مطبوعات آمريكا اين روزها تحت عنوان حدس و گمان، مطالبى را درباره پيشنويس قطعنامهاى كه آمريكا و انگليس و فرانسه قرار است براى تحريم ايران در موضوع فعاليتهاى هستهاى تنظيم نمايند و در شوراى امنيت سازمان ملل به تصويب برسانند، چاپ مىكنند. محورهاى عمده اين مطالب به عنوان محتواى قطعنامه پيشنهادى اينها هستند:
1ـ تحريم صادرات نفت ايران
2ـ جلوگيرى از واردات سوخت به ايران
3ـ ضربه زدن به نيروهاى مسلح ايران
4ـ مشخص كردن راههاى اعمال زور عليه ايران
كاملاً روشن است كه چاپ اين مطالب در مطبوعات آمريكا، تدارك يك جنگ روانى عليه ايران باهدف وادار كردن مسئولان جمهورى اسلامى به عقبنشينى در برابر خواستههاى غيرقانونى آمريكاست. در اين مرحله، هدف اينست كه ايران با توسل به مذاكرات پنهان با آمريكائىها به آنها وعده كوتاه آمدن از مواضع خود را بدهد تا از اين طريق ساكنان كاخ سفيد بتوانند زمان بيشترى براى فراهم ساختن شرايط مناسب جهت دنبال كردن اهداف خود به دست بياورند.
يكى از محورهاى شرايط مناسب از نظر آمريكائىها راضى كردن روسيه و چين است كه احتمال مىرود قطعنامه پيشنهادهاى آمريكا و انگليس و فرانسه را وتو كنند. تلاش آمريكا اكنون اينست كه جلوى وتو شدن قطعنامه پيشنهادى را بگيرد تا بتواند تأييد شوراى امنيت سازمان ملل را براى ضربه زدن به ايران به دست بياورد.
با قطع نظر از اينكه روسيه و چين با قطعنامه مورد نظر آمريكا، انگليس و فرانسه عليه ايران چه برخوردى خواهند كرد، اصولاً طرح جديد آمريكا براى وادار ساختن ايران به عقبنشينى مانند طرحهاى گذشته اين كشور، محكوم به شكست است. جالب است كه اين روزها در آستانه پنجم ارديبهشت، سالگرد شكست مفتضحانه نظامى آمريكا در طبس قرار داريم. اين، يك نمونه روشن از ناكامى آمريكا در برخورد خصمانه با ايران است كه مدتها مسئولان آن كشور را دچار سرگيجه كرده بود. درست است كه آنچه در طبس رخ داد، يك امداد غيبى و كمك الهى به ايران و سيلى زدن به متجاوزان آمريكائى بود، اما ملت ايران در صحنههاى ديگر نيز با اتكاء به ايمان خود توانست آمريكائىها را دچار شكست و ناكامى نمايد كه خنثى كردن كودتاها، پيروزى در جنگ تحميلى، تسخير لانه جاسوسى آمريكا در تهران، مقابله پيروز با تحريمها، بىاثر ساختن فشارهاى سياسى، به شكست كشاندن جنگ نرم كه بيش از 10 سال است با دلارهاى آمريكائى طراحى مىشود و به اجرا در مىآيد و انواع جنگهاى روانى و تبليغاتى و حيلهگرىهاى سياسى از جمله آنهاست. بىترديد، تهديد اتمى اوباما عليه ايران نيز در چارچوب جنگ روانى جديد آمريكا قرار دارد كما اينكه اظهارات مكرر فرماندهان ارشد نظامى اين كشور در منطقه و در خود آمريكا مبنى بر آمادگى براى حمله نظامى به ايران نيز بخشى از همين طرح است.
نكته سئوالبرانگيزى كه در اين ماجرا وجود دارد اينست كه چرا مسئولان كنونى آمريكا آنهمه تجربه را كنار گذاشتهاند و 31 سال ناكامى سياست قلدرمابانه و زورگويانه در برابر ملت ايران را راهنماى عمل خود براى آينده قرار نمىدهند؟
تنها توجيهى كه مىتواند تاحدودى پاسخ اين سئوال به حساب آيد اينست كه ساكنان جديد كاخ سفيد تاريخ كشور خود را نميخوانند و يا دچار فراموشى شدهاند. اگر اين توجيه را كنار بگذاريم، راه ديگرى براى پاسخ دادن به اين سئوال مهم باقى نميماند. زيرا دولتمردان آمريكائى در 31 سال گذشته گزينههاى مختلف را براى مقابله با ملت ايران آزموده و عملاً با شكست مواجه شدهاند و تكرار آنهمه تجربه ناموفق نمىتواند كار انسانهائى باشد كه بر مسند حاكميت يك كشور بزرگ تكيه زدهاند.
از تجربيات گذشته نيز اگر صرفنظر كنيم، شرايط امروز ملت ايران بگونهايست كه در افتادن با اين ملت فقط نوعى بازى با آتش مىتواند باشد. ايران، امروز با پشتوانهاى عظيم از آنچه در جنگ به دست آورده، صنايع دفاعى پيشرفته، رشد فكرى و آگاهى سياسى مردم، پيشرفتهاى علمى ستودنى و مهمتر از همه ايمان قوى و روحيه بالاى معنوى، همچون پولادى آب ديده در برابر هر ضربهاى مقاوم و استوار است و هر دشمنى را از هر اقدامى پشيمان خواهد كرد. ملت ايران، تحريمها را زياد تجربه كرده، حمله نظامى را پشت سر گذاشته، فشارهاى اقتصادى را به هيچ گرفته و در برابر تبليغات فريبنده دشمنان هوشيارى فوقالعادهاى از خود نشان داده و با تكيه بر اين تجربيات موفق، اكنون نيز در برابر هر توطئه و فشار و حملهاى با تمام توان خواهد ايستاد و همانگونه كه رهبر معظم انقلاب در بيانات روز چهارشنبه گفتهاند "تهديد كنندگان را به زانو در خواهد آورد".
دل خوش كردن آمريكا به نفت عربستان و كويت و شيرهاى نفت عراق كه در اختيار اشغالگران آمريكائى است براى جبران كمبود نفت درصورت تحريم صادرات نفت ايران نيز دل بستن به سراب است. مردم ايران، در 8 سال جنگ تحميلى علاوه بر نفت و دلارهاى نفتى عربستان و كويت و عراق، حتى معجزه ژنرالها و مزدوران نظامى و بوقهاى تبليغاتى همهى شيوخ عرب و مصر و بعضى كشورهاى شمال آفريقا را نيز ديده و از پس همهى آنها باضافه آواكسهاى شما آمريكائىها و سوپراتانداردهاى فرانسوىها و سلاحهاى شيميائى ديگر كشورهاى اروپائى و انواع ميگهاى پيشرفته شوروى سابق برآمده است.
به دعواهاى سياسى جارى در ايران نيز دل خوش كردن، غير از جهالت دولتمردان آمريكائى چيز ديگرى نيست. ايرانىها، اعم از توده مردم و خواص، هنگامى كه با دشمن خارجى، آنهم دشمنى همچون آمريكا كه امام خمينى او را "امالفساد قرن" ناميده و عنوان "شيطان بزرگ" را بر او نهاده، مواجه شوند، متحد و يكپارچه به صحنه خواهند آمد و منافع عمومى و مصالح كشور را بر هر چيز ديگرى ترجيح خواهند داد. اينهم از جهالت دولتمردان آمريكائى است كه به اظهارات و نوشتههاى چند تازهكار سياسى عليه بزرگان نظام و انقلاب دل خوش مىكنند و به تصور اينكه از آب گلآلود مىتوانند ماهى مقصود خود را بگيرند، به جنگ روانى عليه ايران روى مىآورند. استوانههاى نظام جمهورى اسلامى، حفاظت از اين نظام را در هر شرايطى بر خود واجب مىدانند و به شما دولتمردان كم تجربه آمريكائى كه هنوز آنها را نشناختهايد ميخندند. شما آقاى اوباما، مطمئن باشيد كه خوابهايتان درباره ايران بىتعبير است و در صورت تعرض به ايران، درماندهتر از سلف خود بوش كه در باتلاق افغانستان و عراق دست و پا زد از كرده خود پشيمان خواهيد شد.