به گزارش ایسنا، «ملاصالح قاری» مترجم و ناجی اسرای ایرانی در دوران هشت سال دفاع مقدس است. ملت ایران او را پس از حضورش در یکی از برنامههای تلویزیون بیشتر شناختند. ملاصالح قاری مردی که خود در اسارت بوده اما به خاطر عرب بودنش مترجم اسرای ایرانی شده. مترجمی که در ابتدا خائن به نظر میرسد و جاسوس دولت عراق. اما او در همان ابتدا برادریاش را ثابت میکند. نه فقط به آن بیست و سه نفر، بلکه به همه اسرای تازه از راه رسیده است.
او که خوب میداند سرنوشت پاسداران انقلاب اسلامی در همان بدو ورود و به محض شناسایی چوبه دار است، چارهای میاندیشد برای نجات پاسداران از مهلکه. زمان تقسیمبندی اسرا اعلام میکند: «بسیجیها یک طرف، ارتشیها هم یک طرف، پاسدار هم که نداریم یک طرف.»
«پاسدار هم که نداریم» جمله نامانوسی است که در ابتدا اسرا را دچار گیجی و سردرگمی میکند، ولی با چندبار تکرار، مسئله حل میشود و پاسداران، اگر هم در جمع هستند، در صف بسیجیها میایستند و از مهلکه میگریزند.
ملاصالح با هوش و ذکاوت جان تعداد زیادی از اسرا را نجات میدهد. بیشتر دانستههای ما درباره او محدود میشود به ماجرای حمایت از اسرا و بعد از آن اتهام به خیانت. مردی که بعد از بازگشت از اسارت به جرم خیانت دستگیر میشود. به جرم اینکه در قاب تلویزیون به عنوان مترجم صدام دیده شده. او تا زمان آزادی آزادگان در زندان میماند و سرانجام با نامه سید بزرگوار، حجتالاسلام ابوترابی تبرئه شده و آزاد میشود.
متن نامه مرحوم حجتالاسلام ابوترابی
«برادران گرامی
با سلام و تهییت و با آرزوی سلامتی و موفقیت شما عزیزان
در مورد برادر عزیز، آزاده متعهد آقای ملاصالح قاری فرزند مهدی با کارت اسارت به شماره ....... که در سال ۱۳۶۴ از اسارت رهایی یافتند ولی متاسفانه تا امروز به عنوان آزاده از طرف شما شناخته نشدن.
نمیدانم شما علم غیب دارید که ایشان خیانت کرده و ما بی اطلاع هستیم. بیش از همه بنده خودم از وضعیت ایشان اطلاع دارم، مطمئن باشید به حرمت خون پاک شهدا ایشان کمترین خیانتی یا همکاری با بعثیان کافر نداشته بلکه نهایت فداکاری و همراهی و همکاری با برادران اسیر ما نموده است.
بنده شخصا به جای همه از ایشان خجالت میکشم.
برادرانم، ایشان آبروی نظام و همه ما را در اسارت حفظ کرد؛ آبرویش را حفظ کنید.»
او مرد رنج کشیدهای است که هم زندان و شکنجه ساواک را دیده، هم طعم اسارت بعثیهارا با همه سختیهایشچشیده و هم پس از بازگشت به وطن به جرم خیانت بازداشت شده و دو سال سخت را در زندان به سر برده و این بار به جای شکنجه، تحقیر شده که قطعا این تهمت و تحقیر بدترین شکنجه او در تمام طول اسارت بوده است و او به حق به «مرد همیشه زندانی» ملقب شده است.
اکنون «مرد همیشه زندانی»، «ناجی اسرای ایرانی» و این آزاده قهرمان که سال های بسیاری از زندگی خودرا در اسارت سپری کرده است به تب و عفونت ریه دچار است. رواست که در این روزها که به دلیل شیوع کرونا نمیتوان به پاس فداکاری هایش به عیادت او رفت برای تعجیل در سلامتیاش و سایر عزیزانمان که در بیمارستان بستری هستند دعا کنیم.
بی شک مطالعه دو کتاب «آن بسیت و سه نفر» و «ملاصالح» برای روزهایی که مردم در قرنطینه هستند توصیه خوبی خواهد بود تا بدانند که ملاصالح و دوستانش چگونه سالها اسارت و قرنطینه در چنگال دشمن را تاب آوردند.