کد خبر: ۱۰۰۴۴۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۵ - ۱۷ اسفند ۱۳۸۸
محسن مهديان در مقاله‌اي كه سايت الف آن را منتشر كرده است، نوشت؛ مدونا خواننده صهيونيست و مستهجن غربي در 8 ماه فتنه، چندبار از كودتاي سبز آمريكائي - وطني حمايت كرد. بديهي است حمايت اين فاحشه مشهور از كودتاگران برگي ديگر از كارنامه سياه اين خائنان است.
در 8 ماهي كه كودتاي سبز اجرا و رسوا شد، از مدونا تا اوباما، از گوگوش تا سروش، از همجنس گراها تا فرماسونرها كودتاچيان را تشويق كردند و همين موضوع هر بار و هر روز بر نفرت ملي ها و اسلامي ها از جريان فتنه افزود. به فتنه‌گران اعتراض شد كه چرا براي يكبار هم كه شده از حمايت ابتذال و اباحه و الحاد اعلام برائت نمي‌كنيد؟ حمايت رقاصه بي آبرو از جريان فتنه به معناي حمايت نماد ابتذال غرب و حتي بالاتر از آن، نظام سلطه پشت پرده آن، از جريان فتنه داخلي است و طبيعي است كه حمايت اين افراد از فتنه گران، در داخل كشور با حساسيت و روبرو و رسوايي بيشتر كودتاگران را به دنبال داشته است.
اما آخرين خبر حمايت مدونا از فتنه‌گران همراه بود با قدرداني "صندوق بين المللي پول " از برخي سياست هاي اقتصادي دولت دهم. خبر حمايت مدونا در رسانه هاي مخالف جريان فتنه منتشر شد ولي رسانه‌هاي مدافع فتنه از روي شرمندگي و بخاطر جلوگيري از آبروريزي بيشتر، آنرا منعكس نگردند. اما خبر تقدير و حمايت صندوق بين المللي پول از اقتصاد ايران را روابط عمومي بانك مركزي براي اولين بار منتشر كرد و همه رسانه موافق و مخالف هم آن را پوشش دادند.
ماجرا چيست؟ اساساً اين دو موضوع چه ارتباطي با هم دارند؟ چرا با هم مقايسه شدند؟ چرا در برابر هم قرار گرفتند؟ صندوق بين المللي پول به تعبير رهبر انقلاب "ابزار استعمار " است. نسخه هاي اقتصادي اين صندوق اولين بار در دهه 70 و توسط كارگزاران سازندگي در كشور اجرا شد. سياست هايي كه به تعديل معروف شد، توصيه هاي صندوق بين المللي پول و بانك جهاني بود كه تورم 49 درصدي سال1374 و بيكاري و نابساماني و بي عدالتي گسترده سالهاي بعد را به دنبال داشت.
"جان پر كينز " كارشناس صندوق بين المللي پول در كتاب "خاطرات يك جاني اقتصادي " از اين صندوق به عنوان نهاد "استعمارگر كشورهاي جهان سومي " نام مي برد و "جوزف استيگليتز " اقتصاددان مشهور و برنده جايزه نوبل از آن به نهادي براي "تحريق اقتصادي " و "تخريب پنهاني دموكراسي " و "ترويج فساد مالي و سياسي " در كشور ها ياد مي كند.
صندوق بين المللي پول به عنوان بخشي از "ايدئولوژي اجماع واشنگتني " الگوي بنياد گرايي بازار را توصيه مي كند و با همين ابزار هم استقلال كشورها را روي مقراض دو تكه عرضه و تقاضا به حراج مي گذارد.
اجراي توصيه‌هاي "صندوق بين المللي پول " در بسياري از كشورهاي جهان سوم عملا باعث نابساماني و فقر بيشتر، تشديد اختلاف درآمدها، بهره كشي از كار كودكان و استثمار بيرحمانه كارگران شده است و به دليل همين تجربه تلخ، اين نهاد بين المللي امروزه در كشورهاي در حال توسعه بسيار بدنام و بدسابقه و عامل استثمار نوين آمريكايي تلقي مي شود. از همين روست كه دولت نهم نيز با نقد نسخه هاي صندوق بين المللي پول در دولت هاي گذشته بر سر كار آمد.
حال سوال اين است كه حمايت و تقدير اين نهاد استعماري از اقتصاد ايران براي چيست؟ چرا صندوق بين المللي پول از سياست حذف يارانه در ايران حمايت مي كند؟ چرا از خصوصي سازي شتابزده در ايران تقدير مي كند؟ چرا از سياست رها سازي قيمت ها در ايران خوشحال است؟ مگر نه اين است كه بنياد گرايي بازار در چارچوب نسخه هاي اقتصادي صندوق دنبال مي شود؟
آيا نبايد دولت از خود سوال كند كه چرا طي چند سال گذشته چندين بار از سوي صندوق بين المللي پول مورد حمايت قرار گرفته است؟ آيا حمايت يك نهاد استعماري به اندازه حمايت مدونا خواننده مبتذل غربي شايسه اعلام برائت نيست؟ مگر نه اين است كه مدونا، ابزار و نماد ابتذال غرب است و صندوق بين المللي پول، ابزار و نماد سلطه استعماري غرب؟ مگر نه اين است كه مدونا و صندوق بين المللي پول، سرشت و هويتي واحد دارند و آن ابزار فرهنگي غرب است و اين ابزار اقتصادي آن؟
چطور مي‌شود آقاي احمدي نژاد صندوق بين المللي پول را يك نهاد استعماري معرفي مي كند اما مقامات ارشد و تيم اقتصادي دولت براي حمايت و تشويق اين نهاد آمريكائي، اينطور به وجد آمده اند و ذوق زده به يكديگر تبريك مي گويند؟ چطور مي شود كه اعلام برائت نكردن فتنه گران از حمايت رقاصه نماد ابتذال غرب، باعث بي آبرويي و سرزنش آنهاست اما حمايت نماد استثمار نوين، سند افتخار دولت دهم؟!
آثار اعتقاد و شيفتگي تيم اقتصادي دولت دهم به سياستهاي ليبرال سرمايه داري كه به شيوه اي "نرم " در حال پي گيري است و با صراحت تمام مورد تاييد صندوق بين المللي پول قرار گرفته است، تنها در حوزه اقتصاد محدود نخواهد ماند و همه جوانب زندگي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جمهوري اسلامي را تحت تاثير قرار خواهد داد. فاجعه اي كه از درون "بنياد گرايي بازار " و "كازينوي سرمايه داري " شكل مي گيرد نه سبز است و نه هيچ رنگ ديگري كه بتوان با ابزار هاي امنيتي به مقابله با آن رفت.
20 سال پيش شبيخون فرهنگي غرب براي استحاله و به زانو درآوردن انقلاب اسلامي آغاز شد و نتيجه اش را در فتنه اخير به عيان ديديم. اگر امروز در برابر شبيخون اقتصادي غرب و اجراي سياستهاي ليبرال سرمايه داري سكوت كنيم، دير يا زود جريان فتنه در رنگ و لباس ديگري از درون به انقلاب و نظام حمله خواهد كرد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"