|
روزنامه جوان نوشت: این همه تولید فیلم اجتماعی به بهانه رئالیسم واقعاً توجیهپذیر نیست و سینمای ایران نیاز دارد به تجربه کردن تمامی ژانرها تا بتواند افزایش مخاطب معقولی داشته باشد.
کوروش تهامی بازیگر سینما و تلویزیون با بیان این مطلب گفت: سینمای جهان کوشیده حتی جدیترین سوژهها را بر محمل تنوع ژانری به مخاطب ارائه دهد تا مخاطب یک لحظه گرفتار تکرار نشود ولی در سینمای ایران بیش از حد محدود شدهایم. بازیگر «رگ خواب» و «آشوب» ادامه داد: یکی از دلایلی که سینمای ما چنان که باید در بدنه جامعه نفوذ نمیکند، محدودیت ژانری است یعنی مخاطب با دیدن پوستر یا تیزر فیلم به درکی کامل درباره فیلم میرسد و حدس میزند که فیلم به فلان فیلمی که پیشتر دیده شباهت دارد و این میشود که اصلاً به سینما نمیرود.
کوروش تهامی خاطرنشان کرد: اگر میبینیم این همه اختلاف در سینما بر سر کم و زیاد بودن تعداد سالن و سانس وجود دارد، یک دلیلش همین کمبود مخاطب است، وگرنه نباید فیلمهایی داشته باشیم که یک سوم سالن را هم پر نمیکنند و بعد تازه انتظار تسهیلات ویژه در اکران دارند. بازیگر «گناهکاران» و «برف روی شیروانی داغ» تأکید کرد: سینما فقط کمدی و فیلمهای موسوم به اجتماعی نیست. سینما دهها ژانر دارد که از اکشن تا جنایی و حادثهای و ترسناک و تاریخی و حماسی را دربرمیگیرد ولی در ایران چسبیدهایم به یکی دو ژانر و مدام دور خودمان میچرخیم.
کوروش تهامی با بیان اینکه ضعف داستانگویی یکی از دلایل پرهیز از ورود به سینمای ژانر است، تأکید کرد: متأسفانه برخی فیلمسازان به جای آنکه داستانگویی را بیاموزند تلاشهای بیخود برای بازیهای فرمی میکنند و این تلاشها هیچ نتیجهای ندارد جز آنکه مخاطب را فراری میدهد. بازی فرمی زمانی بیشتر به چشم میآید که در دل یک داستان جذاب و پرکشش باشد، وگرنه با دو خط داستان که نمیشود ۹۰ دقیقه مخاطب را سرکار گذاشت. این بازیگر تأکید کرد: در دنیا و حتی هالیوود میروند سراغ افسانههای شرقی و موضوعاتی مانند چراغ جادو و علاءالدین را مبنای تولید فیلم و سریال میکنند ولی ما هنوز یک برگردان تصویری مناسب از آثار طنازانه عبید زاکانی یا اثر حماسی فردوسی نداریم. چرا؟ چون واهمه داریم که اثرمان گیرا نباشد در حالی که اگر آدمهای توانمند را به کار گماریم، یقین بدانید محصولی استاندارد و گیرا خلق خواهد شد. تهامی تأکید کرد: آنها بدون پشتوانه ادبی غنی میروند و «آواتار» میسازند و ما کلی افسانه کهن داریم که با نگاههای جدید و پردازشهای جدید میشود به آنها توجه کرد ولی از آنها استفاده نمیکنیم و فانتزیسازی را که یکی از بهترین راهها برای جلب مخاطب است، جدی نمیگیریم. از همین امروز باید به نوآوری ژانری فکر کرد که به نظر من فردا هم دیر است.