|
شهرآرا: «عشق» پرتکرارترین سوژه فیلمهای سینمایی ایران و جهان است و شاید برای همین است که کارگردان کاراولی «ملاقات خصوصی» در همان سکانسهای اول و حتی پیش از نقش بستن عنوان فیلم روی تصویر، تصمیم میگیرد صریح و سرراست مخاطب را در جریان ماوقع فیلم که همانا «عشق» است و شیدایی، بگذارد.
«ملاقات خصوصی» مثل بسیاری از آثار جشنواره فیلم فجر چهلم، نخستین تجربه فیلمساز است و امید شمس، در مقام نویسنده و کارگردان توانسته نشانههای یک کارگردان خوب و حتی صاحب دیدگاه را به رخ بینندگان حاضر در سالنهای سینما بکشد. فیلم با یک فیلمنامه منسجم و خوب روبهروست که اگرچه در یک سوم پایانی قصه به یکباره اُفت میکند و شاید بهگمان برخی، کشدار و بلاتکلیف میشود، اما حقیقت آن است که پر از توجه ریزانگارانه به جزئیات است. جزئیاتی که پاسخ یک «عشق» مجرمانه را به تصویر میکشد.
فیلمنامه «ملاقات خصوصی» در خلق نقشهای مکمل داستان هم موفق بوده و پسربچه همسایه خانواده پروانه بهترین نمونه این مدعاست. اما شاید مهمترین جلوه قوت فیلمنامه، دستکم به گمان نگارنده، شخصیتپردازی درست فرهاد و پروانه و حتی انتخاب اسم مناسب برای نقش اصلیهای قصه است. فرهاد، عاشق اسیر در بند تقدیر است که فرهادوار بیستون زندان را با وجود آگاهی از شر آدمهای آن، به تیشه عشق میکند و پروانه هم گرد شمع عشق که آمیخته با جنون جرم است، میگردد تا بسوزد. تعبیر شاعرانهای از شخصیتپردازی فرهاد (هوتن شکیبا) و پروانه (پریناز ایزدیار) که متأثر از قوت فیلمنامه شاعرانه «ملاقات خصوصی» است. فیلمنامهای که البته بیش از آنکه متکی بر قوت وجوه دراماتیک خود باشد، متأثر از شاعرانگی است که نویسنده در دل داستان به دنبال آن است. شاید به همین دلیل است که یک سوم پایانی فیلم، ریتم به یکباره کند و کشدار شده و هرقدر شاعرانگی از فیلم گرفته و جزئیات حقوقی پرونده متهمان قاچاق مواد در زندان برجسته میشود، از قدرت فیلم کاسته میشود. فیلم خوشساخت امید شمس، در بعد کارگردانی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. امید شمس، بیننده حرفهای سینما را یاد استعداد نابی چون «سعید روستایی» میاندازد.
استعدادی که با «ابد و یک روز» درخشید اما بعد از آن هرگز تکرار نشد. شمس در «ملاقات خصوصی» هنر کارگردانی خود را در خلق عاشقانه آرام فضای بیرون زندان و التهاب مجرمانه داخل زندان به تصویر کشیده است. او در سکانس اولین حضور عاشقانه فرهاد و پروانه در اتاق «ملاقات خصوصی»، دوشخصیت داستان را با دستهای شکسته و زخمی در یک قاب میگذارد. البته قابهای اینچنینی و درخشان در فیلم کم نیست.
چرا «ملاقات خصوصی» یکی از فیلمهای محبوب مردم در جشنواره چهلم است؟
مهمترین فیلم روز سوم جشنواره فیلم فجر مشهد «ملاقات خصوصی»، ساخته امید شمس، بود که با استقبال بسیار خوب مخاطبان نیز همراه شد. این فیلم پرستاره، از کیفیت درخوری هم برخوردار بود و توانست حال و هوایی که مردم و منتقدان از جشنواره فیلم فجر انتظار دارند را به سالنهای سینما بیاورد. «ملاقات خصوصی» اثر سرحال و بحثبرانگیزی است که برای نقدهای مفصل درباره آن باید تا زمان اکرانش منتظر ماند. با این حال، فیلم اول امید شمس، اثری جذاب و دیدنی است که برخی دلایل اهمیتش را در ادامه مرور خواهیم کرد.
روایت داستان «ملاقات خصوصی» شبیه یک صعود کامل به سمت قله است. از اثری حرف میزنیم که با مقدمهای به غایت طولانی (به سبک فیلمهای مهم اصغر فرهادی) آغاز شده و ضمن پرداخت مفصل شخصیتها، جوری کار را ادامه میدهد که تا نیمههای راه، مخاطب احساس میکند با یک عاشقانه زرد طرف است. اما درست در زمانی که برخی مخاطبان به ترک کردن سالن فکر میکنند، پرده دوم فیلم با صلابت و ضرباهنگی بالا آغاز میشود. در این پرده از فیلم، بیننده با یک موقعیت پیچیده اخلاقی روبهرو میشود که تحت شرایط تلخ اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته است. پرده سوم و پایانی فیلم نیز سلیقه و انتخاب فیلمسازی است که تلاش میکند در اوج تلخی و غصه، امید به انسانیت و اخلاقگرایی را نیز در اثرش زنده نگه دارد. هرچند که شاید ترجیح بسیاری از طرفداران جدی سینمای ایران بر اینباشد که پایانبندی «ملاقات خصوصی» یا به نحو دیگری رقم بخورد یا دستکم سه، چهار سکانس زودتر از راه برسد.
«ملاقات خصوصی» را نمیتوانیم یک اثر تکراری و بدون جذابیت برای مخاطبان بدانیم اما این فیلم هم نسخه تازهای از فیلمهای خاصی است که در یک دهه اخیر مد شدهاند و از نمونههای مهم این قبیل آثار میتوانیم به «شنای پروانه»، «ابد و یک روز» و حتی «مغزهای کوچک زنگزده» اشاره کنیم. از آثاری حرف میزنیم که در نهایت تلخی، به آسیبهای اجتماعی در مناطق فقیرنشین میپردازند و نمایش برهنه معضلات اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و...، در کنار عصبیت و پرخاشگری بیش از حد، در آنها پررنگ است.
کارگردانی چشمگیر از نقاط قوت مهم «ملاقات خصوصی» است. این اثر که بهمن ارک، یکی از دو کارگردان فیلم تحسین شده «پوست»، را به عنوان مشاور در کنار خود داشته، با قابهایی تأثیرگذار و زیبا کارش را پیش میبرد و اجازه نمیدهد که چشم مخاطب از تماشای انبوه پلانهای غمانگیز خسته شود. با این جذابیتهای بصری، مخاطبان جدیتر سینمای ایران میتوانند، با ارجاع به شیوه فیلمبرداری «ملاقات خصوصی»، پایانبندی فیلم را حدس بزنند. دوربین این فیلم، به نحوی روشن، یکی از شخصیتها را مورد حمایت قرار داده و این شیوه هدایت دوربین، ممکن است فرجام کار را لو بدهد.