پنج واژۀ جادویی برای رسیدن به آرامش
استفاده از پنج واژۀ «بخشی از وجودم احساس میکند...» یک نوع خودمراقبتی است. افزودن آنها به احساس خاصی که دارید برای نفس کشیدن، تجربه کردن و امتحان کردن رویکردهای جدید یک فضای درونی ایجاد میکند.
به گزارش ایسنا، فرادید نوشت: «آیا شما هم دوست دارید شادی، واقعبینی و خودآگاهی بیشتری را تجربه کنید؟ یک استراتژی ساده راهحل آن است. همین حالا به احساسی که دارید دقت کنید. شاید در لحظه احساس ناامیدی، غم یا تنهایی کنید. حالا پنج واژه را به عنوان پیشوند به احساسی که دارید اضافه کنید: «بخشی از وجود من احساس نومیدی میکند.» یا «بخشی از وجود من احساس غم میکند.» حالا یک دقیقه به خودتان زمان بدهید تا ببینید متوجه چه تغییری میشوید. این پنج واژه شروع خوبی برای تغییر واکنش ما به توصیف احساساتمان است.
برای مثال، من در تعطیلات ساحلیِ اخیر به احساساتم توجه کردم و متوجه سنگینی بدن و میل شدیدم به تعامل با دیگران شدم. احساس ناخوشایند «تنهایی» به سراغم آمده بود اما وقتی دقت کردم که تنها بخشی از وجودم احساس تنهایی میکند - نه تمام وجودم - یک موج آرامش و انرژی در وجود من به جریان افتاد و همانطور که با دوچرخه در ساحل رکاب میزدم بر میزان این امواج آرامش اضافه میشد.
من نحوه توصیف احساسی را که داشتم تغییر دادم، به جای اینکه با خود بگویم: «تمام وجودم احساس تنهایی میکند»، گفتم: «بخشی از وجودم احساس تنهایی میکند.» این تغییر کوچک تاثیر بزرگی داشت، مثلاً دیدگاهم را وسیعتر کرد و راهِ دستیابی به ایدههای نو برای ارتباط با دیگران در تعطیلات را فراهم کرد.
یافتن و تمرکز روی بخشها
زبانی که «بخشها» به واسطه آن مایل به ارتباط با ما هستند فوقالعاده گرانبها است. تشخیص این که بخشی از وجود ما احساس خاصی را تجربه میکند به صورت طبیعی فضا را برای بخشها و دیدگاههای دیگر باز میکند. ذوب نشدن در آن احساس خاص، نه تنها کنجاوی و شفقت ما را متوجه آن بخش خاص میکند، بلکه دنیایی از احتمالات را به روی آن میگشاید.
شاید بخشی از وجود ما آنقدر احساس خوبی داشته باشد که باورنکردنی باشد. شاید بخشی از وجود ما شکگرا و دیرباور باشد. درباره این بخش کنجکاو باشید و از خودتان بپرسید: این بخش چرا دیرباور است؟ آیا قصد حفاظت از من را دارد؟ آیا میخواهد من وقت و انرژی خودم را بیهوده هدر ندهم؟
همه ما بخشهای حفاظتی داریم که هدفشان ایمن نگهداشتن ما است. وقتی بخشی خاصی از خودتان را درک میکنید، مثلاً یک بخش دیرباور و شکاک، آیا میتوانید هدف آن را درک کنید و قدردان آن باشید؟ با این دیدگاه، احساس شما به آن بخش تغییر میکند؟ ممکن است از درون اندکی فضای بیشتر احساس کنید یا اندکی آرامتر شوید و حتی شاید کنجکاویتان هم بیشتر شود.
دوستی با بخشهای وجودمان
تمرکز روی یک بخش به معنای رسیدن به نوعِ ملایمی از کنجکاوی است. کنجکاوی میتواند این گونه باشد: «به نظرت اگر کاری که لازم است را انجام ندهی چه اتفاقی میافتد؟» شاید بخش تنهای وجود من در ساحل از این میترسید که من برای همیشه احساس تنهایی کنم و تجربهی همراهی و شادیِ به اشتراک گذاشتن لحظات خوش با دیگران را از دست بدهم.
راهکار مفید دیگر در جریان دوستی با بخشهای وجودتان این است که بپرسید: «حالا که من احساسِ این بخش از وجودم را درک میکنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟» احساس کنونی من آرامشدهنده و گسترشی است یا مضطربکننده و کاهشی؟ هماهنگ شدن با لحن احساسی به شما در رسیدن به جایگاه گسترشی و خودمراقبتی کمک میکند. علاوه بر این، با این قبیل پرسشها میزان صداقت و شفقت شما نسبت به خودتان سنجیده می شود. اگر نسبت به این بخش منتقد باشید یا تمایل شدیدی برای خلاصی از آن داشته باشید، باید یک گام به عقب بروید تا ببینید آیا بخش منتقد وجود شما میتواند آرام بگیرد تا شما بتوانید بخشی را که دوست دارید روی آن تمرکز کنید درک کنید یا نه.
اگر کنجکاوی و صداقت شما از یک سطح بنیادی برخوردار باشد، یک گام به جلو برمیدارید و از آن بخش می پرسید: «سعی داری برای من چه کار کنی؟» یا حتی می پرسید: «اگر موفق به انجام آن کار نشوی، از وقوع چه اتفاقی میترسی؟» با پرسیدن این قبیل پرسشها خیلی زود به درک بسیار روشنتری از نقش محافظتی آن بخش میرسید.
دوستی با بخش کمالگرای وجود
جوئِل کِلِپاک نویسندهی مشترک این مطلب، موقعیتی را در محیط کار به یاد میآورد که در آن، بخش کمالگرای وجودش بیدار شده بود. کنجکاوی او با توجه به احساس ناراحتی و سفتیِ قفسهسینه و یک حس بسیار سرد تحریک شده بود. به جای اینکه با بیتوجهی از آن عبور کند، لحظهای درنگ کرد و از خودش پرسید: «چرا این حس به این شکل خودش را بروز داده است؟» او به این نتیجه رسید که بخشی از وجودش بخاطر کامل نبودن احساس اضطراب میکند.
همین توجه به او اندکی آرامش و تسکین داد. به خودش یادآوری کرد: «من بدون دلیل مضطرب نیستم، من در حال تجربهی اضطراب در یکی از بخشهای وجودم هستم. با توجه کردن به احساسی که دارم از درون فضای بیشتری ایجاد میشود و سبب میشود چشمان من به روی اضطرابِ یک بخشِ وجودم باز شود و بدانم که با تمام وجود مضطرب نیستم. بنابراین از خودم میپرسم این اضطراب از چیست؟ این پرسش مرا به این درک میرساند که در نوجوانی، مرا به خاطر نمرات خوب و دستاوردهایم ستایش میکردند و من هنوز این باور دبیرستانی را دارم که مردم فقط به خاطر دستاوردهایم به من اهمیت میدهند.»
او با توجه کردن به بخش مضطرب وجودش توانست آن را اصلاح کند و با یادآوریِ دوستیهای پربار امروزی و توجهاتی که آنها بدون در نظر گرفتن کاستیهایش به او کردهاند، به آرامش برسد.
استفاده از پنج واژه «بخشی از وجود احساس میکند ...» برای توصیف احساس خاصی که دارید یک نوع خودمراقبتی است و برای نفس کشیدن، تجربه کردن و امتحان کردن رویکردهای جدید یک فضای درونی ایجاد میکند.
منبع: Psychologytoday»