کد خبر: ۱۰۸۰۱۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۰۳ خرداد ۱۳۸۹
ژیلا بدیهیان، همسر شهید همت بودن را سخت می‎داند و در تشریح خاطرات همسرش، تاکید دارد که او خود را قیم انقلاب نمی‎دانست.همسر شهید همت که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از یکی از کاندیداهای مغلوب حمایت کرده بود، در حاشیه تبیین خاطراتش از ابراهیم همت در سالروز فتح خرمشهر، گریزی هم به مسائل روز جامعه زد و انتقاداتی را از نحوه برخورد با دختران در خیابانها، گسترش فضای افترا و بستن غرفه کتاب آیت الله بهشتی در نمایشگاه کتاب مطرح کرد.

بخشی از خاطرات وی که در گفت‎وگو با ایلنا آمده است را می‎خوانید:

در قضیه حجاب من به عنوان فردی که حجاب کامل دارم همیشه به دوستان می‌گویم که آیا اگر اکنون حکومت پیامبر(ص) یا امیرالمومنین(ع) بود با زنان جامعه ما اینگونه برخورد می‌شد؟ من خودم بارها وقتی در خیابان عبور می‌کنم و می‌بینیم به آن شکل با دختران جوان برخورد می‌شود، در گوشه‌ای می‌ایستم و گریه می‌کنم.
در زمان جنگ در مراسمی بودیم که یکی از خانم‌های حاضر حجاب خود را به درستی و آن‌گونه که باید رعایت نکرده بود. همت هول کرد که من باید چه کار کنم؟ به او گفتم اسلام به تو می‌گوید چه کار کن؟ از من خجالت کشید گفت راست می‌گویی.
اگر شهدای ما بودند آیا اجازه می‌دانند اینگونه تهمت و افترا در جامعه زده شود؟ اگر ما رفتار خلافی در جامعه می‌بینیم، به این خاطر است که دید ایدئولوژیک نسبت به زندگی نداریم.
دید ایدئولوژیک مانع از دروغ‌گویی می‌شود و جلوی تهمت و افترا را می‌گیرد. ما تلاش کردیم برای پیاده کردن اخلاق اسلامی و علوی در جامعه و من به عنوان همسر شهید تعارف ندارم و این ایده‌آل را همه جا دارم.
همت 29 ساله دلش برای بسیجی‌های 14 و 15 ساله‌ای که می‌جنگیدند می‌سوخت و می‌گفت: "چرا همسن‌های ما و بزرگترهای ما نمی‌آیند که باید بار جنگ بر دوش این نوجوانان بیفتد".
روزهای آخر نمی‌دانم چه بر همت می‌گذشت و نمی‌دانم چه بر جنگ می‌گذشت، فقط می‌دانم روزی به من گفت وضعیت جنگ به جایی رسیده که نه فقط به خاطر اعتقادات و آب و خاک، که حداقل به خاطر ناموسمان باید بجنگیم.

فکر می‌کنم اگر همت بعد از جنگ زنده می‌ماند، نه به صورت شعار و تظاهر و ریاکاری بلکه واقعا بیشتر وقت خود را برای خدمت به مردم می‌گذاشت و مطمئناً به ادامه تحصیل بسیار اهمیت می‌داد. اگر جنگ به پایان می‌رسید و همت به شهادت نمی‌رسید، به مناطق جنگی باز می‌گشت و هر کاری می‌کرد در همان مناطق بود.

من به یکی از بچه‌ها که از نظر سیاسی تفکرات متفاوتی با من داشت گفتم زمانی مشکل ما با برخی افراد مشکل سیاسی بود، کنار گذاشتیم و گفتیم مردم را از نظر سیاسی شقه شقه نکنیم و گذشتیم و در خانه من بر روی بسیاری افراد با تفکرات سیاسی مختلف باز بود. بعد مشکل ما با آنها تبدیل به مشکل اقتصادی شد. گفتیم مردم این شرایط را دارند و با مشکلات گوناگونی مواجه هستند. در این مرحله از مشکلات اقتصادی هم گذشتیم ولی من دیگر از این مرحله نمی‌گذرم چون در این مرحله تضادی که داریم تضاد اخلاقی است و با اینها از نظر اخلاقی درگیریم. مگر می‌شود کسی مومن باشد و با وجود اینکه خداوند می‌فرماید پیامبر را برای مکارم اخلاقی فرستادیم، به اخلاق پایبند نباشد و تظاهر و ریا کند.

شهید همت روزهای آخر خیلی گریه می‌کرد و می‌گفت: تو را هم دست خدا می‌سپارم.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"