواجه‌ایم که من نام آن را «بورنی هیلز» می‌گذارم.

اگر در مطبوعات دوره پهلوی جستجو کنید از سال 51 و 52 ایرانی‌هایی که ثروت‌های عظیمی را در ایران به دست می‌آوردند، به این مکان(محله‌ای در لس آنجلس) می‌رفتند و ویلا می‌خریدند. در همان زمان فرار سرمایه در ایران شکل گرفت و تاکنون ادامه پیدا کرده است. بنابراین بورنی هیلز را می‌توان نمادی برای فرار سرمایه دانست.

اکنون حدود 50 سال است که سالانه حدود 10 تا 20 میلیارد دلار ثروت از ایران خارج می‌شود! (مگر یک اقتصاد چقدر (GDP) تولید می‌کند؟) به همین دلیل است که هر چقدر تولید کنیم باز هم هیچ نداریم! براساس نرخ ارز امروز حدس میزنم، ایران از ابتدای کشف نفت تاکنون بیش از 4 هزار میلیارد دلار نفت، تولید، مصرف و صادر کرده است. حاصل این صادرات کجاست؟ بیشتر این سرمایه از ایران خارج شده است. این پدیده از دوران صفویه به بعد مشکل اساسی اقتصاد ایران به شمار می‌آید. دلایل تمام این اتفاقات نیز تقدم سیاست بر اقتصاد است.

با نگاه دولتی و امنیتی نمی‌توان بخش خصوصی را مدیریت کرد و از آن انتظار موفقیت داشت

او در خصوص دولتی شدن اقتصاد و آسیب‌های آن می‌گوید: بعد از اینکه نفت به عنوان درآمد اقتصادی ایران جدی شد و درآمد ایران از محل صادرات نفت از اوایل دهه 1300 خورشیدی شروع به افزایش کرد، بازرگانی خارجی ایران دولتی شد. آیا این اتفاق عجیب نیست؟ وقتی درآمدهای دولت رو به افزایش می‌رود اقتصاد نیز به سمت دولتی شدن سیر می‌کند و بخش خصوصی به زائده‌ای تبدیل می‌شود. با نگاه دولتی و امنیتی نمی‌توان بخش خصوصی را مدیریت کرد و از آن انتظار موفقیت داشت.

چرا کشاورزان برای ما محترم هستند؟ به این خاطر که شاکله بخش کشاورزی ایران خصوصی است. چرا در حوزه مسکن، سازندگان سیطره دارند چراکه اساسا خصوصی است، اما در صنعت به اینگونه نیست. حتی در بازرگانی خارجی ایران نیز به این شکل نیست.

به دلیل سیطره نفت بر اقتصاد ایران بخش خصوصی در این دو حوزه به صورت زائده عمل می کند و به عنوان فضای سیاسی به دلایل فرهنگی دائما به عنوان بخش بورژوازی خونخوار و بی رحم برای ملت ایران شناخته شده است. فضای کسب و کار عمومی در ایران اجازه فعالیت سالم را نمی‌دهد.چرا تولید در ایران ذلیل است؟ چراکه راه‌های غیر تولیدی و زیرزمینی که شما را در معرض افکار عمومی و قوه قضائیه سودجو به معنای دزد قرار نمی‌دهد؛ راحت‌تر است. طبیعی است که کسی انگیزه‌ای برای راه اندازی کارخانه بزرگ خودرو، پتروشیمی و... نخواهد داشت.
نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"