کد خبر: ۶۶۱۵۷۶
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۴ - ۱۷ تير ۱۴۰۱

کم‌سن و سال‌ترین مجرمان ایرانی را بشناسید

جامعه ۲۴: همه جور خلافی را انجام داده اند، برخی از روی عمد، برخی برای تفریح و برخی به خاطر شرایط، همه آن‌ها زیر ۱۸ سال هستند و حتی یک نفر از آن‌ها جنجالی‌ترین پرونده دهه ۹۰ را با قتل دوست دخترش رقم زد.

در زیر با برخی مجرمان زیر سن قانونی آشنا می‌شویم.

قصاص پایان عشق و عاشقی آرمان و غزاله
از اسفند سال ۹۲ و با مراجعه خانواده دختر نوزده ساله‌ای به نام غزاله به پلیس و اعلام مفقود شدنش  یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های جنایی و عاشقانه ایران گشوده شد.

خانواده غزال مدعی بودند او از خانه خارج‌شده و آخرین‌بار قرار بود به خانه دوست پسرش که پسر هفده‌ساله‌ای به نام آرمان بود برود. چند روز بعد آرمان از سوی پلیس دستگیر شد و هفتاد روز بعد به قتل دختر مورد علاقه‌اش اعتراف کرد.

او در بازجویی‌ها اعتراف کرد که با میله بارفیکس چند ضربه به  دوست دخترش زده و بعد از این‌که از مرگ او مطمئن شده، جسد او را در داخل چمدان بزرگی قرار داده و به سطل زباله‌ای در محله میرداماد انداخته‌ است.

با این اعترافات تلاش‌ها برای یافتن بقایای جسد غزاله آغاز شد، اما هیچ‌گاه جسد او پیدا نشد. چندی بعد و در جلسه دادگاه آرمان با پس گرفتن اعترافات قبلی خود مدعی شد او غزاله را نکشته و هنگامی‌که دختر جوان به خانه آن‌ها رفته بود پایش لیز خورده و روی پله‌ها افتاده و جانش را از دست دادهاست، او هم از ترس جسد را در چمدان قرار داده و در نزدیکی سطل زباله رها کرده‌است.

انکار‌های او فایده نداشت و با اینکه او در زمان قتل هنوز با ۱۸ سالگی چند روزی فاصله داشت، اما در دادگاه محاکمه و  محکوم به قصاص شد.

کم‌سن و سال‌ترین مجرمان ایرانی را بشناسید

رأی دادگاه در دیوان‌عالی کشور تأیید شد و پرونده برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی بازگشت. دراین‌میان، اما خانواده پسر جوان برای نجات او تلاش کرده و اعاده دادرسی آن‌ها پذیرفته شد و بار دیگر آرمان پای میز محاکمه قرار گرفت.

این‌بار نیز قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کرده و این حکم بار دیگر در دیوان‌عالی کشور تأیید شد و بالاخره در زمستان سال گذشته آرمان پس‌از چندبار لغو اجرای حکم پای چوبه‌دار رفت و بعد از این‌که نتوانست از خانواده غزال رضایت بگیرد، حکمش اجرا شد تا یکی از پرونده‌های پیچیده و عاشقانه که مجرم در نوجوانی مرتکب جنایت شده بود برای همیشه بسته شود.

پسر ۱۳ ساله اطلاعات حساب ۱۰ هزار نفر را هک کرد
شاید قابل باور نباشد که یک پسر ۱۳ ساله توانسته ده‌هزار حساب بانکی را هک کند. اسفندماه سال گذشته بود که پلیس استان مرکزی از دستگیری نوجوان سیزده‌ساله‌ای خبر داد که ده هزار حساب بانکی را هک کرده‌است.

 با افزایش شکایت‌های مردم به پلیس فتا استان مرکزی در مورد خالی کردن حساب بانکی مردم پلیس تحقیقاتش را آغاز کرد، اما آنچه برای کارشناسان پلیس فتا جای تعجب داشت این بود که تمام این اقدامات از سوی پسر سیزده‌ساله‌ای رخ داده‌است.

با دستگیری این نوجوان او اعتراف کرد با همدستی دو نفر از دوستانش سایت‌های جعلی را راه‌اندازی و از طریق فیشینگ به اطلاعات حساب شهروندان دسترسی پیدا کرده و تاکنون ده‌هزار حساب بانکی را هک و موفق شدند از هزار حساب پول برداشت کنند.

پسر نوجوان در اعترافاتش گفت من اهل استان تهران بودم و با استخدام دو هکر دیگر توانستیم این حساب‌ها را شناسایی و به اطلاعات آن‌ها دسترسی پیدا کنیم. قصد داشتیم از بقیه ۹ هزار حساب دیگر نیز سرقت کنیم که پلیس ما را شناسایی و دستگیر کرد.

قتل عشقی در کرج
خردادماه امسال بود که پلیس کرج در جریان قتل پسر جوانی در محله حیدرآباد این شهر قرار گرفت. با حضور پلیس در محل مشخص شد ساعتی قبل پسر نوجوانی با مرد جوان درگیر شده و در حین درگیری با زدن چاقو به شاهرگ او باعث مرگش شده‌است.

بررسی‌های پلیس ادامه داشت تا اینکه پسر نوجوان چند روز بعد در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد. او در اعترافات اولیه درمورد انگیزه‌اش از جنایت گفت من با دختری در محله دوست بودم و به او علاقه داشتم چند ماهی با او در ارتباط بودم تااینکه فهمیدم مرد جوان برای او ایجاد مزاحمت می‌کند و قصد دارد با او دوست شود.

وقتی این‌موضوع را شنیدم بسیار عصبانی شدم و برای ترساندن او و این‌که از دختر مورد علاقه‌ام فاصله بگیرد پیش او رفتم، اما کارمان به درگیری کشید در این درگیری می‌خواستم از او زهر چشم بگیرم به‌همین خاطر با چاقو چند ضربه به او زدم که یکی از ضربه‌ها به گردنش اصابت کرد و همان باعث مرگش شد.

فکر نمی‌کردم ضربه‌ام مرگ‌بار باشد، اما حالا به‌خاطر یک دختر در نوجوانی قاتل شده‌ام و باید منتظر محاکمه و اجرای حکم باشم.

تجاوز در پاتوق معتادان
تابستان سال ۹۹ دختر نوجوانی با مراجعه به پلیس از مرد شیطان صفتی شکایت کرد. او در شکایتش گفت درحال عبور از کوچه محل زندگی‌مان در جنوب شهر بودم که پسر نوجوانی سد راهم شد و با تهدید چاقو مرا به پاتوق معتادان در محله برد و کلید طبقه بالا را از دوستش گرفت و مرا به آن‌جا برد و به‌زور مورد تعرض قرار داد.

با ثبت این شکایت مأموران دختر نوجوان را به پزشکی قانونی معرفی و مشخص شد و مورد تعرض قرار گرفته‌است. دو ماه بعد پسر نوجوان دستگیر و چند روز قبل در دادگاه کیفری محاکمه شد.

نوجوان معتاد مدعی شد مهسا خودش به پاتوق معتادان آمده و اجباری در کار نبوده‌است، اما در پاسخ به این سؤال قاضی که چرا پس‌از شکایت دختر نوجوان از خانه و محل زندگیت فرار کرده‌ای گفت می‌ترسیدم خانواده‌اش مرا بکشند.

درحال‌حاضر تحقیقات بیشتر در رابطه با این پرونده ادامه دارد.

دو کودک جیب بر مترو بودند
با افزایش جیب‌بری در ایستگاه‌های متروی تهران پلیس به فکر دستگیری دزدان با افزایش گشت‌زنی در ایستگاه‌ها و اطراف ایستگاه‌ها افتاد.

روز ششم تیرماه امسال مأموران پلیس مترو ایستگاه مولوی به دو دختر نوجوان به دو پسر نوجوان مشکوک شدند که بی‌هدف در ایستگاه درحال پرسه‌زنی بودند مأموران که احتمال می‌دادند این دو کودک سارقان جیب‌بر مترو باشند، آن‌ها را تحت نظر قرار دادند و هنگام دستگیری از یک مسافر آن‌ها را دستگیر کردند.

با انتقال متهمان به ایستگاه پلیس مشخص شد دو کودک ۹ و یازده‌ ساله به روش جیب‌بری در ایستگاه‌های مترو دست به سرقت می‌زنند و از آن‌ها یک گوشی تلفن‌همراه سرقتی هم کشف شد.

تحقیقات برای شناسایی مال‌باختگان و سایر جرایم این دو کودک همچنان ادامه دارد.

دختر ۱۳ ساله سرکرده باند سرقت
باورش سخت است که دختری سیزده‌ ساله سرکرده یک باند بزرگ سرقت باشد، اما در اردیبهشت‌ماه امسال دختری سیزده‌ ساله در مشهد در حالی دستگیر شد که سرکرده یک باند بزرگ سرقت بود.

نیلوفر بعد از این‌که به همراه پسر جوانی دستگیر شد در اعترافاتش گفت: من به همراه دوست‌پسر ۱۸ ساله‌ام و خواهر ۱۹ ساله ام باند سرقتی را تشکیل دادیم و اقدام به گوشی قاپی و کیف‌قاپی و سرقت دوچرخه از داخل پارکینگ منازل می‌کردیم.

او نیلوفر با اعتراف به پانزده سرقت گفت: به بهانه جمع‌آوری ضایعات در خیابان‌ها می‌چرخیدم و اگر در پارکینگی باز بود، دوچرخه را از داخل پارکینگ خارج و می‌دزدیدم بعد هم آن را به مال‌خر در محله‌های جنوبی شهر می‌فروختم.

این متهم  در مورد موبایل قاپی و کیف‌قاپی نیز گفت: به همراه دوست پسرم بهداد در خیابان‌ها چرخ می‌زدیم و اگر کسی سرگرم مکالمه تلفنی بود با عبور از کنارش من به‌راحتی گوشی را می‌قاپیدم. در برخی از سرقت‌ها نیز خواهرم شرکت می‌کرد و درصد خودش را از سرقت‌ها می‌گرفت.

سرکرده باند من بودم و من می‌گفتم چه چیزی را بدزدیم تا به پول برسیم. در این مدت هم با سه مال‌خر آشنا شده بودم که آن‌ها هر چه ما می‌دزدیدیم را از من می‌خریدند و برای اولین‌بار در توالت مدرسه سیگار کشیدم و از همکلاسی‌ام دزدی کردم و همین باعث شد که من تبدیل به یک مجرم بشوند
نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"