روزنامه خبر نوشت:
هر دوی این خصوصیات در دکتر علیاکبر صالحی جمع است، او سالها نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین بوده و بعد از آن معاونت علمی سازمان کنفرانس اسلامی در جده را عهدهدار شده بود.
مصاحبه با دکتر صالحی را از خودش شروع کردیم و درباره نسبت او با دیپلماسی تهاجمی دولت دهم به عنوان یکی از معدود بازماندگان تیمهای هستهای قبلی در کشور پرسیدیم.
و بعد در این مصاحبه 120دقیقهای به خیلی از مسائل پرداختیم، بیانیه تهران، مبادله اورانیوم و وضعیت کنونی و آینده فنی و سیاسی صنعت هستهای کشور.
صالحی در روزی پذیرای ما شد که نسخهای از نامه ایران به آژانس اتمی برای اعلام آمادگی رسمی برای اجرایی کردن بیانیه تهران را در دست داشت و همان شب بنا بود نامه در وین به مدیرکل آژانس اتمی داده شود.
حاصل گفتوگو با او در یک روز پرمشغله کاری در آخرین ساختمان انرژی اتمی و دفتر کارش در امیرآباد شمالی را پیش رو دارید.
فکر میکنید برداشت افکار عمومی در داخل و خارج نسبت به دکتر علیاکبر صالحی چگونه است؟
میگویند هرجا «من» وارد شود شیطان آنجاست، سؤال سختی کردید، هر طور پاسخ بدهم شاید برداشت نادرستی بشود. ممکن است پاسخی بدهم که خدای ناکرده در آن منیت باشد یا تواضع به قصد خودنمایی برداشت شود. در مجموع فکر میکنم با توجه به سابقه فعالیت برداشت عمومی چنین باشد که من تکنوکراتی هستم که در زمینه هستهای فعالیت دارم و الان در سیر طبیعی خود مسئولیت بالاتری نسبت به گذشته گرفته است. امیدوارم باور عمومی این باشد که من مسائل را به صورت ملی و بدون سمتگیری سیاسی نگاه میکنم و تلاش میکنم ابعاد حقوقی و فنی و سیاسی مسئولیت را به نحو متوازن پیش ببرم. تلاش من بر این مبنا بوده است.
به نظر خیلیها آقای صالحی دارای دو وجه است، یکی همان وجه تکنوکرات است که خودتان گفتید و یکی هم وجه دیپلماتیک، تصور خودتان در اینباره چیست؟ شما بیشتر تکنوکرات هستید یا دیپلمات؟
بیشتر مایلم در وهله اول خودم را یک تکنوکرات بدانم، اما به اعتبار سابقه کاری، حداقل در 10 سال اخیر در مباحث سیاست بینالملل درگیر بودهام. 5 سال در وین بودم و 4 سال در سازمان کنفرانس اسلامی، 9 سال درگیر مسائل بینالمللی بودهام و در یک میدان سیاسی حرکت کرده و حال و هوای سیاسی نیز به من وزیده است. بیشتر ارتباطات یک دیپلمات با دیپلماتهای خارجی است. فکر میکنم در میان آنها از جایگاه قابل احترام برخوردارم چون سعی کردهام ضوابط دیپلماسی را رعایت کنم. اول محرم اسرار سفرا و مقامات بینالمللی بودهام و سعی کردهام معتمد باشم، این در عالم دیپلماسی خیلی مهم است. رابطه انسانی خوب با دیگران موضوع مهم دیگر است، یعنی حتی اگر ما با کشوری اختلافی هم داشتهایم روابط انسانی را حفظ کرده و موارد سیاسی اختلافی را هم به صورت منطقی در میان گذاشتهام، مورد دیگر که میتوانم اشاره کنم بیخود عصبانی نشدن است. در عالم دیپلماسی یک جاهایی باید عصبانی شد و حتی در جای خود فریاد کشید، اما عصبانیت و فریاد هم باید حساب شده و بهموقع باشد. به هر حال فکر میکنم خدا توفیق داده و در زمینه دیپلماسی هم درسهای خوبی در وین و جده گرفتهام.
اینها که گفتید و همچنین مشخصات عمومی شما، یک دیپلمات کلاسیک را در ذهن تداعی میکند، نقطه پیوند شما با دولتی که به قول خودش از دیپلماسی تهاجمی برخوردار است چیست؟ میخواهیم این نقطه پیوند را خودتان بیان کرده و توضیح دهید.
تجربه من در دیپلماسی و ارتباط با خارج بوده است، من تمرین مسائل سیاسی در بعد داخلی را خیلی ندارم. شاید زمانی که در وزارت علوم بودم به عنوان معاون وزیر یا رئیس دانشگاه را بشود سوابقی محسوب کرد ولی آن رده از مسئولیت دارای ابعاد و کار سیاسی چشمگیر نیست. لذا در سیاست داخلی من چندان صاحب تجربه نیستم، اما در بعد دیپلماسی و سیاست خارجی این توفیق وجود داشته که با سرمایهگذاری مردم عزیزمان این درس را بیاموزم.
اما در مورد دیپلماسی تهاجمی بگویم که ما باید دیپلماسی را از جنبه انفعال یا فعال بودن تعریف کنیم، شاید بهتر از تعبیر دیپلماسی تهاجمی، دیپلماسی فعال باشد در برابر انفعال. فکر میکنم دولت نهم و دهم برخوردار از دیپلماسی فعال است. یعنی برداشت درست دولت این است که ما در خیلی از مسائل بینالمللی صاحب حق هستیم، منجمله موضوع هستهای. وقتی صاحب حق هستیم دلیلی ندارد منفعلانه عمل کنیم بلکه باید محکم بایستیم و فعال باشیم نه به قصد تهاجم بلکه به قصد حمایت از حقوقمان و پیش بردن مصالح ملی؛ چون ما با پوست و گوشت و استخوان حس و درک کردهایم در صورت انفعال و عقبنشینی با هر قدم عقبرفتن طرف مقابل چند قدم جلو میآید، البته نباید چنین باشد ولی هست، لذا شما باید محکم بایستید، اما محکم ایستادن به مفهوم استفاده از هر شیوه و طریقی نیست، قطعاً محکم ایستادن باید از موضع حق باشد و همراه با منطق قوی و باور و یقین. آن موقع شما به طور طبیعی قوی و محکم ایستادهاید. محکم ایستادن تصنعی را دیپلماتهای مقابل که روانشناس و باهوش هستند به سرعت درک میکنند و میفهمند که ایستادگی منبعث از واقعیات درونی است یا نمایش و تصنعی است. خوشبختانه رفتار دولت نهم و دهم در دیپلماسی و به خصوص دیپلماسی هستهای بسیار قوی بوده و قوت و ایستادگی آن ناشی از باور و یقینی است که در ارادهاش منعکس شده است.
شما در دوره نمایندگیتان در آژانس اتمی به سیاست آژانسگرایی تأکید داشتید و میگفتید نباید خیلی وابسته به قدرتهای بینالمللی شویم و یکی از نقاط پیوند شما با دیپلماسی هستهای دولت فعلی هم همین است، اینکه اعتقاد داشتید با کار با آژانس میتوانیم مسئله را حل کنیم، البته به لحاظ فنی مسائل زیادی هم حل شده است، الان که در مسئولیت سازمان انرژی اتمی هستید با توجه به تجربیات قبلی و فعلی فکر میکنید آژانسگرایی تا چه حد توانسته موانع را از پیشپای فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشور بردارد؟
اگر ما میتوانستیم از اول مسئله را در آژانس محصور کنیم و آن را به دولتها و قدرتهای دیگر نمیکشاندیم مفیدتر بود. از اول اعتقاد من همین بود. یادم است آقای البرادعی هم همین را میگفت ولی موضوع هستهای با شتاب صبغه سیاسی به خود گرفت. درست است که آژانس هم در یک بستر سیاسی مسائل حقوقی و فنی را مورد ارزیابی قرار میدهد ولی تا زمانی که پرونده ایران روی دور تند قرار نگرفته بود، بعد سیاسی آژانس خیلی قوی نبود. پرونده ایران به صورت تصنعی و براساس پروندهسازی ایجاد شد و نیت وارد کردن فشار به ایران بود، فشارها هم نمیتوانست به طریق فنی و حقوقی ادامه پیدا کند، چون ما از این لحاظ حقانیت خود را ثابت کردیم، لذا فشارهای سیاسی بیشتر شد و برای دفع فشار برای ما دیگر بستر آژانس به تنهایی کفایت نمیکرد. به عبارت دیگر آنها موضوع را از آژانس به سیاست بینالملل کشاندند و ما باید در این عرصه هم وارد چالش میشدیم که کار با فرانسه، آلمان و انگلیس شروع شد، اما اگر ما میتوانستیم در چارچوب آژانس بیشتر بمانیم، ابعاد سیاسی موضوع وسیعتر نمیشد.
امروز چطور؟ آژانسگرایی و گوش ندادن به حرف کشورها چارهساز خواهد بود؟
خیر الان در وضعیت دیگری هستیم و بخواهیم یا نخواهیم مسئله سیاسی شده است و ما هم در عرصه سیاسی به خوبی با چالشها مواجه شدهایم و نشان هم دادهایم که ظرفیت مدیریت بحران در این مورد را داشتهایم.
ورود موضوع به حوزه سیاسی از کی شروع شد؟ چگونه موضوع هستهای وارد فاز سیاسی شد؟
اولین بار در سال 2002 میلادی جرقه بحث زده شد و منافقین اعلام کردند ایران کار سری میکند و رسانههای غربی مثل CNN این را بازتاب وسیع دادند. خوشبختانه آقای البرادعی اعلام کرد خیر، خبر بیاساس است و ما از قبل از فعالیتهای ایران مطلع بودهایم. من آن موقع که مسئول بودم یکبار آقای البرادعی را آوردم در محل سایت فعلی UCF اصفهان محلی را نشان دادم و گفتم ما میخواهیم اینجا کارخانه تبدیل اورانیوم بسازیم. تولید این کارخانه هم UF6 است و هر متخصصی میداند ایران وقتی UF6 تولید میکند به فکر غنیسازی هم هست یا در داخل یا خارج.
بعدها در وین و قبل از خبر منافقین اعلام کردم به صورت شفاهی به آقای البرادعی که ما کار را ادامه خواهیم داد و قدمهایی برداشتهایم. لذا البرادعی بعد از جوسازی رسانههای غربی حرف آنها را رد کرد و گفت: مطلع بودهایم و کار سری نشده است. آنها دیدند تیرشان به سنگ خورد بحث سایت نطنز را خیلی نشر داده و روی آن مانور دادند، آن زمان هم در نطنز فقط کار ساختمانی شده بود. آنها میگفتند ایران تأسیسات سری ساخته که حرف مضحکی بود. چون فعالیت سری نمیتواند در منطقهای به وسعت چندصد هکتار باشد که از روی زمین و بالا قابل مشاهده است ولی افکار عمومی را رسانههای آنها سمتوسو میدهند. آن موقع بحث عراق هم بود که میگفتند عراق کامیونهای سری دارد که جابهجا میشوند و در آنها تولید جنگافزارهای کشتارجمعی هستهای، بیولوژیک و شیمیایی صورت میگیرد. بحث کار سری آن موقع از طرف آمریکاییها رواج پیدا کرده بود، بحث را به شورای حکام آژانس برده و بعد گفتند موضوع باید برود به شورای امنیت سازمان ملل. ما گفتیم این کارها درست نیست و مذاکره با کشورهای اروپایی آغاز شد. چون از اعمال خودمان مطمئن بودیم گفتیم شما اگر شک کردهاید ما اعتمادسازی میکنیم. بعد از اجرای پروتکل اضافی گفتند فعالیت غنیسازی را موقتاً تعلیق کنید که قبول کردیم، وقتی جلوتر رفتیم دیدیم با هر تنازل آنها چند قدم پیش میآیند که قطعهسازی نکنید، سانتریفیوژها متوقف شود و گازدهی نشود و حتی خواستار تضعیف مباحث هستهای در دانشگاهها شدند و همینطور میآمدند جلو که بعد از دو سال و نیم حضرت آقا دستور دادند که دیگر بس است ما به اندازه کافی شفافسازی کرده و حسننیت خودمان را نشان دادهایم و معلوم است که اهداف آنها خیرخواهانه نیست و دنبال اهداف دیگری هستند. تعلیقها کنار رفت و مصادف شد با روی کارآمدن دولت جناب آقای احمدینژاد و فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران شتاب گرفت و سعی شد تا جبران مافات هم بشود.
در آن مقطع سیاسی شدن موضوع و قبل از دولت نهم به نظر شما آیا خطای استراتژیکی از طرف ایران روی داد که منجر به بیشتر سیاسی شدن روند و پرونده شده باشد؟
شاید خطا این بود که ما باورمان شده بود نیت آنها خیرخواهانه است و اگر ما اقداماتی صورت میدادیم که از دید آنها شفافساز و اعتمادساز است شاید آنها توجیه شوند و پرونده ایران بسته شود. ما به نفع آنها شک کردیم و گفتیم ممکن است آنها هم حق داشته باشند و بهتر است تردید آنها برطرف شود. البته بارها اعلام کردهایم ما یک اشتباه هم داشتیم، تزریق گاز به تنها سانتریفیوژی که آن موقع داشتیم را باید در حضور بازرسان انجام میدادیم، ما توسط مهندسانی که از ضوابط پادمانی اطلاع دقیق نداشتند البته در حد میلیگرم تزریق کردیم، آن موقع پروسه پادمانی ما منحصر به رآکتور تهران و تأسیسات اصفهان بود و گستردگی پادمانی و اشراف به آن زیاد نبود، آنها گفتند چرا این کار را کردید؟ گفتیم اشتباه کردیم و نوشتیم که بعد از این گازدهی را با حضور بازرسان و طبق پادمان انجام میدهیم ولی آنها رویشان زیاد بود. خیلی از کشورها هرساله دچار اشتباهاتی در فعالیتهای هستهایشان میشوند. هرساله اینها را آژانس در کتابچهای به نام SIR منتشر میکند، یعنی گزارش مربوط به اجرای پادمان در کشورها که در آن میآید که اشکال فلان کشور چه بود و به چه صورت رفع شد. سازمان انرژی اتمی ما که نوپاست 10 تا 12هزار نیرو دارد، این عدد در کشورهای بزرگ به 20 تا 30هزار نفر و بیشتر هم میرسد طبعاً همهجا درصدهایی از خطا وجود دارد، اما مهم اراده و جهت حرکت کلی هر کشور است.
آن موقع فضا سنگین بود و دروغ بودن خیلی از ادعاهای آمریکا بعداً معلوم شد، مثلاً آقای پاول آمد در سازمان ملل یک سندی نشان داد که به نظر بدون خدشه میآمد. سربرگ و امضا داشت و گفت عراق از نیجر اورانیوم خریده، امضای نخستوزیر نیجر هم بود. آنها دنیا را به باورهای غلط رسانده بودند. ما میدانستیم کار خلاف نکردهایم لذا از روی خیرخواهی گفتیم همکاری میکنیم پروتکل را امضا کرده و تعلیق را هم میپذیریم ولی قرار بود همهچیز ظرف 6 ماه جمع و جور شود، خاطرم هست در مذاکرات روی 6 ماه صحبت میشد ولی 6 ماه یک دفعه دو سال و نیم طول کشید و بعد مقام معظم رهبری گفتد روند باید از سوی ایران تغییر کند چون نیت آنها بیش از پیش برای همگان روشن شده بود.
به نظر میآید شفافسازی و اعتمادسازی و همکاری با کشورها هنوز هم ادامه دارد. منتهی نه با کشورهای اروپایی بلکه مثلاً با برزیل و ترکیه. یعنی تغییر تکنیک صورت گرفته اما هدف تعامل است. اینطور نیست؟
الان بحث شفافسازی معنا ندارد، بازرسان آژانس فعالیتهای ما را با دوربین و حضوری و با بازرسیهای سرزده کنترل میکنند. دو بازرس مقیم آژانس که ثابت نیستند و هر دو هفته عوض میشوند به صورت دائم در ایران هستند، آنها بیشتر در اصفهان ساکناند. لذا تمام فعالیتهای ما تحتنظر است و گزارشهای اخیر هم نشان میدهد ما دیگر بحث و مشکل پادمانی با آژانس نداریم. تنها یک مطالعات ادعایی است که ضمیمه گزارش آژانس شده و آقای البرادعی میگفت ما اصالت آن را نمیتوانیم تأیید کنیم. به صراحت هم گفته است. آقای آمانو مدیرکل جدید آژانس اتمی گزارش را به ما ارائه داده که چنین ادعاهایی وجود دارد. آژانس اختیار دارد اطلاعات موثق و غیرموثق را از تمام منابع دریافت و به کشور موردنظر منعکس کند ولی اینکه اطلاعات اصالت داشته باشد یک بحث دیگر است و آژانس نمیتواند برمبنای اطلاعاتی که اصالت ندارد، تحمیلی به کشورها بنماید، مگر اصالت ادعا ثابت شده باشد.
اما اینکه با دیگر کشورها تعامل و همفکری میکنیم بدین خاطر است که موضوع ایران کاملاً سیاسی شده است، قبلاً ما بحث فنی و حقوقی داشتیم که در مدالیته همکاری با آژانس کاملاً حل و فصل شد و آنچه مانده صرفاً سیاسی است در برابر تهمتها و فشارهای سیاسی خیلی هوشمندانه اطلاعرسانی کردهایم یعنی مجموعه نظام از وزارت امور خارجه تا شورای عالی امنیت ملی، سازمان انرژی اتمی و مجلس گرفته تا خود رئیسجمهور محترم اطلاعرسانی کرده و با کشورهای مختلف مسئله را باز و بازگو کردهاند. از جمله با برزیل و دیگر کشورها. حق هم حالتی دارد که خودش آرام بالا میآید مثل چوب پنبه که روی آب میایستد، یعنی فشار دست اگر نباشد و خسته شد و دست را بردارید چوب پنبه روی آب میآید، حق بودن ایران خود را به دیگر کشورها مثل اعضای عدم تعهد نشان داده است.
آنها از اول همراهی کردهاند، برزیل و دیگران هم ضمنی پذیرفته اند که در مدالیته همهچیز روشن شد. مثلاً یک نمونه منشأ خارجی آلودگیها بود، مدعیان میگفتند ایران غنیسازی بیش از 50درصد کرده ما هرچه میگفتیم هنوز چنین ماشینهایی نداریم و آلودگی از خارج وارد شده قبول نکرده و در فضای بینالمللی سمپاشی میکردند، بعد که معلوم شد و متوجه شدند غنیسازی در داخل نبوده و منشأ خارجی دارد، دیگر فقط حرفش را نزدند و عذرخواهی نکردند، از این موارد در پرونده هستهای ایران بسیار زیاد بوده است.
اخباری درباره راهاندازی 20 نیروگاه اتمی و دستور احداث 10 مرکز غنیسازی قبلاً وجود داشته، به عنوان متولی اصلی فعالیتهای هستهای کشور توانایی ایران به لحاظ فنی برای عملی کردن این برنامهها را چگونه ارزیابی میکنید؟ حتماً شما هم از ابراز تردیدها در غرب خبر دارید.
دو مطلب وجود دارد یکی ساخت نیروگاه که ما برای آن برنامههای میان مدت و بلندمدت داریم. قبل از انقلاب و از سال 1353 بنا شد که ایران 20هزار مگاوات نیروگاه هستهای داشته باشد. یعنی 20 نیروگاه مشابه بوشهر. وقایع و حوادث کشور تأثیراتی بر این برنامه داشته است. الان هم آن 20هزار مگاوات سرجای خود است، مجلس و دولت هم تأیید کردهاند ولی آن یک برنامه بلندمدت است، یعنی بنا نیست تا سه سال دیگر 20هزار مگاوات داشته باشیم، آن هدف ماست که تا 20هزار مگاوات برویم، در تابستان امسال به لطف خداوند متعال اولین هزار مگاوات ما انشاءالله در بوشهر آغاز به کار خواهد کرد. ما یک نیروگاه بومی در دست طراحی هم در دارخوین داریم که 360مگاواتی است. برای نیروگاههای دیگر در حال بررسی هستیم و آمادگی داریم با کشورهایی که آمادگی دارند برای احداث نیروگاه وارد مذاکره و همکاری شویم. البته نیروگاه بوشهر استثناست و یک نیروگاه نیست و دوقلوست و یک واحد آن در حال رسیدن به بهرهبرداری است و بوشهر سایتی دو نیروگاهی است. در مورد نیروگاههای بعدی عجله نداریم و سرفرصت تصمیم مناسب میگیریم.
در خصوص 10سایت برای غنیسازی این هم یک برنامه بلندمدت است نه اینکه بخواهیم تا یکی، دو سال دیگر 10 سایت غنیسازی داشته باشیم البته ما بالقوه نیاز به 10 سایت غنیسازی داریم.
ولی به شما زمان ابلاغ شده بود.
خیر، آن زمان برای مکانیابی بود. سایت نطنز هنوز تمامشده نیست. از حالا به بعد باید مکانیابی خیلی حسابشده باشد. تا امروز در مجموعه فعالیتهای هستهای طرح جامعی در کشور نبوده لذا یکسری از حلقههای صنعت هستهای خیلی قوی شده و خیلی از حلقههای مهمش نحیف مانده است. یعنی طرح جامعی تدوین نشده بود.
پس شما با یک طرح جامع به سازمان انرژی اتمی آمدهاید؟
بله، طرح جامع را تهیه کردهایم و در قالب آن در حال فعالیت هستیم، مشخص کردهایم که در زمینههای نیروگاهی، غنیسازی و دیگر موارد چگونه حرکت کنیم، یعنی فعالیت غنیسازی و سرعت آن را متناسب میکنیم با میزان و تعداد نیروگاههایی که میتوانیم داشته باشیم، پیشبینیهای چنین کرده و ایجاد هماهنگی خواهیم کرد. در گذشته بخش اکتشاف و استخراج خیلی مغفول مانده بوده است که در این زمینه برنامه وسیعی در حال تهیه شدن است.
محوریت یا اولویت اول طرح جامع سازمان انرژی اتمی چیست؟
اولویت اول در طرح، اکتشاف و استخراج اورانیوم در داخل کشور است. البته بقیه موارد و اقدامات را هم در نظر داشته و برایشان برنامهریزی متناسب و هماهنگ داریم.
بعد از استخراج برای فروش هم برنامه وجود دارد؟
خیر، منابع اورانیوم منابع عمده انرژی هستند. همان صدور نفت کافی است، اساسا نباید هیچ منبع انرژی را صادر کرد.
پس ذخیرهسازی خواهید کرد؟
بله، استخراج که از دل کوه صورت گرفت، تبدیل و بعد کیک زرد میشود و کیک زرد در بشکهها نگهداری میشود و هر موقع ضرورت بود مورد استفاده قرار میگیرد.
مبادله اورانیوم 5/3 درصد با 20 درصد برای استفاده در رآکتور تهران به نظر شما به لحاظ فنی و سیاسی تا چه حد از ظرفیت حلوفصل موانع بینالمللی پیش روی فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران برخوردار است؟
سؤال خوبی است، مسئله پرونده ساختگی هستهای ایران به یک بنبست رسید، بنبست از این جهت که آژانس دیگر نمیتوانست عامل فشار جدی باشد، چون مسائل پادمانی حل شد، فراتر از آن هم آژانس نمیتواند تحمیلی داشته باشد. میماند بعد سیاسی که آژانس حق اعمال فشار سیاسی ندارد، اما طرفهای مقابل میخواستند از طرف آژانس فشار بیاورند و دیدند مشکل دارند. لذا موضوع را بردند به شورای امنیت و آنجا جمع میشدند و برنامهریزی کرده و میخواهند فشار بیاورند و شورای امنیت هم وجهه سیاسی دارد. خود غربیها هم فهمیدند که تا کی میخواهند قطعنامه صادر کنند.
البته اینها زیاد اهل شرم و حیا نیستند و دروغهایشان که در ایران، یا هر جای دیگر مثل عراق و افغانستان معلوم میشود باز یک دروغ گندهتر میگویند، چون رسانهها را هم در اختیار دارند، حافظه مردم را با خبر جدید که جایگزین خبر قبلی میشود پر کرده و از این شگرد استفاده میکنند برای فضاسازی، درست است که فضای عمومی را در دست دارند ولی کشورهای دیگر بالاخره در جریان امور هستند و متوجه میشوند فشار به ایران غیرمعمول است و این فشار میتواند الگویی بشود و به قولی این شتر در خانه همه کشورهای عضو بخوابد از برزیل گرفته تا آفریقایجنوبی و ترکیه و مصر و دیگران. حقیقت آنکه وقتی بحث مبادله شد ما متحیر شدیم که چه پیشنهادی است؟
کلید ماجرا از کجا زده شد؟
ما نامهای نوشتیم به آژانس که سوخت رآکتور تهران در حال اتمام است آژانس نامه مشترک آمریکا و روسیه را به ما داد که ما حاضریم سوخت را به خاطر مسائل انساندوستانه بدهیم به شرطی که شما 1200 کیلوگرم اورانیوم بدهید به خارج و ما 120 کیلوگرم به جای آن بدهیم، آنها میگفتند 1200 کیلو بدهید ما همان را غنی میکنیم. آمریکا و روسیه نامه را دادند به آقای البرادعی من رفتم وین منزل آقای البرادعی راجع به این موضوع صحبت کردیم و تلفنی هم بارها راجع به جزییات صحبت کردیم. آنجا گفتیم این پیشنهاد عجیب است. البته مسئولین ما این ذکاوت را دارند که بفهمند این پیشنهاد برای فراهم کردن زمینههای سیاسی است. متوجه شدیم پیشنهاد برای یک برونرفت آبرومندانه برای آنهاست تا خروج از بحران به صورت شکست برایشان تلقی نشود، خارجیها مسائل سیاسی را با برد و باخت میسنجند، به هر حال ما متوجه قضایا بودیم و در بعد سیاسی هم شما باید آنقدر هوشمند باشید که برای دشمن راه فرار باقی بگذارید و تمام راهها را بسته نگه نداریم چون اگر همه راهها بسته باشد آسیب در پی دارد. ما متوجه شدیم و گفتیم این راه فرار برای شما، میخواهید (البته نابه جا) از دید خود افکارعمومیتان را توجیه کنید که مقدار اورانیومی که از ایران گرفتهایم به معنی سلب توانایی ساخت سلاح از ایران است، خب بروید بگویید، ما که از اول گفتهایم دنبال سلاح هستهای نیستیم. این حرف شما برای ما بیارزش است، اگر برای خودتان ارزش دارد، بروید استفاده کنید، به ما ارتباطی ندارد. بعد از مذاکره با البرادعی با ریاستجمهور هم صحبت کردم ایشان اصول را پذیرفت که این راه برونرفت برای آنهاست ضمن اینکه رآکتور تهران نیاز به سوخت دارد. آن موقع من به دکتر احمدینژاد گفته بودم ما توانایی تولید اورانیوم 20 درصد را داریم ولی به مصلحت نیست به طرف 20 درصد برویم به دلایل مختلف از جمله مصلحت اقتصادی چون به مقدار اورانیوم 20 درصد کمی هم نیاز داریم.
پس از صدور دستور تولید اورانیوم 20 درصد در داخل الان دیگر آن را تولید میکنید.
بله، آن موقع گفتیم نمیخواهیم تولید کنیم وگرنه همان موقع میتوانستیم به آژانس نامه داده و کار را آغاز میکردیم ولی در جمعبندی ترجیح دادیم از بیرون بگیریم. چون ما اورانیوم را برای بوشهر میخواهیم که در سال به 30 تن اورانیوم 5/3 درصد غنی شده نیاز دارد که باید برایش ذخیره کنیم. عمر نیروگاه بوشهر 60 سال است، برای یکسال آن سوخت از روسیه گرفته و برای یکسال بعد هم تأمین شده و برای 8 سال بعد هم توافق با روسیه داریم برای سوخت ولی بعد چه؟ عمر نیروگاه 60 سال است و باید پیشبینی لازم صورت گیرد. برای تولید سوخت نمیشود صبر کرد، اکتشاف و استخراج الان اگر آغاز شود، رسیدن به سوخت حدود 12 سال زمان میبرد. خب دکتر احمدینژاد مبادله را پذیرفتند و ما اعلام کردیم و ضمانت خواستیم. از اینجا مشکل شروع شد. من مخصوصاً در رسانه ها خیلی از ضمانت عینی صحبت کردم و اینکه راههای آن متعددی است از جمله تبادل در خاک ایران ولی میتوانیم راجع به ضمانت عینی مذاکره کنیم. وقتی جلو رفتیم برزیل و ترکیه پیش آمدند.
چرا به جای مبادله در روسیه، مبادله در ترکیه را قبول کردید در حالی که روسیه عضو ثابت شورای امنیت است؟
آنها میگفتند اورانیوم ما (5/3 درصدی) برود در روسیه تا 20 درصد غنی شود از آنجا برود فرانسه صفحه سوخت شده بیاید ایران. الان در بیانیه تهران گفتهایم سوخت ما در ترکیه دست نخورده میماند خودمان و آژانس بالای سر آن هستیم ضمانت ترکیه و برزیل را هم داریم. سوخت ما غنی نمیشود تا به فرانسه برود، بلکه در ترکیه میماند و مطابق مفاد بیانیه تهران و توافقنامه بعدی که تعیین خواهیم کرد عمل میشود. پس تفاوت وجود دارد بین غنیسازی اورانیوم 5/3 درصدی ایران در روسیه و ارسال به فرانسه با باقی ماندن آن در ترکیه. سوخت ما در دسترس باقی مانده و اورانیوم 20 درصدی از جای دیگر میآید.
صدور قطعنامه جدید تحریم هم که مبادله را بر هم میزند؟
در بیانیه تهران سه کشور قید کردهاند که باید از تهدید و تحریم ایران احتراز شود. در موافقتنامههای بعدی هم اگر کار به آنجا برسد حتماً قید خواهد شد که طرفین باید به چه مفادی پایبند باشند.
آقای دکتر اگر مبادله اورانیوم سر بگیرد و انجام شود تأثیر آن بر فعالیتهای سازمان شما چه خواهد بود؟
اگر مبادله سربگیرد یعنی پرونده هستهای میرود به سمت بسته شدن.
بله، اما در سازمان شما چه میشود؟ تولید اورانیوم 5/3 و 20 درصد صفحه سوخت و موارد دیگر چه میشود؟ ادامه مییابد؟
فعالیتها ادامه پیدا میکند.
سؤالی که پیش میآید این است که در این صورت سود غرب چه خواهد بود؟
سود غرب این است که 1200 کیلوگرم اورانیوم ایران را بیرون برده است، بروند اعلام کنند که توانایی تولید سلاح هستهای را از ایران گرفتیم مهم نیست، گفتم این حرفها برای ما ارزش ندارد. ما خودمان سلاح هستهای نخواسته و نمیخواهیم. غربیها پشت سر هم اشتباه میکنند. یک دیپلمات خوب باید بتواند نانوشتههای بین خطوط را بخواند. ما گفتهایم دنبال تولید 20 درصد اورانیوم نیستیم و ترجیح میدهیم از شما بگیریم، این خودش یک دنیا پیام دارد، اما آنها انگار پیام را نمیگیرند.
شاید آنها هم تضمین عینی میخواهند؟
تضمین عینی حضور بازرسان است. غنیسازی در اطاق من که صورت نمیگیرد در مرکز خاص انجام میشود و بازرس هم حاضر است. وقتی میگوییم غنیسازی 20 درصدی نمیخواهیم انجام دهیم خیلی پیام دارد. ببینید غنیسازی تا 100 درصد هم حق ماست چون با ساخت سلاح تفاوت دارد. اعضای NPT برای مصارف صلحآمیز و برای رفع نیازهایشان حق دارند تا حد لازم با نظارت آژانس غنیسازی انجام دهند. سوخت قبلی رآکتور تهران که از آمریکا آمده بود غنای 93 درصد دارد. ما و خیلی از کشورها تغییر ایجاد کرده و رآکتورهای تحقیقاتی را نیازمند سوخت 20 درصدی کردهایم، پس ما حق داریم تا 90 درصد به بالا هم غنی کنیم اگر نیاز داشتیم.
اما علیرغم این حق ما گفتهایم صفحه سوخت را بدهید تا ما 20 درصد غنی نکنیم، طرف مقابل باید خیلی استقبال کند.
بعد که گفتیم توانایی تولید 20 درصد را داریم، گفتند ایران بلوف میزند. چند ماه طول کشید تا آقای احمدینژاد گفت زمان در حال اتمام است و نیاز هم که واقعاً وجود دارد، ما که نباید بگذاریم سوخت کامل به اتمام برسد.
حالا اگر مبادله صورت گیرد، غنیسازی 20 درصدی را ادامه میدهید؟
آن دیگر حق ماست و ما هستیم که تصمیم میگیریم، شرایط را میسنجیم تا ببینیم چه کاری به مصلحت ماست. حق خود را مورد معامله قرار نمیدهیم.
هر از چند گاهی منابع خبری غربی خبر میدهند که از کارکنان سازمان شما گم یا پناهنده شدهاند یا اینکه چند تبعه غربی یا ایرانی به علت انتقال تجهیزات هستهای به ایران دستگیر شدهاند، حالا اینها خبرسازی و جوسازی، اما برخی میپرسند در تحریم تجهیزات و قطعات مربوط چگونه به شما و همکارانتان میرسد؟
اینکه میگویند از سازمان انرژی اتمی کسی در غرب گم شد، من اعلام کردم فرد موردنظر هیچگاه کارمند انرژی اتمی نبوده است یا اینکه کسانی را میگیرند و بعد آزاد میکنند برای جوسازی است، ما خوشبختانه در طول این سالها در صنعت هستهای در حال رسیدن به خوداتکایی هستیم، زمانی مگنت را هم وارد میکردیم الان قطعات و تجهیزات را خودمان میسازیم موارد کمی هم هست که باید خرید کنیم که راههای خرید هم بسیار است و مشکل نداریم.
این بحث هزینهها پیش میآید برخی میگویند فعالیتهای هستهای ایران با هزینههای مضاعف انجام میشود، چگونه هزینهها را کنترل میکنید؟ آیا امکانپذیر است؟
نیازهای ما به خارج به حداقل رسیده، اگر لازم باشد تجهیزاتی از خارج تهیه شود، بله گرانتر تمام میشود، اما این نیاز در بالاترین حالت میشود 10 درصد و 90 درصد در داخل با هزینه کمتر از خارج حتی اگر بخواهیم در حالت عادی خرید کنیم تهیه میشود، آن 10 درصد گرانتر در 90 درصدی که با هزینه پایینتر در داخل تهیه میشود حل شده و جبران میشود، چون 90 درصد فعالیت با قیمت مناسب و ارزان انجام میشود.
وقتی در حال تهیه بیانیه تهران به همراهی برزیل و ترکیه بودید آیا واکنش غرب را پیشبینی میکردید؟ مواضع فعلی آنها را حدس میزدید؟
بله من حدس میزدم، وقتی حرفهای خانم کلینتون و مقامات برخی کشورهای اطراف خودمان را میشنیدم میدانستم که آنها نمیخواهند ایران چنین گامی را بردارد، آنها تصور میکردند ایران موافقت نمیکند و با پرچمداری انگلیس و آمریکا و فرانسه علیه ما به راحتی اجماعسازی میکنند. اقدام هوشمندانه ایران آنها را غافلگیر کرد که چطور شد ایران این قدم را برداشت، آنها گاه غافلند که نظام ما درایت دارد و بر چالشها فائق میآید، ما ممکن است به خودمان نقد داشته باشیم چون خود را با ایدهآلهای انقلاب اسلامی میسنجیم که نسبت به آنها عقب هستیم اما من به عنوان معاون سازمان کنفرانس اسلامی مباحث علمی و تکنولوژیک و بهداشتی کشورهای اسلامی را حداقل از نزدیک تعقیب کرده و سفرهای زیادی داشتهام. امروز ما ماهواره در مدار زمین داریم و دهها و صدها پیشرفت دیگر، در همین موضوع هستهای درست است که پاکستان سلاح هستهای دارد، اما در تکنولوژی هستهای ما بسیار جلوتر هستیم. بنابراین کشور ما انصافا بعد از انقلاب خوب کار کرده است.
گاه گفته میشود چرا ایران در همه رشتههای هستهای کار کرده است؟
وقتی این سؤال از من میشد در وین و جاهای دیگر میگفتم ما در اول کار نه تکنولوژی آب سنگین را بلد بودیم و نه غنیسازی را، هر دو این راهها به نیروگاه هستهای میرسد، دیگران که به ما نیروگاه نمیدادند سوخت هم نمیدادند. برای ضمانت تأمین سوخت رآکتور باید غنیسازی میکردیم اگر به نتیجه نمیرسیدیم باید سراغ آب سنگین میرفتیم خوشبختانه در هر دو مورد موفق شدیم که لطف خدا بود. الان 70 درصد کار رآکتور بومی آب سنگین ما در اراک پیش رفته است.
اگر آب سنگین اراک کامل شود، کار رآکتور تهران تمام میشود؟
خیر، ما به تعداد زیادی رآکتور نیاز داریم، رآکتورهای تحقیقاتی برای رادیو داروها لازم است، رآکتور تهران ساختار سادهای دارد استخر آب است و سوخت و اطاق کنترل، سوخت را که تأمین میکنیم و باقی موارد هم قابل نوسازی است، نظام ایمنی هم که فعال است. ما به رآکتورهای تحقیقاتی مانند رآکتور تهران در دیگر نقاط کشور برای تولید رادیو دارو نیاز داریم.
یادمان رفت بپرسیم ترکیه چگونه برای ایفای نقش منطقهای در موضوع هستهای ایران انتخاب شد؟
پیشنهاد آقای البرادعی بود وقتی بحث تبادل پیش آمد به آقای البرادعی گفتیم برای ضمانت عینی مبادله در ایران و مثلاً برای راحتی بیشتر رفتوآمد بازرسان مبادله در کیش انجام شود که طرفهای مقابل قبول نکردند. بعد آقای البرادعی گفت روابط شما که با ترکیه خوب است من با آقای اردوغان صحبت میکنم و از آنجا بحث ترکیه به این صورت شروع شد.
در پایان به صورت عینی فکر میکنید با توجه به برنامه راهبردی و جامع سازمان در 10 سال آینده به لحاظ فنی و همچنین سیاسی و دیپلماتیک وضعیت تکنولوژی و مراکز هستهای ایران چگونه خواهد بود؟
با توجه به تجارب اندوخته شده و تدوین طرح جامع و براساس واقعیات و نه تصورات و آرزوهای پیشبینی میکنم تا 10 سال آینده غیر از بوشهر حتماً یک نیروگاه دیگر خواهیم داشت، امیدواریم سایت نطنز با سانتریفیوژهای نسل جدید و حداقل برای 2 رآکتور کامل باشد و یک محل دیگر به اندازه نطنز داشته باشیم. امیدوارم مکان مناسبی پیدا کرده و کار را از امسال آغاز کنیم تا 10 سال بعد یک مرکز جدید برای تأمین سوخت به رآکتور داشته باشیم. دستاوردهایی مثل رادیو داروها در ایران کامل و تولید و صادر شود و یافتههای هستهای را تجاریسازی کنیم. رآکتور مشابه راآکتور تهران را در حال طراحی هستیم که امیدواریم با 10 الی 20 مگاوات قدرت در سه تا چهار نقطه در کشور داشته باشیم چون رادیو دارو نیمه عمر دارد و انتقال آن طول زیانبار است. حداقل یک رآکتور مانند تهران را حتماً خواهیم ساخت.
و به لحاظ سیاسی؟
من واقعگرایانه خوشبینم چون کشورم را میشناسم کسی نمیتواند با ما درگیر جنگ شود چون عواقبش برای آنها بدتر است، تحریمها هم با اقدام هوشمندانه اخیر ایران اگر هم بشود مثل قبلیها بیاثر است، البته استقبال نمیکنیم و شرایط هموار بینالمللی را میخواهیم اما اگر به خاطر حس سلطهگری بخواهند فشار بیاورند مشکل آنهاست و نمیتوانند تحریم جدی و سخت ایجاد کنند چون افکارعمومی هم دیگر نمیپذیرد و آرامآرام پرونده حل میشود، آنها اگر هم بخواهند فشار بیاورند از هستهای خارج و وارد عرصههای دیگر خواهند شد.
و از پس هر دور تحریم احتمالی هم باید با ایران هستهایتر مذاکره کنند.
بله هر بار با ایران هستهایتر و متعهد به ضوابط و صلحدوست.