|
عباس آخوندی وزیر پیشین راه و شهرسازی در یادداشتی که روزنامه شرق آن را منتشر کرده،آورده است: فارغ از اختلاف سیاسیای که با مهندس میرسلیم داشته و دارم، او را حقمدار میدانستم و دوستش داشتم و هنوز هم حقباور میدانم، ولی پای او در سیاست دستکم دو بار لغزید؛ یکی در انتخابات 96 و دیگری در 98.
خوب به یاد دارم که در ماههای آغاز مسئولیتم در وزارت راه و شهرسازی، آقای میرسلیم به دیدن من آمد و از شهرفروشی در تهران فغان داشت و گفت من درصددم دراینباره گزارشی تهیه کرده و برای مقام معظم رهبری ارسال کنم. ایشان همین موضع را در سال 1395 داشت و از تخلفهای شهرداری تهران شکایت داشت. به ایشان گفتم عزیز! در آن زمان اصل بر رعایت قانون و مقررات بود و تخلف استثنا بود؛ بنابراین میشد تخلفها را شمرد، ولی اکنون اصل بر شهرفروشی است و عمل به مقررات استثناست. شما چه گزارشی میخواهی تهیه کنی؟ آیا آنچه در این 14 سال (1382-1396) در شهرداری تهران بر شهر تهران گذشته، هیچ تناسبی با رعایت و اعمال قانون داشته که شما در پی شمارش موارد خلاف هستی؟ فاجعهای را که در منطقه یک تهران رخ داده و سه برابر ظرفیت پیشبینیشده در طرح جامع شهر تهران با فروش شهر اجازه ساختوساز داده شده است، تو میخواهی ساختمان به ساختمان گزارش تهیه کنی؟
آیا آنچه را در منطقه 22 تهران که دالان عبور هوا در تهران است و در طرح جامع شهر تهران، تراکم حداقلی برای آن پیشبینی شده و در عمل اجازه ساخت بیشترین برجها و بزرگترین مال تجاری ایران در آن صادر شده، میخواهی دانهدانه اندازهگیری کنی؟ همین فاجعه را در منطقههای2 و 4 تهران میتوانی ببینی. در تهران حدود هزار برج ساخته شده که تنها 500 برج آن از سال 1385 تا 1396 ساخته شده است. حدودا 50 درصد پروانههای صادرشده در تهران در مناطق اعیاننشین است که قابلیت سوداگری دارند. شهر تهران جولانگاه سوداگران بوده و آنچه در آن به مبادله گذاشته میشده، قابلیت زیست انسانی و حرکت مردم در شهر بوده است.برای آنکه بتوان عمق فاجعهای را که در تهران رخ داده و اینکه شهر و حق حیات طبیعی مردم فروخته شده و مسکن و امکان زندگی مردم به کالایی برای سوداگری تغییر داده شده، شناخت، کافی است نمودار تهیه شده در این خصوص مورد توجه قرار گیرد.
این نمودار بهخوبی نشان میدهد که ذینفعان سوداگرایی شهری چگونه با طرح اخذ چند میلیون تومان مالیات، بحث را از مجرای درست خود خارج کرده و تظاهر به دلسوزی برای مردم میکنند. آمار واحدهای مسکونی در پروانههای ساختمانی در شهر تهران (اعداد هزار واحد) و نرخ رشد آنها ظرفیت ساختوساز در شهر تهران در دوره 22ساله، سالانه 90 هزار واحد مسکونی است. به هر روی، تنها در هفت سال 1386 تا 92 برای احداث یکمیلیونو 142هزار واحد مسکونی، یعنی 80 درصد بالاتر از میانگین، پروانه صادر شده است. آمار سالهای نزدیکتر به سال 1392 که سال انتخابات است، 2.5 برابر میانگین است. عمده این پروانهها در منطقههای یک تا 5 و 22 صادر شدهاند. تنها در این 22 سال برای ساخت دومیلیونو 395 هزار واحد مسکونی معادل 88.7 درصد تعداد کل خانوارهای ساکن تهران پروانه صادر شده است.
با توجه به رواج تراکمفروشی در شهرداری، میتوان از این رقم حجم توافقهای خارج از طرح جامع، مقررات قانونی و فساد احتمالی متضمن آن را حدس زد؛ البته این محدود به ساختوساز شهری نیست. مگر پل صدر که هزینه ساخت آن میلیارددلاری بوده و هنوز هیچ گزارش رسمیای از قیمت تمامشده آن انتشار نیافته و کمترین تأثیر را در روانی ترافیک مناطق شرق-غرب تهران داشته، بر مبنای نقشه جامع شهر تهران اجرا شده است؟ بحث من به بیراهه نرود. روی سخن من با دوست عزیزم آقای مهندس میرسلیم بود. شما کموبیش همه اینها را میدانستی و میدانی که در پی تخلف از مقررات، فساد است.
شما به چه مصلحتی در انتخابات 96 و 98 چشم بر ناحقیای به این آشکاری که به آن آگاهی نیز داشتی، بستی و با آن همراهی کردی؟ حضرات به اشتباه تصور میکنند که سیاست صحنه زیروروکشی است. درست است که سیاست بالا و پایین فراوان دارد، ولی در نهایت آنچه به سود مردم است، در جهان باقی میماند. سیاستمدار واقعی نه شعبهباز و نه مأمور و معذور است؛ سیاستمدار وطندوست، نگهبان منافع ملت است، برای مردم نفع عمومی میآفریند، بر اصالت مواضع و هویت ملی خود اصرار و بر سر سخن خود میایستد؛ هرچند او را آماج حملهها و اتهامها قرار دهند. آنچه من از قرآن و سیره حضرت رسول و منش بزرگان فهمیدم، این است که مصلحت، هیچ ناحقی را به حق تبدیل نکرده و هیچگاه هدف وسیله را توجیه نمیکند.