فارس: نفر دوم گروهك تروريستي جندا... و برادر عبدالمالك ريگي صبح امروز، سوم خردادماه در حالي به دار مجازات آويخته شد كه پيش از اين مرتكب جنايات وحشتناكي شده بود.
نام "عبدالحميد " پس از حادثه تروريستي دارزين در جاده بم ـ كرمان بر سر زبانها افتاد. هم او بود كه سه سال قبل با سازماندهي يك گروه 20 نفره از اشرار مسلح، از سمت كوههاي پيرسوران در استان سيستان، وارد استان كرمان شد و به منظور ناامن جلوه دادن اوضاع كشور و نشان دادن قدرت پوشالي گروهك ريگي، جنايت هولناك دارزين را مرتكب شد.
عبدالحميد كه پيش از اين نيز در عملياتهاي مختلفي به عنوان دست راست برادر جنايتكارش عبدالمالك ريگي، ايفاي نقش كرده بود در ماجراي دارزين، 13 نفر از هموطنانمان را كشت و به سمت مخفيگاهش در پاكستان گريخت.
اگرچه پس از اين حادثه تمام اشرار متواري شده، يك به يك به دست نيروهاي امنيتي و انتظامي ايران و در عملياتهاي مختلفي دستگير شده يا به هلاكت رسيدند؛ اما اين عبدالحميد بود كه توانست با پشت كردن به اعضاي گروه خود، به پاكستان بگريزد و بدين سان نفر اول حادثه هولناك دارزين، همچنان فراري ماند.
عبدالحميد از جمله كساني است كه به شدت تحت القائات سلفي و تندروانه برادرش عبدالماك قرار داشت و همين القائات بود كه عبدالحميد ريگي در راستاي تفكرات تروريستياش و به دلائلي كه هيچگاه بيان نشد؛ مرتكب قتل همسرش نيز شد.
او حتي برادر همسرش را نيز به اتهام مخالفت با گروهك جندا...، تحويل عبدالمالك ريگي داد تا صحنه بريده شدن سر او توسط عبدالمالك تبديل به يكي از خشنترين صحنههاي تروريستي در دنيا شود.
عبدالحميد با دست زدن به قتل نزديكترين افراد خود، عملاً تبديل به جنايتكاري چشم و گوش بسته شد كه كاملاً تحت نفوذ برادر تروريستش، عبدالمالك قرار گرفت و تمام دستورات او را بهصورت كامل اجرا ميكرد.
عبدالحميد را ميتوان مشاور نظامي برادرش نيز ناميد. او با استفاده از علاقهاي كه از دوران كودكي به شرارت و اقدامات ميليتاريستي داشت و با استعدادي كه در عملياتهاي گروهك ريگي همچون جنايت هولناك تاسوكي در زاهدان از خود نشان داده بود، عملاً يك مشاور خوب و مطمئن براي طراحي اقدامات تروريستي عبدالمالك بشمار ميرفت.
عبدالحميد ريگي با وجود استعدادهاي شريرانهاي كه داشت اما به علت برخورداري از يك شخصيت نازل و بيتدبير، شخصيتي بسيار پراشتباه نيز محسوب ميشد چه اينكه او هيچگاه از نشان دادن خود به پليس و نيروهاي امنيتي پاكستان ابايي نداشت و همواره به قدرت پوشالي گروهك متبوع خويش مغرور بود.
وجود مصداقهايي از كم هوشي در وجود او بود كه بارها باعث شده بود، عبدالحميد برادرش را در زمينه اقداماتي مثل همكاري در جابهجايي محمولههاي مواد مخدر و آدمكشي مورد انتقاد قرار دهد.
عبدالحميد بر طبق اعترافاتي كه بعدها از وي منتشر شد؛ واقعاً در اين توهم به سر ميبرد كه گويا "عبدالمالك ريگي " يك رهبر مذهبي و با اعتقادات پاك است.
او به گفته خودش عبدالمالك را كسي ميدانست كه واصل نهايي او به جنت خواهد بود اما حقيقت چيز ديگري بود و عبدالمالك نشان داد كه بيش از يك فرشته مرگ و واصل جهنمي هيچ چيز ديگري براي عبدالحميد نيست.
عبدالحميد ريگي سرانجام در خرداد ماه سال 87، در شهر كويته پاكستان و با تلاش متهورانه سربازان گمنام امام زمان دستگير و به داخل كشور منتقل شود.
عبدالحميد در دوراني كه در زندان به سر ميبرد تبديل به يكي از چهرههاي افشاكننده عليه جريان منحوس جندالشيطان و گروهك ريگي شد و با ابراز ندامت از جنايت گذشته خود، بارها و بارها تأكيد كرد كه برادرش او را فريب داده است.
عبدالحميد همچنين بارها و بارها رسماً از ارتباطات گروهك تروريستي ريگي با نهادهاي جاسوسي آمريكا پرده برداشت.
او حتي در جمع خبرنگاران خارجي در محل يادمان شهداي جنايت تاسوكي نيز بر اين جمله تأكيد كرد كه "عبدالمالك يك تروريست است و انسانهاي بيگناه را ميكشد ".
سرانجام نمازهاي مزورانهاي كه عبدالحميد ريگي به امامت برادرش اقامه ميكرد؛ صبح روز سوم خردادماه سال 1389 نتيجهاش را نشان داد و "عبدالحميد ريگي " در زندان به دار مجازات آويخته شد.