کد خبر: ۵۹۹۳۷۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ - ۱۸ آبان ۱۳۹۹

تئاتر زیر سایه ضرورت‌های دیگر دفن می‌شود

خبرگزاری ایلنا: نزدیک به یکسال از خاموشی پیاپی چراغ تئاتر در ایران می‌گذرد؛ یک سال بلاتکلیفی و ترس از بیماری که منجر به تعطیلی سالن‌های تئاتر شد و جامعه هنری را با بحرانی کم‌سابقه روبه‌رو کرد. از همان آغازین روزهای اسفند و تائید نخستین قربانیان کرونا در ایران، سالن‌های تئاتر و بعضا سینما بسته شد و بدون آنکه زمان و چگونگی فعالیت دوباره‌شان مشخص باشد، چهار ماه در این تعطیلات ناخواسته گذشت.

تئاتر زیر سایه ضرورت‌های دیگر دفن می‌شود

با اینکه از ابتدای تیر ماه آغاز دوباره فعالیت‌های فرهنگی و البته دیرتر از تمام مشاغل دیگر بود، اما از همان زمان تا امروز بارها و بارها و با هر اوج گرفتن کرونا، کرکره‌های تئاتر پایین کشیده شد. در کنار حفظ سلامتی هنرمند و مخاطب به عنوان اولویت اصلی، جامعه هنری می‌پرسد چه کسی قرار است خسارت شغل از دست رفته‌شان را به آنها برگرداند؟ و حتی سوال مهم‌تر اینکه چرا کسی تئاتر را مثل یک «شغل» که منبع درآمد یک خانواده است، جدی نمی‌گیرد؟

«مصطفی جلالی‌فخر» پزشک، منتقد و نویسنده با ما، درباره تبعات این بیکاری طولانی‌مدت هنرمندان و تبعیضی که میان شغل آنها با سایر کسب و کارها وجود دارد، گفتگو کرده است.

باتوجه به تعطیلی‌های بلندمدت فعالیت‌های هنری از آغاز شیوع کرونا تا امروز، به نظر می‌رسد تئاتر و سینما مهم‌ترین تاثیر را از لحاظ آسیب‌پذیری شغلی از بیماری گرفته‌اند. این مساله چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟

در سرتاسر جهان خیلی از مشاغل آسیب‌هایی جدی از کرونا دیدند، با کاهش درآمد مواجه شدند و همچنان با تبعاتش درگیرند. اما تئاتر و سینما و اساسا هنر، به خاطر اینکه هیچ‌وقت در اولویت دولت و مردم نبوده‌اند، معمولا در بحران‌ها آسیب‌های بیشتری می‌بینند. هم سیاست‌مداران، هم دولت‌ها و تمام کسانی که تصمیمات‌شان تاثیرگذار است، هنر برایشان در اولویت نیست و اولویت‌های دیگری مانند معاش مردم و امنیت اجتماعی دارند. تئاتر و سینما در ایران در دوره کرونا دیوارشان کوتاه‌تر از سایر مشاغل بود و بیشترین آسیب را از این بحران دیدند. برای اینکه راحت‌تر اوضاع را کنترل کنند، سالن‌ها را بستند. سینما به واسطه اینکه سال‌هاست پول‌ زیادی وارد چرخه تولیدش شده و سود آن تنها به دلیل تکیه به اکران نیست، توانسته به حیاتش در دوره کرونا ادامه دهد. اما در تئاتر این اتکای مالی وجود ندارد؛ هرچند در سال‌های اخیر شاهد تزریق پول‌های بادآورده به چند تئاتر هم بودیم اما این تغییر منابع مالی به شکل زیرساختی در هنر نمایش اتفاق نیفتاده است. تئاتری‌ها اغلب از فروش بلیت تئاترشان ایجاد درآمد می‌کنند و برایشان مهم است که آدم‌ها بلیت بخرند و به تماشای اثرشان بنشینند؛ بنابراین حیات اقتصادی و حیات معنوی‌شان به این جریان وابسته است و با سینما فرق دارد که با وجود تعطیلی سینماها و اکران، همچنان ولع تولید دارند حتی به قیمت آسیب رسیدن به جان همکاران‌شان.

تئاتر آنلاین هم برخلاف سینمای آنلاین، در این ماه‌ها خیلی با استقبال روبه‌رو نشد و نمی‌شود چون یکی از ویژگی‌های این هنر، نفس به نفس مخاطب بودن است و چون نمی‌تواند جایگزین اجرای زنده تئاتر باشد منبع درآمدی هم برای فعالان تئاتری در دوره کرونا نبود. همین‌ها باعث شد تئاتری‌ها بیشترین آسیب مالی را از محدودیت‌های کرونا ببینند و حمایتی از آنها نشود. و ضمن اینکه اغلب‌شان سلبریتی هم نیستند که از منابع دیگری مانند تبلیغات بتوانند درآمد کسب کنند؛ بیشتر بدنه هنرمندان تئاتر را افرادی نجیب و کم‌حاشیه تشکیل می‌دهند که در کنجی نشسته‌اند و با شرایط سخت‌شان می‌سوزند و می‌سازند. آنطور که از شواهد امر پیداست، متاسفانه معاونت هنری و اداره‌کل هنرهای نمایشی هم اقدام موثری برای حمایت از تئاتری‌ها انجام نداده است و می‌ترسم اگر شرایط همین‌طور ادامه پیدا کند شاهد افول یا حتی انقراض تئاتر به‌عنوان هنری ریشه‌ای در ایران باشیم که اتفاقی بسیار تلخ است.

یکی از اتفاقاتی که در این شرایط می‌تواند وضعیت را پیچیده‌تر کرده و حتی سلامت روان هنرمندان را هم در بیکاری‌شان به خطر بیاندازد این است که این بخش از هنرمندان جامعه‌ای اقلیتی هستند که حرفه‌شان نه تنها از سوی دولت که از طرف مردم عادی هم به چشم یک شغل و منبع درآمد دیده نمی‌شود و برای همین دغدغه‌هایشان آنچنان که باید با هم‌دلی عمومی همراه نیست...

به‌نظرم این نگاه ناشی از یک باور اشتباه تاریخی است. سال‌های سال است که می‌گویند هنر، کاری دلی است و هنرمند با تمام وجود و دل‌اش کار می‌کند اما مردم از این گزاره‌ها به اشتباه چنین برداشت کرده‌اند که تئاتر کاری تفننی است و هنرمند لابد کار دیگری در کنار آن دارد و برای همین هم به تولید اثر هنری مثل تئاتر به‌عنوان یک شغل نگاه نمی‌کنند. ضمن اینکه دستکم در سال‌های اخیر بارها عنوان شده که تئاتر مخاطبان فرهیخته و نخبگانی دارد که در اقلیت جامعه هستند و هنری پاپیولار مانند بسیاری از فیلم‌های بفروش -سوای اثرات ضدفرهنگ آن فیلم‌ها- نیست؛ تئاتر یکسری تماشاگر محدود و حتی انتخاب شده دارد که جزو بخش عامه مردم نیستند و در نتیجه آن هم‌صدایی که در یک شرایط بحرانی مانند امروز انتظار دارید، برایش اتفاق نمی‌افتد. جالب است که اغلب افرادی که تئاتر می‌بینند هم مانند خود تئاتری‌ها بی‌حاشیه و دور از سر و صدا هستند.

ضمن اینکه آنقدر شرایط مردم در این روزگار به صورت همه‌جانبه سخت شده که اولویت‌ها تغییر کرده است. وقتی امرار معاش روز به روز سخت‌تر می‌شود، طبیعتا صحبت درباره تئاتر و حتی سینما و ورزش خیلی مورد توجه عامه مردم قرار نمی‌گیرد. چون مردم اکنون به کف حداقل‌ها رسیده‌اند؛ یکی از اساسی‌ترین خواست‌هایشان امروز زنده ماندن و نمردن به دلیل کروناست و دیگری، داشتن درآمدی بخور و نمیر که بتوانند به حیات‌شان ادامه دهند. برای جامعه‌ای که در کف نیازهای ابتدایی‌اش زندگی می‌کند، طبیعی است که خواسته‌هایی مانند تئاتر و سینما اولویتی نداشته باشد. این واقعیت تلخی است که ظاهرا نمی‌شود برایش کاری کرد.

هنرمندان تئاتر در این شرایط بلاتکلیفی چطور باید از خودشان محافظت کنند؟

به نظر من الان بیش از هر زمانی، نیاز به بیمه بیکاری و صندوق حمایت از هنرمندان احساس می‌شود. هنرمندان باید بتوانند با یک هم‌صدایی و تشکل صنفی، دولت را به سمت تبیین این دو عنصر مهم -دست‌کم برای بحران‌های بعدی- ببرند تا بتواند کمک‌شان کرده و شرایط بیکاری را تحمل‌پذیرتر کند. فکر می‌کنم، از نظر روانی، تئاتر آنلاین می‌تواند کمک‌کننده باشد. حتی اگر درآمدی نداشته باشد، کمک می‌کند تا بقای یک فرهنگ، یک عشق و یک هنر که اکنون زیر سایه ضرورت‌های دیگر در حال دفن شدن است، بیشتر ادامه پیدا کند.

از طرفی تله‌تئاترها هم می‌توانند جایگزینی در این روزگار باشند؛ خوب است صداوسیما محض زنده نگه داشتن تئاتر و کمک به امرار معاش هنرمندان آن هم که شده، تله‌تئاترهایی را تولید یا آثار قبلی را ضبط و پخش کند.

معتقدم کرونا مسائلی را در تئاتر و سینمای ما نشان داد که پیش از این توجهی بهشان نداشتیم؛ اینکه هم در برخی ابعاد چقدر بسیار آسیب‌پذیریم و هم اینکه تا چه اندازه با حواشی اقتصادی خو گرفته‌ایم؛ این ولع تولیدی که الان در سینما وجود دارد، با وجود اینکه شرایط اکران نداریم نشان دهنده حواشی و ابهام اقتصادی در سینماست که باید دلایل آن ارزیابی و اصلاح شود.

جالب است که برخی دوستان سینمایی، پشت پرده با لبخند می‌گویند «باز دم پول‌های بادآورده گرم که ما را از این بحران نجات داده، اگر این پول‌ها نبود، ما هم الان بیکار بودیم.» انگار برخی برای ادامه حیات به این راضی شده‌ا‌ند که برای شستن پول‌های کلان‌شان به سینما بیایند و فیلم تولید کنند. قبح پول‌شویی در سینما ریخته و برخی به واسطه اینکه الان به این پول نیاز دارند، حضورش را هم پذیرفته‌اند برای همین در این سینما، گاه بسته به سطح آدم‌ها و اعمال نفوذشان دستمزد می‌گیرند.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"