خاطره رضا رشيدپور از مشايي

رضا رشيدپور مجري تلويزيون در وبلاگ شخصي خود با نام "فقط چند خط "، مطلبي را با عنوان "زاپاس المشايي " منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش، در اين مطلب آمده است:
بعضي چهره ها بسيار خبرسازند . مثلا آقاي مشايي . به هر سايت خبري كه سر مي زنم حتما نشانه اي از او هست . مي دانيد كه مدتي مدير راديو تهران بوده و احتمالا برخي كاركرد هاي خبري را آموخته باشد . شايد به همين دليل تلاش مي كند تا خودش را در صدر اخبار نگه دارد . من خاطره ي عجيبي از ايشان دارم و اين مطلب را براي اولين بار مكتوب مي كنم . تمام هماهنگي هاي لازم براي حضور وي در برنامه ي مثلث شيشه اي انجام شده بود . خود من چند بار با تلفن همراهشان تماس گرفته بودم .
شب قبل هنگامه قاضياني مهمان برنامه بود . انتهاي برنامه حضور رحيم مشايي در برنامه ي فردا را اعلام كردم و از خانم قاضياني خواستم كه اگر سوالي از ايشان دارد بپرسد . چند لحظه اي صبر كرد و بعد گفت .... از ايشان بپرسيد كه چرا بسياري از بناهاي تاريخي را با كاربري كافي شاپ و سفره خانه ي سنتي اجاره مي دهند ؟ .......
تا اينجاي داستان همه چيز طبق روال پيش مي رفت تا اينكه ساعت چهار بعد ازظهر تلفن همراهم زنگ زد . مدير روابط عمومي سازمان ميراث بود . با لحني تند حضور رحيم مشايي در مثلث شيشه اي را منتفي اعلام كرد . حدس مي زنيد دليل اين كار چه بود ؟!
ظاهرا ظهر همان روز ايشان به همراه آقاي احمدي نژاد از كاخ موزه ي گلستان بازديد مي كنند و در آن ميان خبرنگار يكي از خبرگزاري هاي مهم كشور سوال ديشب هنگامه قاضياني را از آقاي مشايي مي پرسد . ايشان اخم ها را در هم مي كشند و مي گويند كه اين حرفهاي بي اساس را چه كسي گفته ؟ خبرنگار مربوطه هم هول مي كند و به جاي قاضياني مي گويد رشيدپور . طوفاني برپا مي شود كه مپرس ! با صداي بلند دستور مي دهند كه من به برنامه ي اين آقا نمي روم و از اين حرفها .........
حالا يك سال مي گذرد و احساس مي كنم اصولا وقتي پاسخي براي يك سوال منطقي نداريم تنها راهي كه مي ماند عصبانيت نمايشي است ! خلاصه حتي مديران سازمان هم از تصميم غير حرفه اي ايشان دلخور شدند و كلي پشت سرشان غيبت كردند ......
من هم به مهرداد بذرپاش زنگ زدم تا به عنوان يك چهره ي شاخص از جناح دولتي به برنامه بيايد . او هم آمد و روي آنتن خودش را زاپاس المشايي معرفي كرد.