کد خبر: ۶۵۱۹۹۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۷ - ۱۶ فروردين ۱۴۰۱

آسیب‌های روانی دوری از مدرسه

یک روانشناس و کارشناس حوزه آموزش‌وپرورش درباره تاثیرات بیماری کرونا و تعطیلات طولانی مدت مدارس بر سلامت روان دانش آموزان توضیحاتی ارائه کرد و گفت: اگر این بیماری ادامه‌دار باشد تا کی می‌توانیم جلوی حضور دانش‌آموزان در مدرسه را بگیریم؟. اکنون دانش‌آموزانی داریم که ۹ ساله شده‌اند و هنوز به مدرسه نرفته‌اند و این می‌تواند پیامدهای جبران ناپذیری داشته باشد.

عباس فرجی در گفت‌وگو با ایسنا، در این باره اظهار کرد: در دوران پاندمی کووید ۱۹، «پساکرونا»، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های نظام‌های آموزشی در تمام دنیا بوده است؛ به عنوان روان‌شناس و مشاور در آموزش و پرورش در دوران این پاندمی، اختلال جدی در رابطه والدین با کودکانشان برایم بسیار پررنگ بود.

وی افزود: تقریبا هر روز اولیایی به دفاتر مشاوره مراجعه و روی موضوع آموزش فرزندانشان تاکید می‌کنند، اینکه «فرزندشان پس از همه‌گیری کرونا درس نمی‌خواند.» جمله بسیار آشنایی برای من و همکارانم است. در اغلب اوقات در پاسخ به والدین می گویم «خب چه اشکالی دارد درس نخواند؟» و با چهره بهت‌زده و تعجب‌آور پدر و مادرها روبه رو می‌شوم.

این روانشناس و کارشناس حوزه آموزش‌وپرورش ادامه داد: نحوه مواجهه والدین با این جمله به این معناست که گویی این مشاور به اصطلاح "در باغ نیست". البته حق هم می‌دهم چنین تصوری داشته باشند؛ چرا که معتقدم سلامت روان دانش‌آموز از درسش با اهمیت‌تر است اما شوربختانه نگاه کلان آموزش و پرورش به دانش‌آموزان چنین تاثیری گذاشته که آموزش بر همه چیز تقدم دارد. کافی است روی جملات تاکیدی مسئولین آموزش و پرورش دقت کنیم تا متوجه شویم تا چه اندازه روی بحث آموزش تاکید می‌کنند.

فرجی با بیان اینکه این در حالی است که تهدید جدی این پاندمی، سلامت روان دانش‌آموزان است گفت: اغلب اولیاء این اعتقاد را دارند که «ما هیچ انتظاری از فرزندمان نداریم جز اینکه درسش را بخواند.» در تصور این دست از والدین، بچه خوب، کسی است که درس بخواند و نمرات عالی کسب کند، اما در حقیقت این‌طور نیست و معتقدم دانش‌آموزِ خوب، دانش‌آموزی است که بتواند کارکردهای مختلفی به عهده بگیرد.

وی افزود: این اولیاء وقتی به دفاتر مشاوره مراجعه می‌کنند مستاصل هستند و شروع به بازگو کردن عیوب فرزند خود - آن هم در حضور خودش- می‌کنند. عمده مشکلاتی که از سوی این والدین مطرح می‌شود این است که درس نمی‌خواند، دیر می‌خوابد، دائم سرش در گوشی است، با دوستانش زیاد وقت می‌گذراند، گیم بازی می‌کند و امثالهم؛ تقریبا در همه موارد مراجعات به دفاتر مشاوره، موضوع "درس نخواندن"، سر آغاز هر گفت‌وگویی است و نشان می‌دهد موضوع درس دانش‌آموز تا چه اندازه برای اولیاء اهمیت دارد.

این روانشناس و کارشناس حوزه آموزش‌وپرورش با تصریح این مطلب که به زعم بنده چنین دیدگاهی توسط آموزش و پرورش به خانواده‌ها تزریق شده و رفتار بیمارگونه‌ای را شکل داده است گفت: وقتی در جلسات مشاوره، والدین در بیان نکات منفی فرزند خود زیاده‌روی می‌کنند، وارد عمل شده و می‌خواهم ویژگی‌های مثبتش را نیز بشمارند. با این حال باز به حرف خودشان برمی‌گردند و تاکید می‌کنند که «اگر درس بخواند من هیچ چیزی از او نمی‌خواهم، من فقط انتظار دارم درسش را بخواند، همین». سوال اینجاست که اگر به عنوان یک مادر، اعضای خانواده بگویند «هیچ چیزی از تو نمی‌خواهیم جز اینکه خوب غذا درست کنی» چه احساسی به تو دست می‌دهد؟ و اینجاست که مادر دانش‌آموز حسابی جا می‌خورد و می‌گوید «بهم بر می‌خورد، کلی ویژگی‌های دیگر دارم و غذا پختن تنها وظیفه‌ام نیست.» به همین دلیل است که تاکید دارم فرزند شما کلی نقش دیگر دارد و درس خواندن یکی از آنهاست نه تنها وظیفه‌اش.

فرجی در ادامه گفت: در واقع وقتی یک چیز تا این اندازه اهمیت پیدا می‌کند، حساسیت برانگیز می‌شود و در نتیجه یک اختلال را شاهد خواهیم بود و باید یاد بگیریم نقش‌های متعدد فرزند خود را ببینیم و بپذیریم. این مقدمه به این جهت بود که بگویم پاندمی کووید ۱۹ باعث شده نقش‌های دانش‌آموزان فقط به درس خواندن محدود شود؛ در حالی که ما در حال حاضر بحران‌های روانی زیادی را در دانش‌آموزان شاهدیم که درس خواندن در اولویت چندم هم قرار نمی‌گیرد.

وی با بیان این مطلب که «دانش‌آموز خوب، دانش‌آموزی نیست که فقط نمره ریاضی و علوم را ۲۰ بگیرد؛ دانش‌آموز خوب، دانش‌آموزی است که بتواند در یک جامعه نقش درستی را ایفا کند و از سلامت روانی بهره ببرد، حتی اگر نتواند نمرات لازم را در دروس خاصی کسب کند» گفت: لذا وقتی دانش‌آموزی به مدرسه می‌آید برای آن است که بتواند یاد بگیرد در جامعه نقش درستی ایفا کند، به هر صورت انسان یک موجود اجتماعی است و ما بیشترین تعاملات خود را در مدرسه می‌آموزیم. دوری دو ساله دانش‌آموزان از مدرسه مهم‌ترین آسیبی که به دانش‌آموزان زده این است که بچه‌ها به شدت از نظر تعاملات روانی و اجتماعی دچار اختلال شده‌اند.

این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش افزود: بسیاری از کشورها برای مقابله با اثرات روانی کووید ۱۹ بودجه‌های بزرگی را برای این امر اختصاص داده‌اند، مثلا «قانون طرح نجات آمریکا که در مارس ۲۰۲۱ تصویب شد، شامل ۱۷۰ میلیارد دلار بودجه برای مدارس بود، بسیاری از مدارس این بودجه را برای استخدام کارکنان بهداشت روان از جمله روانشناسان و مشاوران استفاده کرده‌اند. سایر بودجه‌های فدرال و ایالتی نیز برای آموزش روانشناسان تخصیص داده شده. به عنوان مثال، در نوادا که از لحاظ تاریخی رتبه آخر را در سلامت روان ایالات متحده داشته است دانشگاه نوادا، لاس وگاس، کمک هزینه‌ای برای آموزش مشاوران مدارس در نظر گرفت تا در زمینه ارتقای سطح علمی مشاوران مدارس به‌کار برده شود.»

فرجی در ادامه به بیان چند نقل قول دیگر پرداخت و گفت: دکتر آرتور سی. ایوانز جونیور، مدیر عامل انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA) معتقد است حتی اگر کووید ۱۹ عقب نشینی کند، ما همچنان با پیامدهای روانی آن دست و پنجه نرم خواهیم کرد. او معتقد است که پیامدهای روانی چنین اتفاقی حداقل هفت تا ۱۰ سال آینده ادامه خواهد داشت و در برخی موارد تا آخر عمر همراه افراد باقی خواهد ماند. به گفته ایوانز در سال گذشته افزایش تعداد کودکانی که به مراکز اورژانس خدمات روانی مراجعه می‌کنند از مرز ۱۰۰ هزار نفر گذشت. او می‌گوید شاهد افزایش چهار برابری اضطراب و افسردگی در میان دانش آموزان هستیم.

وی افزود: این وضعیت در بزرگسالان هم مشهود است و بررسی‌ها نشان داده شده است که «میزان اضطراب و افسردگی در بین بزرگسالان آمریکایی بین آوریل ۲۰۲۰ و آگوست ۲۰۲۱ حدود چهار برابر بیشتر از سال ۲۰۱۹ بوده است. بر اساس همین گزارش بیشترین میزان افزایش اضطراب و افسردگی در میان والدینی بوده که فرزندشان از مدرسه دور بوده‌اند.»

این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش با اشاره به اینکه با این اوصاف وقتی می‌گوییم موضوع "آموزش"، در اولویت چندم در خصوص بازگشت دانش‌آموزان به مدارس است، بیراه نگفته‌ایم اظهار کرد: با تمام این اوصاف ذکر این نکته هم بسیار حائز اهمیت است که بازگشت به مدرسه بعد از دو سال آن هم بعد از پشت سر گذاشتن چنین پاندمی بزرگی می‌تواند اضطراب‌زا باشد. تقریبا در تمامی مطالعات انجام شده در خصوص بازگشایی‌ها، نیمی از والدین و دانش‌آموزان از اضطراب ناشی از بازگشایی شکایت داشته‌اند.

فرجی افزود: شخصاً شاهد گفت‌وگوی یکی از اولیاء با مدیر مدرسه بودم که می‌گفت نمی‌خواهد فرزند خود را به مدرسه بفرستد، چراکه معتقد است بعد از پشت سر گذاشتن بیماری کرونا در زمستان حاضر نیست دوباره فرزندش به مدرسه بیاید.

وی با طرح این پرسش که « اگر این بیماری ادامه‌دار باشد تا کی می‌توانیم جلوی حضور دانش‌آموزان را به مدرسه بگیریم؟» گفت: اکنون دانش‌آموزانی داریم که ۹ ساله شده‌اند و هنوز به مدرسه نرفته‌اند و این می‌تواند پیامدهای جبران ناپذیری داشته باشد. تمام بررسی‌ها نشان می‌دهند که بیشترین آسیب را دختران به علت دور بودن از مدارس دیده‌اند.

این روانشناس در پاسخ به این سوال که «چگونه افراد می توانند دوباره در محیط های اجتماعی احساس ایمنی داشته باشند؟» گفت: دکترالن هندریکسن، روانشناس بالینی در مرکز اضطراب و اختلالات دانشگاه بوستون در این باره اینگونه پاسخ داده است که «بارها و بارها با افرادی که از اضطراب اجتماعی رنج می‌کشند مواجه شده‌ام آنها می‌گویند من کار زیادی برای پیشگیری از همه‌گیری کرونا انجام داده‌ام تا بتوانم ایمنی جسمی خود را تامین کنم، اما از نظر روانی احساس می‌کنم نمی‌توانم در جمع، حاضر شوم و دچار هراس می‌شوم. من به آنها می‌گویم که اعتماد اجتماعی مانند یک ماهیچه است، اگر در گذشته در جمع حاضر می‌شدید و به راحتی ارتباط می‌گرفتید الان هم می‌توانید این کار را انجام دهید، همانطور که یک ماهیچه که مدت‌ها از آن استفاده نکرده‌اید ضعیف می‌شود، ولی با کمی تمرین و ورزش دوباره فعال می‌شود.»

فرجی ادامه داد: ابتدا شاید احساس نا خوشایندی داشته باشید اما رفته رفته می‌توانید با تقویت خود به ترس‌ها غلبه کنید. سعی کنید زمانی را در بیرون از خانه سپری کنید، از فضاهای باز شروع کنید، جاهایی که شلوغ هستند اما سرپوشیده نیستند و به‌تدریج خودتان را به محیط‌های بسته عادت بدهید. هر چقدر در محیط‌های اجتماعی قرار بگیرید به همان اندازه راحت‌تر می‌توانید جمع را بپذیرید.

وی با تاکید بر اینکه به هر صورت به عنوان یک روانشناس معتقدم راهی جز بازگشایی نداریم، چون هر قدر دیرتر اقدام کنیم به همان اندازه مشکلات روانی را افزایش خواهیم داد اظهار کرد: همین حالا هم وضع روانی جامعه چندان رضایت‌بخش نیست و مدت نوبت‌دهی به مراجعین گاهی از چند ماه می‌گذرد. با طولانی‌تر شدن مدت جدایی دانش‌آموزان از مدرسه کنترل شرایط قطعا از دست خارج خواهد شد.

این مشاور و روان‌شناس در آموزش و پرورش افزود: در واقع اگر مثال ماهیچه بدن را در نظر بگیریم اگر مدت زیادی از آن استفاده نشود به مرحله‌ای خواهیم رسید که آن ماهیچه را از دست خواهیم داد، لذا سلامت روان هم همین‌طور است و اگر مدت طولانی ارتباط خود را با بیرون قطع کنیم بازگشت دوباره به حالت نرمال بسیار سخت خواهد بود و گاهی غیر ممکن است.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"