کد خبر: ۱۰۳۹۲۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۷ - ۳۱ فروردين ۱۳۸۹
روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل وز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: اقتدار حقيقي

«اقتدار حقيقي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛
1- روز گذشته گزارش كاخ سفيد مبني بر تشريح اقدامات دولت آمريكا در خصوص جنگ نرم عليه ايران روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفت. طي اين گزارش اوباما خطاب به رؤساي مجلس نمايندگان و سناي آمريكا، تلاشهاي خود را درباره تحقق «قانون قربانيان سانسور در ايران»! توضيح داده است. اين گزارش شامل گسترش پخش اخبار، مقابله با پارازيت هاي ماهواره اي، استفاده از شبكه هاي توئيتر و فيس بوك، تقويت NGOها و توليد فيلترشكن هاي نوين است.

سال گذشته كنگره آمريكا با تصويب بودجه 55 ميليون دلاري ذيل قانون قربانيان سانسور در ايران، دولت را موظف كرد تا 3 ماه پس از تصويب اين لايحه، گزارش خود را در رابطه با تلاش ها و اقدامات خود براي پخش برنامه هاي بين المللي، تعامل و آموزش الكترونيكي ايرانيان، مبارزه براي كنترل يا مسدود كردن دسترسي ايرانيان به اينترنت و برنامه هاي ماهواره اي مورد حمايت آمريكا و... ارايه دهد.

در اين گزارش- كه اخيراً منتشر شده- اوباما درباره افزايش برنامه هاي ماهواره اي و پخش اخبار در زمان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري، مقابله با پارازيت ها از طريق تنظيم فركانس ها و اضافه سازي ظرفيت هاي ماهواره اي، تهيه نرم افزارهاي فيلترشكن جديد و تلاش براي انطباق پذيري و سازگاري كاربران ايراني، تقويت نهادهاي مدني غيردولتي (NGOها) و... نتايج اقدامات خود را در 9 بند بصورت مفصل توضيح داده است.

جداي از بخش هاي تفصيلي گزارش اوباما و مواردي كه بصورت جزيي و عملياتي بيان شده است، اين گزارش نشان مي دهد كه دشمن بصورت آشكار، مدتهاست جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي را تدارك ديده و علناً وارد فاز عملياتي آن شده است. حوادث بعد از انتخابات و ابعاد پيچيده آن فتنه بزرگ توانست دستهاي پنهان دشمن را از آستين فتنه گران بيرون آورد.

امروز حتي آنهايي هم كه منتظر بودند تا لبخندها و ژست آشتي جويانه رئيس جمهور آمريكا به بار بنشيند و شيطان بزرگ، بساط دشمني خود را برچيند! فهميده اند كه گرگ اگر لباس ميش هم بپوشد، باز هم دشمن است.

مردم نيز با درايت و بصيرتي كه دارند، دانسته اند كه سررشته همه فتنه گريها و آشوبها در دست دشمن قسم خورده بوده و مهره هاي داخلي آنان از سران فتنه تا عربده كشان خياباني، چيزي بيش از عروسكهاي اين معركه تاريك نبوده اند. مهره هايي كه بعضي سوخته و تاريخ مصرف شان تمام شده و بعضي ديگر هم براي آنكه آتش بيار معركه ديگري باشند زير خاكستر نفاق پنهان شده اند.

2- چندي پيش رئيس جمهور آمريكا كه تلاش هاي 10 ماهه كاخ سفيد و ايادي خودفروخته وابسته را در ماجراي براندازي ناكام ديد، بار ديگر به بهانه پرونده هسته اي ايران و در شديدترين اظهارات و موضع گيريهاي چند سال اخير آمريكا عليه كشورمان، با اعلام راهبرد هسته اي ايالات متحده، ايران را تهديد به حمله اتمي كرد.

آشكارا به نظر مي رسد كه اينگونه اظهارنظر و تهديد كردن مستقيم- آن هم به حمله اتمي- چيزي فراتر از نظر يك رئيس جمهور بوده و كاملاً مشخص است كه تصميمات و موضع گيري هاي كلان آمريكا در كانونهايي جدا از كاخ سفيد و تحت تأثير مستقيم لابي صهيونيست ها، گرفته مي شود.

اسرائيل مي داند كه حريف ايران اسلامي نيست. چرا كه طي جنگ هاي 33 و 22 روزه در برابر مقاومت لبنان و فلسطين كه الگويي برگرفته از انقلاب اسلامي و آرمانهاي مقاومت و آزادي خواهي آن دارند، تاب نياورد و مفتضحانه شكست خورد. لذا تلاش مي كند تا مطامع خود را از مجراي متحد ديرينه اش دنبال كند و حرفهاي بزرگتر از دهان خود را بر زبان آمريكا بنشاند.

سنگر جنگ نرم، جايي نيست كه دشمن آن را خالي كند. گاه آتش تهيه اي كه عليه انقلاب و اركان نظام از اين جبهه مي ريزد شديدتر و گاه آرام تر است، ولي تغيير جبهه از جنگ نرم به تهديد نظامي، معلوم مي كند كه چندين ماه تلاش و حمايت از فتنه گران و اغتشاشگران راه به جايي نبرده و كاخ سفيد اميد چنداني به تاثير اين راهبرد ندارد. هر چند مطمئناً بصيرت انقلابي مردم و مسئولان، مانع از غفلت و بي توجهي به ابعاد گسترده و پنهان جنگ نرم و پرده هاي جديد آن خواهد شد.

3- تهديد به استفاده از سلاح هسته اي عليه ايران يك نشانه ديگر هم دارد؛ عجز آمريكا در برابر اقتدار ايران اسلامي. آمريكا مي داند كه در يك مقابله احتمالي، با سلاح ها و ابزار متعارف نظامي قادر به شكست ايران نيست و شايد به همين دليل، تنها مجرم اتمي دنيا بار ديگر كاربرد اين سلاح غيرانساني را به رخ كشيده است.

ايران اسلامي طي سالهاي گذشته در سايه تلاش و همت والاي متخصصان توانمند، تجهيزات بسيار مهم و ارزشمندي را توليد كرده كه موجب حيرت و واهمه دشمنان شده است. امروز بحمدالله نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي در بالاترين سطح آمادگي چه از نظر تجهيزات دفاعي و چه به لحاظ نيروهاي كارآزموده قرار دارند كه البته دشمن نيز به خوبي از اين توانمندي ها آگاه است.

مراسم رژه يگان هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران، در روز 29فروردين در حالي انجام شد كه براي اولين بار سامانه موشكي جديد اس-300 از مقابل جايگاه عبور كرد و مراسم را تحت الشعاع قرار داد.

اس-300 يك سامانه پيشرفته دفاع ضد هوايي است كه تاكنون تكنولوژي آن در دست روس ها بوده و ايران از سه سال پيش با انعقاد قراردادي خواستار خريد آن شده كه البته طرف روسي به رغم فرارسيدن موعد تحويل، به تعهدات خود عمل نكرده است.

اسرائيل، تجهيز ايران به اين سامانه موشكي را مانعي براي حمله احتمالي به تاسيسات هسته اي مي داند و به همين دليل به كمك غرب و آمريكا تلاش كرد تا مانع تحويل آن به ايران شود. اما متخصصان صنايع دفاعي ايران به دور از جنجال و تبليغات توانسته اند اين سامانه را توليد كرده و نمونه بومي آن را در رژه روز ارتش به نمايش بگذارند.

هرچند هنوز جزييات اين سيستم و توان آن در مقايسه با اس-300 روسي منتشر نشده است، اما به سامان رساندن اين سامانه موشكي كار بزرگي است كه قطعا تحليل ها و برآوردهاي امنيتي و نظامي در منطقه را دستخوش تغيير خواهد كرد.

بدون ترديد پرتاب موشك ماهواره بر «سفير اميد»، آزمايش موفقيت آميز موشك هاي شهاب 2و3 و سجيل2، ساخت هواپيما و بالگرد سبك و نيمه سنگين، ساخت هواپيما و جت هاي آموزشي و جنگنده، پرتاب موفقيت آميز موشك ثاقب، ساخت و تعمير انواع ناوچه و قايق هاي تندرو، ساخت و توليد موشك هاي بالستيك و دوربرد زمين به زمين و زمين به هوا، ساخت زيردريايي، خودكفايي در توليد و ساخت هواپيماهاي بدون سرنشين، ساخت ناوشكن جماران، خودكفايي در ساخت انواع تجهيزات و سلاح هاي سبك، سنگين و توپ هاي مدرن، توسعه صنايع مخابراتي و ساخت انواع رادار، تقويت و توسعه صنايع اپتيك، موفقيت در ساخت هواپيماي جنگي «صاعقه» و... اقتدار نظامي ايران را به رخ دشمنان مي كشاند.
4- مهمتر از اقتدار نظامي، «اقتدار معنوي» جمهوري اسلامي ايران است. حضرت آيت الله خامنه اي دستيابي به اقتدار واقعي را حق و وظيفه ملت ها مي دانند و مي فرمايند:
«ايمان به خدا، عنصر اصلي اقتدار حقيقي است كه در پرتو آن، عزم و اراده و معنويت و پيشرفت علمي- سياسي و اقتصادي نيز به وجود مي آيد.»

خدا بر درجات امام راحل(ره) بيفزايد كه مولفه هاي قدرت معنوي را بازتعريف نمودند و اين قدرت بي همتا را در عرصه جنگ و رويارويي با دشمنان به جهانيان شناساندند. در مكتب و انديشه سياسي امام(ره) «خدامحوري» يك اصل بود و فلسفه الهي، محور همه انديشه ها و فعاليت هاي سياسي آن بزرگوار به شمار مي آمد.

امروز انقلاب اسلامي، الگوي اميدآفرين ملت هاي آزاديخواه جهان است. نفوذ معنوي ايران در ميان كشورهاي اسلامي در منطقه و حتي آن سوي جهان در آمريكاي لاتين، واقعيتي است كه غرب از آن مي هراسد. اقتدار ايران اسلامي بيش از آنكه به سخت افزارها باشد به عنصر الهي «معنويت» است، گوهري كه دلهاي مردم مسلمان ايران را مسخر كرده و قادر است جهان را هم به تسخير آنان درآورد.

مردم سالاري:ايران و بزرگترين درياچه جهان

«اقتدار حقيقي»،«ايران و بزرگترين درياچه جهان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن مي‌خوانيد؛طي چند سال گذشته فعل و انفعالاتي در درياي خزر و ديپلماسي کشورهاي حاشيه آن روي داده است که با منافع ملي ايران اسلامي همخواني ندارد.

حق و سهم ايرانيان از بزرگترين درياچه دنيا چقدر است؟ پيگيري هاي دستگاه ديپلماسي ايران به کجا رسيده است؟

زماني سخن از سهم 50 درصدي ايران در درياي خزر بود اما امروز مشخص نيست سهم ايران چه ميزان است و اين درحاليست که موضوع تقسيم دريا ميان ايران و جمهوري آذربايجان و ترکمنستان لاينحل باقي مانده است.

در معاهدات 1940 و 1921 بر حق برابر ايران و شوروي در درياي خزر اشاره مستقيم شده است که از آن تعبير به سهم 50 درصدي ايران در درياي خزر مي شود. بعد از فروپاشي شوروي، 4 کشور در حاشيه خزر جاي شوروي را گرفتند.

ايران که تا ديروز با يک قدرت بايد چانه زني مي کرد امروز بايد با 4 کشور مقابله کند.روس ها که استعمارگران کهنه کاري هستند; به درياي خزر نيز به عنوان مستعمره اي استراتژيک نگاه مي کنند. در واقع موضوع درياي خزر يکي از مهمترين قسمت هاي سياست منطقه اي کرملين به شمار مي رود.

در حالي که 4 کشور ديگر حاشيه درياي خزر مناسبات گسترده خود را حفظ کرده اند بر سر تقسيم آن و تعيين محدوده هاي مرزي آن اشتراک مساعي ندارند. روسيه که همواره کشورهاي منطقه آسياي ميانه را قسمتي از امپراتوري خود مي داند کشورهاي حاشيه را همراه خود کرد تا بيشترين منفعت را در اين دريا کسب کند.

شکاف ايران و روسيه به ويژه پس از آخرين نشست سران کشورهاي ساحلي در سپتامبر 2009 که در قزاقستان انجام گرفت خود را بروز داد.

شرکت هاي نفتي و گاز عمدتا روسي با استفاده از موقعيت درياي خزر را به ميداني براي اکتشاف و استخراج نفت در آذربايجان و ترکمنستان تبديل کردند. اين فعاليت ها، بدون توجه به سهم ايران از درياي خزر اين منطقه را به سمت نظامي شدن و تيره شده روابط با يکديگر سوق خواهد داد. کرملين و هم پيمانانش در نهان قصد دارند با فعاليت وسيع اکتشافي در درياي خزر و حتي کنار گذاشتن ايران از معادلات درياي خزر تهران را وادار به پذيرش خواست 4 کشور سابق شوروي کنند.

دستگاه ديپلماسي ايران بايد با توجه به عهد نامه هاي پيشين ايران و روسيه که حق ايران را پايمال مي کرد از تکرار تاريخ و تحميل خواسته کرملين به تهران جلوگيري کند چرا که به نظر مي رسد توافقاتي در نهان در جريان است که در نهايت به سود منافع ملي ايران نخواهد بود.

رسالت:كمين‌گاه فتنه

«كمين‌گاه فتنه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دکتر محمد جواد لاريجاني است كه در آن مي‌خوانيد؛
1- “نفاق سبز” ضعيف تر و رسواتر از آن است که با همان راه و رسم دست به ماجراجويي بزند. بنابراين بايد مواظب باشيم تا نقاط آسيب جديدي مورد سوء استفاده قرار نگيرد. به نظر من دو کمين گاه روشن محل سرمايه گذاري خط نفاق و دشمنان اسلام و اين ملت است: يکي رابطه علما و فقهاي بزرگوار با دولت وديگري محمل هاي اعتراضي صنفي و عمدتا اقتصادي.

2- نقش علماي دين در توسعه بزرگترين دستاورد انقلاب اسلامي، يعني بناي يک نظم مدني براساس عقلانيت اسلامي، کاملا روشن است. چنين نظامي در هر قدم از تصميم سازي هاي خود بايد متکي به تعاليم شرع و مکتب اهل بيت (سلام الله عليهم اجمعين) باشد و طبيعي است که بايد به عالمان دين رجوع نمايد. رجوع به عالمان، دين را از راهزنان فکري و دجال هاي زمان حفظ مي نمايد و از طرفي آنان را به باروهاي حفاظت از راه خدايي تبديل مي نمايد. در جريان فتنه انتخابات از برنامه وسيعي پرده برداري شد و آن خط تشويش و القاء در مورد علماي حوزه بوده است. ساماندهي وسيع و به کارگيري همه امکانات ارتباطي در اين زمينه چشمگير بوده است. البته با تفضل الهي و درايتي که فقهاي گرانقدر از آن بهره دارند، اين تلاش ها ناکام ماند. اما ناکامي به معني ختم پروژه نيست.

3- از دولت محترم و رياست جمهور عزيز انتظار داريم در اين زمينه بر دقت و شفافيت مطالب و برنامه خود بيفزايند. زيرا نقطه قوت اين دولت تدين آن است: کافي است به اعضاي کابينه توجه نمائيد؛ وزراي عزيز ما هر يک داراي سوابق روشن در تشرع و تبعيت از خط ولايت و ارادت نسبت به مقام معظم رهبري هستند. حال چنين دولتي نبايد از نقطه قوت خود مورد سوء استفاده قرار گيرد. به عنوان نمونه: من سخنان شيرين رياست محترم جمهوري را در برنامه تلويزيوني ملاحظه کردم و از آن بسيار بهره بردم. در يکي از مطالب، ايشان اشاره داشتند که ايران امروز توان داشتن جمعيتي در حدود يکصد و پنجاه ميليون نفر را دارد و نه هفتاد ميليون؛ لذا به نظر ايشان مي بايست نرخ رشد جمعيت افزايش يابد. اما نحوه بيان ايشان چنان بود که گويي يک خلاف شرع بين در حال انجام است و علما آن را مي بينند و سکوت کرده اند و استشهادي که به آيه “ولا تقتلوا اولادکم خشيه املاق نحن نرزقهم و اياکم انقتلهم کان خطءا کبيرا” (سوره مبارکه بني اسرائيل/الاسراء- آيه31 ) در مورد کشتن فرزندان از ترس فقر نمودند، به نوعي اين برداشت را تقويت مي نمود. چرا؟

4- در واقع، در مورد مسئله تنظيم تعداد فرزندان در سطح فردي و مسئله تنظيم نرخ رشد جمعيت در سطح جمعي چند سوال اساسي وجود دارد:
سوال اول اين است که آيا افراد در زندگي خود مجاز هستند که در مورد تعداد فرزندان خود برنامه ريزي کنند؟ سوال دوم اينکه آيا در حکومت اسلامي، حاکم مي تواند براي نرخ رشد جمعيت برنامه ريزي نموده و مردم را تشويق و حتي ملزم به رعايت آن برنامه نمايد؟
سوم اينکه براي شرايط امروز ايران از لحاظ کارشناسي چه نرخ رشدي بايد توصيه شود؟
در مورد سوال اول و دوم که از زمان حضرت امام(ره) مطرح شده است غالب علماي بزرگوار ما قائل به جواز بوده و هستند. البته ممکن است فقهايي باشند که قائل به جواز باشند اما برخي روش ها- مانند عقيم نمودن مرد يا زن- را مجاز ندانند. اما سوال سوم، يک سوال کارشناسي است و ترديد در سياست جاري به نظر من کار خوبي براي بازنگري و دقت بيشتر است و اين يکي از خصوصيات خوب جناب رئيس جمهور است که سعي دارد نظم مالوف را به چالش بکشاند. البته من معتقد هستم که خود ايشان هم قبول دارند که تحديد نسل ضروري است، زيرا فرض کنيد جمعيت ايران در طي ده سال يا کمتر به يکصد و پنجاه ميليون برسد.

خوب، مسلما اين مملکت طاقت پانصد ميليون جمعيت را ندارد. پس بايد کاري کرد که انفجار جمعيت اتفاق نيفتد. به عبارت ديگر “نرخ” رشد جميعت بايد خود متغير باشد و به تدريج شتاب خود را روي سطحي - حال يکصد و پنجاه يا کمتر و بيشتر- “صفر” نمايد.

خلاصه کلام: مقصود من از اين تفصيل عمدتا اين نکته بود که رياست محترم جمهوري مي توانند سياست جاري را به نقد کارشناسانه بکشند و در اين سير برکاتي براي اصلاح وجود دارد؛ اما لازم است اين غرض نيک را دقيق و روشن بيان نمايند و آن را از آميختگي به ساير جهات غير وارد در بحث بازدارند تا اصحاب فتنه نتوانند سوء استفاده کنند.

5- کمين گاه دوم براي فتنه گران، نارضايتي هاي صنفي و گاه عمومي - درآمدي است. بويژه دولت در آستانه يک اقدام بسيار مهم در اقتصاد کشور است و آن هم تعديل، حذف و يا هدفمند کردن يارانه هاست. اين امر مسلما تنش هاي درآمدي به طبقاتي از جامعه وارد مي کند که آنان را سخت نگران مي سازد. دقيقا اين زمينه است که اصحاب فتنه در صدد شکار آن هستند. لذا ضروري است که اولا، دولت و مجلس تمام شوک هاي محتمل را احصاء نمايند و براي مهار برنامه داشته باشند. ثانيا، دولت، مجلس و قوه قضائيه بايد با هماهنگي يکديگر به رصد شرايط و تنظيم و اقدام سريع آمادگي هاي لازم را داشته باشند. ثالثا، دولت بايد آمادگي و توان لازم براي اقدام عاجل و قدرت مانور داشته باشد و بالاخره اطلاع رساني درست و آگاهي دادن به مردم کليدي ترين اقدام و باطل کننده عمده فتنه مي باشد.

6- نکته مهم اين است که بدانيم توفيقات عظيم و تحسين برانگيز اين ملت در زمينه هاي هسته اي، دفاعي، ماهواره و علوم و فنون جديد همه و همه ميوه هاي اوليه درخت مبارک نظام اسلامي و تجربه منحصر به فرد اين مردم است و اين تجربه همان گوهري است که رهزنان قصد آن را کرده اند و بايد با تمام وجود پاسدار آن باشيم. ان شاء الله

ابتكار:هزار راه نرفته ايران در قدرت نرم

«هزار راه نرفته ايران در قدرت نرم»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم دکتر محمودرضا گلشن‌پژوه است كه در آن مي‌خوانيد؛چندي است در رسانه‌هاي چيني بحثي درخصوص قدرت نرم اين کشور و مقايسه آن با قدرت نرم ايالات متحده آمريکا در گرفته که بسيار جالب است. آغاز اين بحث به شکل جدي هم بر مي‌گردد به اکران فيلم هاليوودي «آواتار» در چين و همزماني آن با اکران يکي از بزرگترين پروژه‌هاي سينماي ملي چين که با نام پايه‌گذاري يک جمهوري (The Founding of a Republic) و با شرکت اغلب بازيگران معروف و ستاره‌هاي چيني بر روي پرده‌هاي سينماي اين کشور قرار گرفته است.

مقاله‌اي در نشريه Global Times به قلم وانگ ون (Wang Wen) در تاريخ 28 ژانويه سال جاري، نکته اساسي اين رقابت را نشان مي‌دهد. وي در بخشي از مقاله‌اش مي‌نويسد: هرچند فيلم پايه‌گذاري يک جمهوري در 45 روز نمايش توانست رکورد فروش فيلم در کل تاريخ چين را بشکند، اما اين رقم تنها با نمايش 15 روز آواتار برابري نمود! وي سپس مي‌نويسد: متاسفانه اين نسبت 1 به 3 بين فروش فيلم ما و فيلمي آمريکايي، به خوبي شکاف بين اقتدار نرم ما و آمريکا را هم نشان مي‌دهد.

همين وضعيت در هفته‌هاي اخير مجددا ميان استقبال از فيلم آواتار و يک فيلم جديد چيني به نام کنفوسيوس (Confucius) حاصل شده، بگونه‌اي که مجددا بحث چرايي جذابيت بيشتر فيلم‌هاي هاليوودي در جامعه چين و ترجيح اينگونه فيلم‌ها به فيلم‌هاي مربوط به تاريخ و تمدن چين داغ شده است.

- ساموئل هانتينگتون نظريه پرداز آمريکايي معتقد بود که نقشه و شکل توزيع فرهنگ يک کشور در نقاط مختلف جهان، نشان‌دهنده نقشه و ميزان واقعي قدرت آن کشور در مناطق مختلف جهان است.

- قدرت نرم يکي از مباحث به نسبت جديد در علم سياست و روابط بين‌الملل است که تلاش دارد مفهومي انتزاعي‌تر و معنوي‌تري از قدرت را که غالبا با وجه سخت آن تصور مي‌شود، نمايش دهد. در قدرت نرم، شيوه تاثيرگذاري بسيار خاص بوده و بدون آن‌که از اجبار يا تطميع استفاده شود، از جذب و اقناع بهره برده مي‌شود. در حقيقت در اين شيوه از اثرگذاري، شخص يا واحد مقابل ناخود آگاه يا خودآگاه اما به هرحال از روي رضايت، کاري را انجام مي‌دهد که از سوي قدرت تاثيرگذار از وي خواسته مي‌شود. همچنين در اين وجه از قدرت، امکان اولويت‌بندي ترجيحات ديگران نيز وجود دارد و مي‌توان انتظار داشت طرف مقابل نه تنها همانهايي را بخواهد که ما مي‌خواهيم، بلکه آن‌ها را همانگونه هم بخواهد که ما اولويت‌بندي مي‌کنيم.

- در عصر کنوني ارتباطات، بسياري از کشورها با تمام توان در حال جذب افکار عمومي جهاني به‌سوي ترجيحات خود هستند. بسياري از کشورها با صرف مبالغي کلان و در کنار آن با هوشمندي و زيرکي، تلاش دارند تا جذابيت‌هاي فرهنگ، هنر، گردشگري، علم و تاريخ خود را در نگاه ديگران به نمايش گذاشته، از آن در نگاه اول براي بهبود وجهه عمومي کشور خود و در هدفي اساسي‌تر، براي پيشبرد اهداف سياست‌خارجي و امنيتي خود بهره جويند. سرمايه‌گذاري‌هاي کلان هند براي تبديل دانش يوگا به کالايي معرف فرهنگ و تمدن هند؛ استفاده کوبا از پزشکان اين کشور براي کسب وجهه ملي براي اين کشور، خصوصا در هنگام عمليات‌هاي داوطلبانه در نقاط مختلف جهان؛ بهره‌برداري آمريکا از نمادهايي همچون هاليوود، مک‌دونالد يا کوکاکولا براي افزايش حوزه‌هاي نفوذ فرهنگي خويش؛ سرمايه‌گذاري چين در موسسات مطالعاتي و آموزشي کنفوسيوسي در نقاط مختلف جهان به منظور اشاعه فرهنگ کهن چيني؛ استفاده آلمان از برندهاي معروف صنعتي خود همچون بنز و بي‌ام‌و و جذابيت‌ آن در ميان نسل‌هاي مختلف؛ تلاش کره جنوبي براي نمايش تاريخي کهن براي خويش و امتزاج آن با نمادهاي موفق تکنولوژيک اين کشور و بسياري موارد ديگر از جمله حوزه‌هايي هستند که در حال حاضر در يک بازار به شدت رقابتي و با استفاده بهينه از ابزارهاي نوين ارتباطي همچون اينترنت، در چهارچوب ساختارهاي اقتدار نرم، در حال ارائه و جذب مخاطب هستند.

- نظام جمهوري اسلامي ايران در طول حيات 30 ساله خويش، بسياري از ابزارهاي قدرت نرم يک تمدن عظيم ايراني – اسلامي را تعيين، تعريف (گاهي نيز بازتعريف) و مورد بهره‌برداري قرار داده است. حتي تمرکز صرف بر مولفه فرهنگ، به تنهايي مي‌تواند اوج ظرفيت‌ها و پتانسيل‌هاي اقتدار نرم در اختيار جمهوري اسلامي ايران را به خوبي نشان دهد.

در حقيقت فرهنگ بخش بسيار مهمي از ابزارها و مولفه‌هاي قدرت نرم را شامل مي‌شود. جوزف ناي در بيان مولفه‌هاي قدرت نرم، به سه عامل اصلي اشاره مي‌کند که يکي از آنها ارزش‌هاي فرهنگي و ايدئولوژيک است. در حقيقت فرهنگ يک جامعه که مي‌توان آنرا در لايه‌هاي متعددي همچون هنر، تمدن، مذهب، جايگاه علمي، سرگرمي، ادبيات، سنن و فولکلور، ويژگي‌هاي رفتاري منحصر به‌فرد ملي و حتي غذاهايي هماهنگ با مذاق جهاني مشاهده و بازيابي نمود، طيف بسيار وسيع و در عين حال بسيار مقتدري از مولفه‌هاي قدرت نرم يک کشور را تشکيل مي‌دهد. در اين راستا استحکام، ريشه‌دار بودن و اتصال اين مضامين به کهن الگوهاي مستتر در تمدن و ايدئولوژي جامعه، ميزان اقتدار مولفه‌هاي مذکور را مشخص مي‌سازد.

- کشور ما داراي آنچنان ظرفيت‌هايي در قدرت نرم است که وقتي ‌آن‌ها را در کنار هم قرار مي‌دهي، هم دهانت از تعجب باز مي‌ماند، هم به خودت مي‌بالي که ايراني هستي و در اين خاک زندگي مي‌کني، هم اشکت سرازير مي‌شود چون حال که مي‌داني چه‌تعداد از کشورها با درصدي از اين ظرفيت‌ها بسياري از حوزه‌هاي امنيت نرم خود را بيمه کرده‌اند، مي‌فهمي که ما چقدر با استفاده مطلوب از اين نعمات خدادادي فاصله داريم.

- وانگ ون که در ابتداي اين متن نقل قولي از وي آورده شد، در مقاله خود پس از آن‌که حسرت مي‌خورد که چيني‌ها در سرماي شديد ژانويه ساعت‌ها قبل از طلوع آفتاب در مقابل گيشه‌هاي نمايش فيلم آواتار مي‌ايستند تا بتوانند اين فيلم را تماشا کنند، اين سوال را در مقابل دولتمردان چيني قرار مي‌دهد که ما بايد چه کنيم که زماني فرا رسد که آمريکائي‌ها ساعت‌ها در زير سرما به انتظار بنشينند تا بتوانند فيلمي ساخته شده در چين را تماشا کنند؟

اين سوال خوبي براي ما هم خواهد بود: چه بايد بکنيم که فرهنگ، هنر و تمدن ايراني تبديل به جزو لاينفکي از زندگي بخش مهمي از مردم جهان شود؟ چه کنيم که فرش ايراني به جايگاه قبلي خودباز گردد؟‌چه کنيم که مارک Made in Iran تبديل به نمادي از اعتماد شود؟ چه کنيم که ديگران براي ديدن سينماي ايران يا داشتن قطعه‌اي از هنر هنروران ايراني در زمينه‌هاي مختلف روز شماري کنند؟ چه کنيم که شرکت‌هاي مسافرتي از شدت ازدحام براي بازديد گردشگران خارجي از جاذبه‌هاي توريستي و حداقل ژئوتوريستي ايران، وقت‌هاي طولاني مدت دهند؟

اگر حتي فکر کردن به اين موارد بيش از حد خوشبينانه به نظر مي‌رسد، بدانيم که راهي بس طولاني در پيش رو داريم.

جمهوري اسلامي:لازمه هر عراقي يك راي

«لازمه هر عراقي يك راي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛تحولات سياسي عراق به مرحله حساسي رسيده است . پايان يافتن مدت دولت نوري مالكي و موضوع تشكيل دولت جديد اگر اهميتش بيشتر از مقاطع و فرازهاي تحولات گذشته عراق نباشد مطمئنا كمتر نيست . در تازه ترين تحول تشكل اياد علاوي جريان مورد حمايت عربستان و رقيب جناح شيعه حاكم كنوني عراق را تهديد به جنگ داخلي كرده است . اين تهديد پس از آن صورت گرفت كه اعلام شد سه جناح مالكي حكيم و طالباني در آستانه ائتلاف هستند.

انتخابات مجلس عراق در اسفند ماه گذشته و مشخص شدن نتايج آن آرايش جديدي به صحنه سياسي عراق داده است . در صحنه جديد عراق وزن گروههاي سياسي پس از يك دوره طولاني مبارزات انتخاباتي تا حدودي مشخص شده است ولي اين بدان معني نيست كه اوضاع روند طبيعي خود را طي مي كند. علاوه بر زياده طلبي برخي گروههاي داخلي طرفهاي خارجي نيز هستند كه همچون گذشته در تعقيب اهداف سياسي و منافع نامشروع در اين كشور مي باشند كه در اين طيف مشخصا به آمريكا و عربستان بايد اشاره كرد.

انتخابات اخير در شرايط ويژه اي برگزار شد كه بيشتر از گذشته زمينه مانور و تحرك را براي آمريكا و برخي كشورهاي منطقه به خصوص عربستان فراهم ساخت . اين دولتها حداكثر تلاش را بعمل آوردند تا از فرصت موجود براي تحقق اهداف و اجراي برنامه هاي خود در عراق بهره ببرند و سمت و سوي حركت سياسي عراق را به نفع خود تغيير دهند.

بروز اختلاف و متعاقب آن انشعاب در جناح يكپارچه شيعيان كه در انتخابات قبلي با اكثريت قاطع پيروز شده بود نقش عمده اي در طمع ورزي اشغالگران و دولت هاي عرب منطقه براي به چنگ آوردن طعمه هاي بيشتر داشت . اشغالگران آمريكايي از ماهها قبل از انتخابات با تحركات گسترده سعي كردند زمينه هاي خارج شدن ابتكار عمل از دست شيعيان را فراهم سازند و تشكل سياسي شيعيان را به موضع ضعف و انفعال بياندازند. تشديد خشونت ها در آستانه انتخابات و وقوع انفجارهاي مهيب و اقدامات تروريستي با هدف بي كفايت نشان دادن دولت شيعه و همچنين طرح شيطنت آميز لزوم مشاركت بعثي ها در دولت توسط آمريكائيها كه حتي تا مرحله تهديد آشكار دولت نوري مالكي پيش رفت در راستاي سياست فشار بر شيعيان قرار داشت .

اگرچه اين تحركات مذبوحانه و طرح نفوذ بعثي ها به مجلس به دليل مقاومت و ايستادگي دولت نوري مالكي و حمايت هاي موثر مرجعيت شيعه عراق ناكام ماند ولي اين مسئله موجب نشد دولتهاي مداخله گر كه از حضور جريان شيعه استقلال گرا و مرتبط با مرجعيت ناخشنود هستند دست از اقدامات غرض ورزانه و فعاليت مسموم بردارند و دستگاه هاي تبليغي آنها به خصوص رسانه ها وابسته به رياض موج تبليغاتي بي سابقه اي عليه جريان سياسي وابسته به شيعيان عراق در خلال انتخابات به راه انداختند. با اينحال و عليرغم تبليغات گسترده و صرف هزينه هاي سنگين نتيجه انتخابات آنچنانكه مورد انتظار مخالفان جناح شيعه بود نشد و با اينكه جريان مورد حمايت آمريكا و عربستان يعني فهرست « العراقيه » از لحاظ عددي اكثريت را به دست آورد ولي آنچه اتفاق افتاد پيروزي چشمگير ديگري براي شيعيان بود . در اين انتخابات جريان سكولار وابسته به عربستان و آمريكا به رياست « اياد علاوي » 91 كرسي و دو تشكل « دولت قانون » به رياست مالكي و « ائتلاف ملي » به رهبري سيد عمار حكيم برروي هم بيش از 160 كرسي به دست آوردند . اين نتيجه به مفهوم اين است كه در هر وضعيتي ابتكار عمل همچنان دردست شيعيان خواهد بود.

هر چند اياد علاوي به سبب كسب كرسي بالاتر خود را در اولويت براي تشكيل دولت مي داند ولي موفقيت وي براي تشكيل دولت منوط بر اين است كه بتواند نصف بعلاوه يك از 325 كرسي مجلس عراق را همراه داشته باشد . با توجه به اينكه 170 كرسي در اختيار مالكي و حكيم قرار دارد درصورت ائتلاف اين دو تشكل امكان تشكيل دولت از اياد علاوي سلب مي شود امري كه به تاييد منابع خبري عراق درحال وقوع است و همين مسئله موجب خشم جريان العراقيه و عصبانيت علاوي شده و وي عراق را به جنگ داخلي تهديد كرده است.

اظهارات گستاخانه علاوي مبني بر راه انداختن جنگ داخلي در عراق اولا يك باج خواهي است چرا كه سازو كار تشكيل دولت در عراق را قانون تعيين كرده است و همه گروههاي سياسي كه مدعي حركت در چارچوب قانون هستند بايد به آن تن دهند. دومين نكته اي كه در اظهارات تهديدآميز علاوي وجود دارد اين است كه وي بطور غيرمستقيم به نقش جريانهاي وابسته به برخي كشورهاي عربي در انفجارهاي خونين عراق و ادامه ناآرامي هاي اين كشور اعتراف مي كند. و نكته سوم اينكه كشورهاي غربي به خصوص آمريكا كه داعيه پياده كردن دمكراسي و التزام به قانون در عراق را دارند در برابر اين اظهارات قانون شكنانه و باج خواهانه نه تنها واكنشي نشان نمي دهند بلكه با سكوت خود از اين رفتار حمايت مي كنند.

اين رفتار و برخورد از سوي اشغالگران دور از انتظار نيست . آمريكايي ها روز به روز خود را در عراق بازنده تر و شكست خورده تر مي بينند و تاكنون نيز از هيچ اقدامي براي خروج از اين وضعيت فلاكت بار فروگذار نكرده اند ولي تمامي طرح ها و نقشه هاي واشنگتن در عراق تاكنون با شكست مواجه شده است . در چنين شرايطي آنچه مي تواند تسلي بخش اشغالگران براي تحمل شكست هاي پي در پي هشت سال اشغال خاك عراق باشد به قدرت رسيدن جريان مورد وثوق واشنگتن در عراق است كه اكنون در ميان جريان هاي سياسي موجود جناح سكولار وابسته به اياد علاوي از اين مشخصه برخوردار است .

با اينحال هم اشغالگران و هم عوامل مورد حمايت آنها در عراق چاره اي ندارند جز اينكه به واقعيت هاي صحنه سياسي و اجتماعي عراق تن دهند و خود را براي تحمل اين شرايط آماده نمايند. ملت عراق در مناسبت هاي مختلف كه آخرين موارد آن انتخابات سراسري اسفند ماه و تظاهرات گسترده ضداشغالگري در سالگرد تهاجم آمريكا به عراق بود نشان داده است كه از اشغالگران و مداخلات بيگانگان منزجر است و قطعا عناصري در داخل عراق نيز كه بر حمايت هاي بيگانگان و قدرتهاي استعماري تكيه مي كنند دير يا زود مطرود مردم و بازنده خواهند بود.

جناح اياد علاوي كه تا به اينجا نيز تنها با كمك هاي سياسي و مالي عوامل خارجي پيش آمده از زبان تهديد سودي نخواهد برد زيرا اين همان راهي است كه اشغالگران طي هشت سال گذشته در آن حركت كرده اند ولي نتيجه اي جز شكست عايد آنها نشده است . جناح علاوي و ديگر جريان هاي متعلق به اقليت در عراق بايد اين واقعيت را بپذيرند كه درحال حاضر جناح شيعيان اكثريت كرسي هاي مجلس را در اختيار دارد و از حمايت اكثريت عراقي ها برخوردار مي باشد. گروه اقليت اگر خود را ملتزم به قانون مي داند بايد به لوازم هر عراقي يك راي كه واقعيت انتخابات عراق است پاي بند باشد.

آْفرينش:صنعت هوايي و نياز به تجديد ساختار

«صنعت هوايي و نياز به تجديد ساختار»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛اهميت حمل ونقل هوايي،امنيت اين صنعت و سهم مهم آن در توسعه ي هر کشوري امري آشکار است.با اين حال با توجه به اهميت استراتژيکي اين صنعت همچنان کشور ما يکي از کشورهاي با استانداردهاي پايين اين صنعت است.

مطابق برنامه چهارم توسعه کشور، قرار بود که سن ناوگان هوايي کشور از 21 سال به 15 سال کاهش يابد.امري که با وجود تلاش هاي صورت گرفته و از رده خارج کردن شماري از هواپيماها فقط به 19 سال رسيده است که تفاوت بسياري با عمر مفيد 8 تا 10 ساله هواپيماهاي مسافربري دارد.در اين راستا با توجه به در دستور بودن و نظر کارشناسان ايراني و خارجي مبني بر کاهش استفاده از هواپيماهاي شرقي (به ويژه روسي)کشور ما همچنان به عنوان يکي از پر استفاده ترين هواپيماهاي شرقي است.

قابل توجه است که سقوط هواپيماي توپولوف حامل رئيس جمهور لهستان باعث شد تا بار ديگر کارشناسان جهاني بر مشکلات عديده هواپيماهاي شرقي انگشت گذارند.در اين راستا مرگ رهبران لهستان باعث شد تا بلغارستان نيز توپولوف ها را از مسير هوايي خود خارج کند و ياتا (انجمن بين المللي حمل و نقل هوايي)نيز اعلام کند که از سوار شدن بر هر نوع هواپيماي روسي دوري کنيد.به نگاه ياتا کشورهايي که مقررات ايمني را به طور کامل رعايت مي کنندهواپيماهاي شرقي در آن جايي ندارند.اين نظر ياتا در حالي اهميت بيشتري مي يابد که بدانيم ميزان سوانح هواپيماهاي شرقي 11/12 سانحه در هر يک ميليون و 200 هزار پرواز است.در حالي که اين آمار در مورد هواپيماهاي غربي(بوئينگ،ايرباس)حدود 81/0 سانحه به ازاي يک ميليون و 200 هزار پرواز است.

اين نگاه ياتا به هواپيماهاي شرقي در حالي اعلام مي شود که برخي از مسئولان کشورمان از يکسان بودن ايمني هواپيماهاي شرقي و غربي خبر داده اند،امري که باعث شگفتي بسيار است. در واقع چنانچه نگاهي به صنعت هوايي هواپيماهاي شرقي داشته باشيم در مي يابيم که حتي ايرفلوت(بزرگترين شرکت هوايي روسيه)نيز هواپيماهايي نظير توپولوف را از دور خارج کرده است و با غربي سازي ناوگان خود ايمني خطوط خود را بالا برده است.در حالي که اين هواپيماهاي شرقي در کشور ما و برخي از کشورهاي خاورميانه و آفريقا همچنان فعال هستند.

بايد توجه داشت که با توجه به نا امن بودن هواپيماهاي شرقي، کشورهاي اروپايي و اتحاديه اروپا سالهاست که با برقراري ليست سياه پروازي کشورها و خطوط هوايي نا ايمن را از پرواز به سوي اين قاره محروم مي کند.چندي پيش نيز نيمي از هواپيماهاي ايران اير شامل اين ليست سياه اتحاديه اروپا گرديد.

امري که به طور مسلم بر جايگاه صنعت هوايي خطوط بين المللي و پروازهاي خارجي و استقبال شهروندان خارجي از خطوط هوايي ما تاثير شگرفي مي گذارد و در صورت تداوم اين روند و متوقف ماندن جايگزين سازي ناوگان هوايي غربي به جاي ناوگان فرسوده و عمدتا شرقي کشورمان اندک اندک وضعيتي شبيه سودان و فيليپين (تحريم کامل خطوط هوايي توسط اتحاديه اروپا)خواهند داشت،امري که بر جايگاه صنعت هوايي کشورمان لطمات جدي وارد خواهد کرد.در عين حال باعث افزايش تاثيرات رواني ،اقتصادي ،سياسي و دست آخر رکود بخش صنعت هوايي کشورمان نه تنها در رقابت با قدرت هاي هوايي منطقه مضاعف برآن در بخش داخلي خواهد شد.

دنياي اقتصاد:تقاضاي مسكن را ناديده نگيريم

«تقاضاي مسكن را ناديده نگيريم»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنان‌صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛دولت دهم در ادامه استراتژي دولت قبلي در بخش مسكن، يك هدف بزرگ را دنبال مي‌كند و آن جلوگيري از رشد قيمت مسكن به ويژه در شهرهاي بزرگ و پايتخت است.

دولت براي رسيدن به اين هدف چند اقدام را در دستور كار قرار داده است. دولت در حوزه اقدام‌هاي ايجابي تلاش مي‌كند همه امكانات مادي و تبليغاتي در اختيار خود را براي ساخت مسكن مهر و ساخت مسكن در روستاها و شهرهاي كوچك به كار گيرد. به همين دليل است كه هر روز اخبار و گزارش‌هاي گوناگون درباره اين اقدام‌ها و در رسانه‌هاي مختلف درج مي‌شود تا اثرات رواني آن كاملا بر ذهن‌ها حاكم شود. در بخش سلبي؛ اما دولت با سخت‌گيري در عرصه‌هاي گوناگون از جمله افزودن بر دامنه محدوديت‌ها به ويژه محدوديت‌ بر پرداخت وام مسكن، منع بانك‌هاي تجاري از پرداخت وام مسكن، گسترش طرح كد رهگيري، تبليغ در اين زمينه كه خانه‌هاي خالي بدون مشتري مانده‌اند و... استراتژي خود را تعقيب مي‌كند.

دولت تصور مي‌كند با افزودن بر عرضه مسكن به ويژه در طرح مسكن مهر و ساخت آن در شهرهاي كوچك، در يك دوره معين مي‌تواند قيمت اين كالا را كاهش دهد و فرض را بر اين گذاشته است كه سال 1387 نمونه كاميابي براي ادامه استراتژي يادشده است.

در ادامه همين سياست است كه رييس كل بانك مركزي تاكيد كرده است: «در حال حاضر نمي‌خواهيم وام خريد مسكن را وارد بازار كنيم؛ اما موضوعي كه با جديت آن را دنبال مي‌كنيم، پرداخت وام احداث مسكن به غير از تهران است تا با رونق احداث مسكن و افزايش عرضه قيمت‌ها كاهش يابد. اين سخنان رييس كل بانك مركزي و ساير همفكران او كه مي‌توان با افزايش عرضه مسكن، قيمت‌ها را كاهش داد، البته بخشي از واقعيت را با خود همراه كرده است، اما سوي ديگر بازار ناديده گرفته شده است.

بازار مسكن همانند بازار هر كالاي ديگر علاوه بر سمت عرضه كه مهم است، بايد به سمت و طرف تقاضا نيز توجه كند كه شايد به دلايل پرشمار، اين حوزه از سمت عرضه نيز مهم‌تر است.در اين باره چند نكته واجد اهميت وجود دارد كه اگر ناديده گرفته شود، احتمال اينكه بخشي از سرمايه‌هاي ملي با هدر روي مواجه شوند را افزايش مي‌دهد.

نكته نخست، توزيع تقاضا در ميان مناطق، شهرها و پهنه سرزمين است. به نظر مي‌رسد بيشترين تقاضا براي مسكن در حال حاضر در شهرهايي است كه جمعيت آنها بالاتر از 100 هزار نفر است. آمارهاي در دسترس نشان مي‌دهند، 50 درصد جمعيت كشور در 25 شهر بزرگ ساكن شده‌اند و اين شهرها به علاوه شهرهاي داراي جمعيت بالاي 100 هزار نفر، بيشترين نرخ اجاره‌نشيني را دارند.

به‌طوري كه برخي برآوردها نشان مي‌دهد نرخ اجاره‌نشيني در تهران به 30 درصد رسيده است. توليد و عرضه مسكن بدون توجه به تقاضا در شهرهاي با جمعيت زير 25 هزار نفر كه امكانات بسيار پراهميت به ويژه امكان ايجاد اشتغال در آنها پايين است و در غياب وسايل حمل‌ونقل عمومي و كارساز و امكانات آموزشي، تفريحي ناكافي و مهم‌تر از آن فقدان تقاضا براي خريد مسكن، همان ريسك هدر دادن سرمايه‌ها است.

علاوه بر اين، فاصله هنوز بالا ميان سطح قدرت خريد متقاضيان مسكن با قيمت مسكن موجب مي‌شود تقاضاي موثر رخ ندهد و نقش دولت را در پرداخت وام و تسهيلات به اندازه‌اي گسترده كند كه در آينده مشكل تازه‌اي پديدار شود. كاش آرزوي همه كساني كه منتظرند قيمت مسكن با سطح قدرت متقاضيان سازگاري پيدا كند، لباس عمل بپوشد و آرزوي خانه‌دار شدن محقق شود. كاش بانك مركزي و مركز آمار ايران آمارهاي عرضه، تقاضا، قيمت، سرمايه‌گذاري و صدور حواله‌هاي ساخت را زودتر ارائه مي‌كرد تا بحث در اين حوزه با دشواري كمتري مواجه مي‌شد و شفافيت‌ها بيشتر مي‌گرديد.

جهان صنعت:تکميل آسمان خراش وعده‌ها!

«تکميل آسمان خراش وعده‌ها!»عنوان سرقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت است كه در آن مي‌خوانيد؛دستور رييس دولت دهم به وزير بهداشت مبني بر استخدام 23 هزار پرستار، خشتي ديگر بر برج وعده‌هاي دولت نهاد تا اين خشت در کنار موافقت با استخدام 60 هزار معلم در وزارت آموزش‌وپرورش دو وعده بزرگ در ماه اول سال نام بگيرد.

وعده‌هاي مناسبتي احمدي نژاد در کنار قول يک ميليون تومان براي نوزادان متولد سال 89 به بعد اين تصور را القا مي‌کند که دولت به منبع لايزال اعتبارات دسترسي پيدا کرده است.

اگر نام گوينده سخنان را پنهان کنيم تصور مخاطب از گوينده، رييس دولتي ثروتمند است که نمي‌داند بايد با اين همه پول چه کار کند بنابراين در هر مناسبت و هر جمعي وعده استخدامي تازه مي‌دهد و مدعي واريز پول به حساب شهروندانش هم مي‌شود.

اما وقتي مشخص مي‌شود گوينده آقاي دکتر محمود احمدي‌نژاد است ، اين سوال مطرح مي‌شود که وقتي دولت براي اجراي هدفمندي يارانه‌ها که تمامي مراحل قانوني را طي کرده است، هزار و يک بهانه مي‌آورد، درآمد بيشتر مي‌خواهد و سخن از کسري بودجه سر مي‌دهد، چگونه از پس اين همه تعهد جديد برمي‌آيد؟

پول:كليد بحران بنزين

«كليد بحران بنزين»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي پول به قلم نرسي قربان است كه در آن مي‌خوانيد؛بحث تحريم صنايع نفتي ايران يا به عبارت بهتر، ايجاد محدوديت براي معاملات - به خصوص در حوزه صنعت نفت- با ايران تنها ايجاد محدوديت است نه تحريم به معناي واقعي، چرا كه تحريم يعني معامله نكردن و محدوديت‌هاي فراگير در معاملات با ايران نيازمند تصويب قطعنامه سازمان ملل است.اما حتي اگر بحث محدوديت فروش فناوري يا كالا به خصوص بنزين مطرح باشد، بايد به اين نكته توجه كرد كه در چنين حالتي كه تحريم فراگير به معناي واقعي كلمه وجود ندارد، بيشتر اين محدوديت‌ها شامل شركت‌ها و موسساتي كه فعاليت‌هاي گسترده‌تري دارند يا موسساتي كه از بانك‌هاي آمريكايي تسهيلات گرفته‌اند، خواهد شد.

اين شركت‌ها در صورت معامله با ايران براي فعاليت در آمريكا با مشكلاتي روبه‌رو خواهند شد، اما شركت‌هايي كه حوزه فعاليت محدود‌تري دارند و از تسهيلات بانك‌هاي آمريكايي استفاده نمي‌كنند، شامل اين محدوديت‌ها نخواهند شد، بنابراين ممكن است كه اين شركت‌ها در تهيه بنزين براي ايران نقش پررنگ‌تري پيدا كرده و واسطه خريد بنزين براي ايران شوند، در اين حالت امكان دارد كه قيمت بنزين كمي گران‌تر تمام شود البته نه به قيمت دو برابر بلكه فقط كمي گران‌تر. اما چرا بنزين؟ در مورد اين چرايي بايد گفت كه بسيار واضح است.

در حال حاضر حدود 60ميليون ليتر بنزين در كشور توليد مي‌شود اما روزانه حدود 80ميليون ليتر بنزين مصرف داريم، همين امر باعث شده تا بنزين حساس‌تر از اقلام ديگر باشد، چه آنكه مي‌بينيد در مورد كالاهاي ديگر چه استراتژيك و چه غيراستراتژيك اين حالت وجود ندارد.

حال مي‌ماند وضعيت تقاضا براي بنزين بايد در نظر داشت كه تقاضا براي بنزين يا صنايع و كالاهايي كه با بنزين مرتبط است كمي بغرج‌تر مي‌شود زيرا وضعيت نهايي بازار پس از هدفمندكردن يارانه‌ها مشخص خواهد شد، البته اين وضعيت و تبعات حاصل از آن زماني بهتر قابل تحليل و بررسي است كه بدانيم ذخاير سوختي به خصوص بنزين تا چه اندازه است و رسيدن به خودكفايي در توليد بنزين چقدر زمان مي‌برد.

در حال حاضر اين فاكتورها به عنوان عوامل موثر در اين موضوع كاملا شناخته شده نيستند، بنابراين نمي‌توان به درستي به اين نكته دست يافت كه در چه وضعيتي هستيم و اين وضعيت جديد چقدر در موقعيت ما موثر است. اما نكته سوم كه بايد براي حل تبعات اين محدوديت در نظر داشت، پيامد‌هاي رواني اين محدوديت است.

از آنجا كه بسيار محتمل است كه بنزين پس از اين با قيمت كمي بالاتر خريداري شده و به فروش برسد بايد به فكر حل تبعات رواني آن بود. اين گراني هر چقدر هم در حد جزئي باشد اما همزماني آن با هدفمند كردن يارانه‌ها اثرات نامطلوبي بر اذهان عمومي و جو رواني جامعه دارد. هر چند كه اين تاثير در حد تاثيرات سهميه‌بندي يك شبه‌بنزين نيست اما نبايد آن را دستكم گرفت.

گران شدن چند قلم جنس يا كرايه خودرو در حدي نيست كه بحران تلقي شود اما جو رواني جامعه بايد پذيراي مسايل مختلف از جمله اين گراني‌ها و همزماني آن با هدفمند شدن يارانه‌ها باشد در غير اين صورت ممكن است شرايط به نقطه دشواري برسد. اگرچه اين موضوع ممكن است كه اولويت درجه يك پيدا نكند اما پذيرش اين حقيقت به نحوه و نوع مديريت مسئولان بازمي‌گردد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"