|
انتخاب: حسین ابیش در اندیشکده آمریکایی «کشورهای عرب خلیج فارس» نوشت: گزارش شده که عربستان سعودی و ایران در اوایل ماه آوریل یک نشست دیپلماتیک قابل توجه در عراق برگزار کردند، نشستی که خود محصول مجموعهای از جلسات قبلی در ردوههای پایینتر بود. گفته میشود که دو طرف به زودی در سطوح بالاتری پای میز مذاکره خواهند نشست.
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، یکی از رهبران عرب که مدام از ایران انتقاد میکند این بار در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که دولت او به دنبال روابط خوب با ایران است، او در این گفتگو تاکید کرد: ما به همراه شرکایمان در منطقه تلاش میکنیم تا اختلافات با ایران را حل و فصل کنیم. اگرچه جزئیات چندانی در مورد چند و چون نشست اخیر منتشر نشده، اما گفته میشود مذاکرات در عراق بر موضوع یمن متمرکز بوده است.
در ادامه این مطلب آمده است: دیگر دشمن بزرگ ایران در حاشیه خلیج فارس یعنی امارات متحده عربی حتی با سرعت بیشتری به سمت حل و فصل اختلافات با ایران حرکت کرده است. در این بین اما عربستان سعودی که بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از امارات است، همیشه با احتیاط بیشتری نسبت به ابوظبی حرکت میکند. در مجموع باید گفت عوامل زیادی بر محاسبات ریاض در مورد گفتگو با تهران تاثیر گذار است.
گفتگوهای طولانی
بیش از دو سال است که عربستان سعودی و ایران زمینه را برای ایجاد یک مذاکره تازه آغاز کرده و به آرامی پیش رفتهاند. بیش از یک سال پیش، عربستان سعودی اقدامات کم اهمیت و دیپلماتیک برای گفتگو با ایران را آغاز کرد. این در میان کارزار فشار حداکثری دولت رئیس جمهور سابق دونالد ج. ترامپ علیه ایران صورت گرفت، چرا که این کارزار عملا باعث افزایش بی سابقه تنشها شده بود.
عربستان سعودی به دنبال جنگ آمریكا با ایران نبود، چه رسد به اینکه خودش به تنهایی با این کشور بجنگد. عربستان سعودی مانند امارات، اسرائیل و دیگر کشورها در مورد برنامه جامع اقدام مشترک 2015 میان ایران و قدرتهای جهانی تردیدهای شدیدی داشت. ریاض همچنین از فشار ترامپ علیه ایران و اصرار وی بر توافق جدیدی که برنامه توسعه موشکی تهران و پشتیبانی از نیروهای نیابتی در جهان عرب را هم در بر بگیرد، استقبال میکرد. با این حال، بیشتر رهبران ارشد سعودی معتقد بودند که درگیری گسترده در محیط نزدیک آنها که تقریباً به طور مستقیم عربستان سعودی را تهدید کند، به نفع آنها نیست.
این نگرانیها پس از حملات موشکی و پهپادی 14 سپتامبر 2019 به تأسیسات آرامکو عربستان سعودی که به اعتقاد عمومی توسط ایران انجام شده بود، شدت گرفت. این حملات نه تنها آسیب پذیری عربستان سعودی را نشان داد، بلکه از نظر فنی نیز مهر تاییدی بر توانایی های نظامی تهران میزد. بنابراین، تصمیم عربستان سعودی برای تعامل دیپلماتیک با ایران، تا حدی ناشی از تمایل واقعی برای جلوگیری از درگیری و اضطراب واقعی در مورد چگونگی پیشروی این تنشهای خطرناک بود.
عامل کلیدی دیگر در پیگیری دیپلماسی این احساس فزاینده بود که به دلیل تحریمهای آمریکا و فشارهای دیگر، قدرت منطقهای نسبی ایران متحمل شکستهای قابل توجهی شده است. به باور بسیاری تهران 2021 قابل مقایسه با تهران 2015 نیست چرا که اقتصاد آن آسیب جدی دیده است. در ضمن نباید فراموش کرد ایران مهرهای مهم به نام قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را نیز از دست داده است. طی همین سالها ایران مورد حملات گستردهای از سوی اسرائیل قرار گرفته است که در واقع نشان از عمق نفوذ این کشور در خاک ایران دارد.
با این اوصاف میتوان تایید کرد که در سالهای اخیر موقعیت استراتژیک و سیاسی ایران در سوریه و عراق تا حدودی کاهش یافته است. ایران روابط خود با ترکیه را تا حدی رو به کاهش می بیند، در حالی که مخالفان اصلیاش اسرائیل و امارات تا حدودی به منظور هماهنگی مخالفت با ایران به هم نزدیکتر میشوند.
در نتیجه، علاوه بر دیپلماسی قابل توجه در پشت صحنه، ایران و عربستان سعودی علاقمندی خود را برای گفتگوی مستقیم از طریق پیامهای نمادین عمومی بیشتر نشان دادند. به عنوان مثال چندی پیش یک جفت مقاله مشترک توسط دو شخصیت نزدیک به دولت ایران و سعودی یعنی حسین موسویان نزدیک به جناح سیاسی متشکل از رئیس جمهور و وزیر امور خارجه ایران و عبدالعزیز ساگر، تحلیلگر سعودی که ارتباط زیادی با دربار سلطنتی و ملک سلمان بن عبدالعزیز دارد منتشر شد. اولین مقاله در نیویورک تایمز در ماه مه 2019 و مقاله دوم در گاردین در ژانویه، به شدت نشان دهنده تمایل هر دو طرف برای برقراری ارتباط با یکدیگر بود.
چندین نقطه روشن برای آغاز گفتگوی سعودی و ایرانی وجود دارد. امنیت دریایی در آبهای خلیج فارس احتمالاً مهمترین آنها است. هر دو کشور و بیشتر متحدان محلی آنها جزو صادرکنندگان انرژی هستند که به آزادی دریانوردی و عبور ایمن از این آبها نیاز دارند. تمرکز ایران در حمله به اهداف دریایی به عنوان بخشی از تلاش این کشور برای نشان دادن نقشاش در تامین امنیت خلیج فارس تعبیر میشد. ایران احساس کرده بود که از معادلات منطقهای کنار گذاشته شده است و میخواست این پیام را ارسال کند که اگر به دلیل تحریمها نتواند نفت بفروشد، همسایگان آن نیز در نهایت نمیتوانند نفت خود را به دلیل اخلال در امنیت دریایی ایران بفروشند. در نهایت، البته همه طرفهای منطقه علاقه واقعی به آزادی ناوبری و تجارت دارند.
جنگ در یمن نیز یک موضوع بالقوه برای توافق دو طرف است، به همین دلیل مذاکرات اولیه در عراق بر این موضوع تمرکز داشت. اگرچه سطح تعامل و میزان نفوذ ایران بر حوثیها مورد اختلاف است، اما واضح است که که پایان دادن به جنگ یمن جزو اولویتهای اصلی عربستان سعودی و دولت رئیس جمهور بایدن محسوب میشود، در این بین پایان یافتن جنگ یمن لزوما مغایر منافع ایران نیز نخواهد بود. اگرچه روابط تهران با حوثیها در مقایسه با روابط این کشور با گروهایی مانند حزب الله در لبنان یا نیروهای بسیج مردمی طرفدار ایران در عراق نسبتاً کمتر است، اما به هر حال میزان نفوذ ایران بر این گروهها در جهان عرب بر کسی پوشده نیست.
یک تناقض عمیق بین هدف اعلام شده ایران در ایجاد یک چارچوب امنیتی منطقهای با کشورهای همسایه و سیاست اصلی این کشور برای کمک به گروههای شبه نظامی وجود دارد. سرانجام، ایران باید بین توسعه و موفقیت چارچوب امنیتی منطقهای و حمایت از شبكه شبه نظامیان كه بی ثباتی را در كشورهایی مانند سوریه، عراق و لبنان تقویت میكند، یکی را برگزیند. این تناقض در مرکز رقابت ایران و عربستان نهفته است و بخشی اصلی از رقابت بر سر حوزههای نفوذ و قدرت منطقهای است. با این حال قبل از پرداختن به این موضوعات میتوان به مسائل اساسیتر مانند امنیت دریایی و حتی حل جنگ یمن رسیدگی کرد.
یمن
سالهاست که عربستان سعودی متوجه شده که در باتلاق یمن گیر کرده است. نیروهای سعودی و مبارزان محلی یمنی وفادار به دولت رئیس جمهور عبد ربه منصور هادی در درگیریها در شمال این کشور در سالهای اخیر به طور پیوسته اراضی تحت کنترلشان را از دست دادهاند. شورشیان حوثی در تلاش طولانی مدت برای به دست گرفتن کنترل آخرین سنگر اصلی دولت در شمال یعنی ماریب هستند. اگر آنها ماریب را از دست بدهند، ریاض و دولت هادی در شمال یمن عملاً شکست خوردهاند.
عربستان سعودی میخواست فرمولی برای پایان دادن به مداخله خود در این کشور پیدا کند. با این حال، حوثیها علاقه چندانی به دستیابی به هرگونه راه حل سیاسی که بتواند عقب نشینی سعودی را تسهیل کند، نشان ندادهاند چرا که جنگ برای آنها بسیار خوب پیش رفته است و آنها معتقدند که با درگیری بیشتر میتوانند پیروزیهای بیشتری کسب کنند.
کاهش تنشها با ایران برای حل و فصل موضوع یمن مهم است زیرا ایران و شبکه بازیگران غیر دولتی آن، در درجه اول حزب الله، طرفداران اصلی خارجی حوثیها هستند. مشخص نیست که تهران تا چه اندازه میتواند در مهمترین تصمیم گیریهای حوثیها تاثیر بگذارد، اما این کشور و برخی از گروههای وابسته آن می توانند انصارالله یمن را تا حد قابل توجهی کنترل کنند.
ایران از درگیر شدن عربستان در یمن منفعت قابل توجهی یافته است که البته نتیجه آن برای منافع ملی حیاتی تهران حیاتی نیست. سعودیها امیدوارند كه با كاهش تنشها با ایران، تهران بتواند پایان جنگ یمن را تسهیل كند یا حداقل به عنوان یك عامل خراب عمل نكند.
عامل بایدن
به دلیل خشم دموکراتها از جنگ یمن، نقض حقوق بشر و قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول در اکتبر 2018 ، عربستان سعودی نیاز به برداشتن گامهایی موثر برای ترمیم روابطش با دولت بایدن دارد. ریاض با پایان دادن به تحریم قطر، آزادی تعدادی از زندانیان برجسته دو تابعیتی و پیشنهاد آتش بس در یمن، گامهایی اساسی برداشته است. با این حال، کارهای بیشتری باید از سوی ریاض انجام شود و از آنجا که احیای دیپلماسی هستهای با ایران از اولویتهای اصلی دولت آمریکا است، کاهش تنش با ایران برای سعودیها به نظر منطقی میرسد.
عربستان سعودی با ادامه گفتگو با ایران، به دولت آمریکا نشان میدهد که این کشور نیز علاقه مند به احیای دیپلماسی به عنوان محور اصلی سیاست در قبال ایران است. این نشانه این است که ریاض علاقه ندارد به عنوان مانعی برای احیای مجدد برجام یا افزایش تنشها در منطقه عمل کند. علاوه بر این، با توجه به اینکه واشنگتن و تهران احتمالاً تلاشهای دیپلماتیک خود را ادامه میدهند، ریاض نمیتواند برای محافظت از منافع خود به واشنگتن اعتماد کند. اگر آمریکا و ایران بخاطر نگرانیهای خودشان به تفاهم برسند، عربستان سعودی نیاز دارد که خودش پای میز مذاکره با تهران بنشیند.
عربستان و ایران علاقه مند به کشف مواردی هستند که میتوانند از طریق گفتگو در مورد آن به تفاهم برسند. با این حال، از آنجا که هیچ یک از عوامل اصلی تنشهای سعودی و ایران برطرف نشده است، فضای کنونی ممکن است موقتی باشد، به هر حال وقوع هر تعداد تحولات چشمگیر میتواند باعث ایجاد برخوردهای مستقیم یا نیابتی در طیف وسیعی از زمینهای بازی اطراف منطقه شود.
اکنون با توجه به سیاست تازه دولت امریکا رقبای چند ساله منطقهای مانند ایران و عربستان سعودی فرصتی چشمگیر دارند تا سعی کنند زمینه های گفتگوی مداوم را فراهم کنند و تا آنجا که ممکن است تنشها را کاهش دهند. در حالت ایده آل، چنین مذاکراتی در نهایت میتواند یک چارچوب امنیتی منطقهای ایجاد کند. حتی اگر در شرایط فعلی این امر غیرقابل دستیابی باشد، باز هم حداقل میتوان به پیشرفتهای کافی دست یافت تا اطمینان حاصل شود که بازگشت به تنشها آسیب بسیار کمتری به دو طرف وارد میکند و تنشها از سطح مشخصی فراتر نمیرود.