کد خبر: ۱۰۷۵۸۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۲ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۹
«پروفسور بوبوس» یک کمدی است، اما اجرای فانتزی آتیلا پسیانی همان اندازه که در تصویر‌سازی با کیفیت و ممتاز است در کمدی پیش‌پا‌افتاده عمل می‌کند.

علیرضا نراقی: «پروفسور بوبوس» تازه‌ترین اجرای گروه بازی و آتیلا پسیانی است که این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه است.

«پروفسور بوبوس» نمایشی جذاب به لحاظ بصری است. تصویر‌سازی‌های چشم‌نواز پسیانی با همراهی معرفی بازیگران به طریق فشن شو (fashion show) اولین چیزی است که تماشاگر با آن روبرو می شود.

رویکرد کارگردان در تخیل‌آفرینی برای تماشاگران و همچنین شکلی که برای معرفی شخصیت‌ها به تماشاگر به کار می‌گیرد شروع خوبی است برای آشنایی مخاطب با فضا و شکل اجرایی و هویت کلی نمایش، اما این فضا‌سازی و عناصر بصری چیزی جدید و بدیع نیست، چرا که دقیقاً همه این عناصر به وسیله خود پسیانی سالهاست استفاده شده و این امکان خوبی است برای تشخیص خوشایندی این عناصر در بسترهای داستانی و دراماتیک مختلف.

«پروفسور بوبوس» یک کمدی است، اما اجرای فانتزی پسیانی همان اندازه که در تصویر‌سازی با کیفیت و ممتاز است در کمدی پیش‌پا‌افتاده عمل می‌کند. «پروفسور بوبوس» بیش از هر چیز در کمدی یادآور فیلمی مثل «اخراجی‌ها» است .

اجرای پسیانی سرشار از شوخی‌های دم دستی است که بیش از اینکه نمایشی باشد، شفاهی است و شبیه به شوخی‌های «دور ِهمی ِ» دوستانی که در یک کافه جمع شده‌اند.

نمایشنامه «پروفسور بوبوس» نوشته الکسی فایکو درامی آشکارا سیاسی است. موقعیت‌شناسی پسیانی در انتخاب متن و زمان‌شناسی او برای اجرای آن از نکات مثبت کار است، اما این نگاه سیاسی- اجتماعی امری تقریباً بی‌سابقه در کار پسیانی به حساب می‌آید.

او که از متعصب‌ترین هنرمندان ایرانی طرفدار تئوری هنر برای هنر به حساب می‌آید و در همه کارهایش سعی در بازگشت به ریشه‌های نمایش در خود‌بسنده‌ترین شکلش داشته، بارها تلاش کرده شکل‌های نمایشی آیین‌های مختلف را جدا از زمینه‌های اجتماعی و هویتی در ترکیبی خنثی به لحاظ اجتماعی نشان دهد.

حتی کارهایی از جنس «بحرالغرایب»، «قهوه قجری» و «کشتی شیطان» که با زبان و درام ارتباط بیشتری دارند تا عناصر تجسمی و هنر اجرا (performance Art )، باز هم خالی از نگرش زمانمند و پیوند با اجتماع و سیاست‌اند.

آنچه «پاشنه آشیل» کار پسیانی می‌شود عدم پردازش درام و توجه به متن است. عدم توجه به متن و نبود کنش زبانی پرکشش بین بازیگران که بیشتر منجر به دیالوگ‌هایی بدون کارکرد شده و توجه بیش از اندازه به حرکت به گونه‌ای که ریتم اجرا را از هم گسیخته کرده، همه دلایلی است که کار را از انسجام انداخته و فقدان یک دراماتورژ متن‌آشنا که گروه اجرایی را در راه رعایت درام و عناصر آن هدایت کند، کاملاً محسوس است.

بازی‌های بیانگرانه تمام بازیگران در مقابل بازی کنترل‌شده‌تر کیانیان جلوه‌ای مثبت در باب بازی‌هاست، چرا که فاصله زیاد بوبوس به عنوان یک معلم عادی با آدم‌های غیر عادی باغ که همه چون بیمار رفتار می‌کنند و شخصیت‌هایی گروتسک می‌نمایند (با آن گریم و لباس‌های عجیب و رفتارهای غلو شده) به خوبی در بازی‌ها هم رعایت شده و این از معدود دفعاتی است که پسیانی در راه باور مخاطب کوشیده است.

البته بازی‌ها به لحاظ کیفی یکسان نیست، چرا که مثلاً تسلط و اجرای خوب ناز شادمان به هیچ وجه با نمایش ناامید‌کننده هانیه توسلی قابل قیاس نیست، یا جلوه‌ای که ستاره پسیانی در نمایش خل وضعی دارد در مقایسه با اجرای محافظه‌کارانه و پر از سکته لیلی رشیدی کاملاً به چشم می‌آید.

در مقابل، مهدی بجستانی که دیگر متخصص اجرای کشیش شده (او در نمایش‌های زیاد دیگری مثل «گالیله»، «مثل خون برای استیک» و... هم نقش کشیش را اجرا کرده) از همه ساده‌تر به سمت اجرای نقشش رفته که باعث روانی کارش شده است.

بابک حمیدیان که خود از شاگردان پسیانی بوده سعی در جلوه‌فروشی دارد تا به جای بدجنس و دلربا بودن نشان دهد ستاره‌ای به صحنه آمده است. این ناهماهنگی در سطوح بازی‌ها به نظر می‌رسد بیشتر از میزان آشنایی گروه بازیگران با شیوه‌ها و سبک کار پسیانی می‌آید که بیش از هر چیز در بازیگری جسارت و بازیگوشی را می‌طلبد.

آتیلا پسیانی در بروشور کارش به پایداری و ثابت قدمی‌اش در مسیر تئاتر تجربی در مقابل «سم‌پاشی‌ها، دروغ‌ها و تهمت‌ها» بعضی همکارانش اشاره کرده و با صراحت تمام از اختلافات حل‌نشدنی هنرمندان تئاتر می‌گوید که همه برای هم «سم» می پاشند.

احتمالاً خیلی از همان «بعضی همکاران» هم پسیانی را به این «سم‌پاشی‌ها و ...» متهم می‌کنند، اما در این بازار پر‌اتهام خانواده شکننده تئاتر، آنچه مهم‌تر است تغییر اساسی پسیانی به لحاظ هنری و فلسفه تئاتر در «پروفسور بوبوس» است.

پسیانی از سال 68 که گروه بازی را تأسیس کرد تا به امروز در جهت تئاتر روشنفکرانه قدم برداشته بود و مخاطبان تئاتر خود را از میان روشنفکرترین روشنفکران می‌دانست، اما به نظر می‌رسد «پروفسور بوبوس» بیش از هر چیز یک نمایش عامیانه است که برای توده‌ها اجراشده و حتی بخش هشدار‌دهنده پایانی کار که می‌خواهد تفکر توده‌ای را رسوا کند هم از پس خنثی کردن روح پوپولیستی این نمایش بر‌نمی‌آید.

به نظر می‌رسد تغییری رخ داده و محفل پرقدرت پسیانی که حالا تبدیل به حلقه‌ای ضخیم‌تر در برابر «بعضی همکاران» شده، شروع به تجربه بخش‌های بدنه و رسمی تئاتر کرده است. البته اینجا رسمی و بدنه مترادف با شیوه‌های اجرایی رایج نیست، زیرا که هیچگاه کارهای پسیانی را نمی‌توان مطلقاً آنتی‌تز شیوه‌های رایج تئاتر ایران دانست، چرا که پیش از آن باید پرسید، «اصلاً کدام شیوه‌های رایج؟»

اگر هم موجی در تئاتر ایران رایج و الگو شد همان موجی بود که گروه تئاتر بازی و حلقه اطرافیان پسیانی ایجاد کردند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"