کد خبر: ۱۰۲۹۵۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۶ - ۲۲ فروردين ۱۳۸۹
نگاه به استمرار وضعیت استقراری نیروهای بین المللی در عراق و افغانستان در جوامع اروپایی مثبت نبوده و روز به روز بر فشار اجتماعی – سیاسی ناشی از آن افزوده می شود.
جمعه هفته گذشته ، دوم آوریل و سیزده فروردین یک خودروی گشتی ارتش آلما ، از یگان های مامور در افغانستان هدف یک کمین جاده ای قرار گرفت . انفجار چهار دره که مسئولیت آن توسط نیرو های طالبان و گروه ملا محب بر عهده گرفته شد ، زلزله ای را از کندوز تا برلین ایجاد کرد که دولت مرکل را با بحرانی جدی رو به رو نموده است.

به گزارش گروه سیاسی «فردا»، کشته شدن سه سرباز و زخمی شدن تعدادی دیگر از سربازان آلمانی ، اگر چه در بادی امر یک مسآله صرفاً نظامی به نظر می آید اما در کشور آلمان که پس از جنگ جهانی دوم همواره مباحث مربوط به امور نظامی با حساسیت ویژه ای تعقیب می شود، مناقشات جدی ایجاد نموده است .

حزب حاکم دمکرات مسیحی که مرکل از اعضای آن است و ورزیر دفاع آلمان کارل تیودر زو گوتنبرگ نیز از بخش باواریایی این حزب به شمار می رود ، اکنون در برابر این پرسش قرار دارند که ماموریت ارتش آلمان در افغانستان یک ماموریت صلح بانی است یا عملیات تهاجمی نظامی ؟

پس از جنگ جهانی دوم ، انجام عملیات تهاجمی نظامی از خطوط قرمز جامعه بوده و اینک اجساد بازگشته در تابوت سربازان آلمانی ، جامعه را حساس تر از پیش به تعقیب مسآله حضور نظامی در افغانستان واداشته است. مرکل و وزیر دفاع مصرانه می کوشند ، تا حضور در افغانستان را موضوعی مشابه جنگ کوزوو معرفی نموده و از آن به عنوان یک ماموریت صلح بانی دفاع نمایند . هم چنین ، مطابق اعلان رسمی سخنگوی وزارت دفاع ، استفان موریتز ، دو هزار قبضه توپ اتوماتیک هویتزر و تانک لیوپارد 2 برای امنیت بیشتر سربازان آلمانی به افغانستان فرستاده می شود. این اظهارات و اقدامات تلاشی است تا جو ملتهب جامعه در اثر حادثه جمعه خونین چهاردره آرام تر شده و ضمن ترسیم رنگی از مشروعیت بر ماموریت سربازان آلمانی در افغانستان ، خاطر جامعه را از امنیت ایشان آسوده گرداند.

اما در ورای همه این مانورهای سیاسی –تبلیغی ، احزاب اقلیت در بوندستاگ (مجلس آلمان) ، و همچنین بخشی از ایتلاف حاکم یعنی حزب دمکرات آزاد مستمراً به انتقادات ادامه داده و استمرار صرف شدن مالیات ها برای ماموریت برون مرزی در افغانستان به همراه در خطر بودن جان سربازان را غیر قابل قبول می شمارند.

در نگاهی کلی ، نگاه به استمرار وضعیت استقراری نیروهای بین المللی در عراق و افغانستان در جوامع اروپایی مثبت نبوده و روز به روز بر فشار اجتماعی – سیاسی ناشی از آن افزوده می شود.

آمریکا و متحدانش چه در افغانستان که جنگ در آن با استناد به قطعنامه شورای امنیت انجام گرفت و چه در عراق ، سطح پایینی از مشروعیت بقا را در جوامع خود و جامعه بین المللی احساس می کنند و شبح رو به گسترش طالبان در افغانستان و گروههای تروریستی در عراق عرصه را هر روز بر آنان تنگ تر می سازد . این واقعیت های جاری ضرورت تقویت ارتش های ملی و نیروهای امنیتی در عراق و اقغانستان را جدی تر می نماید اما چگونگی انجام این مهم در شرایط پیچیده این دو کشور ، عاملی دیگر در درهم تنیده تر شدن کلاف سردرگم خاورمیانه می باشد.

آلمان به عنوان یکی از مهم ترین شرکای اروپایی ایالات متحده ، اینک در نقطه ای قرار دارد که استمرار حضور برون مرزی در خاور میانه ، برای این دولت به انری صعب بدل شده است . با همین منطق ، وضعیت در انگلستان ، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا نیز به پیش می رود ، حال باید دید موضوع خاورمیانه و با محوریت اوضاع افغانستان و عراق ، در انتخابات های پیش رو در اروپا چه تاثیری به جای خواهد گذاشت .
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"