x
کد خبر: ۱۰۸۹۰۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۳ - ۱۰ خرداد ۱۳۸۹
احساس تعلق به گذشته و پيوند با علقه هايي كه آدمي را به اصل و ريشه هاي فرهنگي و تاريخي اش مرتبط ساخته و متصل مي نمايد ، حس زيبا و بسيار خوشايندي است كه به انسان آرامش خاطر و اعتماد به نفس شاياني مي بخشد . اين كه انسان بداند مهد و گاهواره نخستين او كدام است و ريشه هاي او دركدامين نقطه از اين كره خاكي در زمين فرورفته است ، قهرمانان و الگوهاي تاريخي و ميهني اش در طول دوران چه كساني بوده اند ، امري حياتي است كه وي را در بحبوحه هاي تاريخ مدد مي رساند. الگوها و اسطوره هاي حماسي ، تاريخي و فرهنگي ، به افراد يك ملت هويتي مشترك و يكسان مي بخشد به طوري كه برآيند و حاصل اين هويت ، وحدت و يكپارچگي ملي در برابر بيگانگان است و به همين دليل نبايد اين قهرمانان و اسطوره ها و باورهاي ريشه دار را از مردم گرفت . چرا كه نابودي آنها ، نابودي كليت و يكپارچگي ملتي را به دنبال خواهد داشت .
مروري گذرا به سرگذشت تاريخي تمدنهاي بزرگ بشري اين حقيقت را آشكار مي نمايد كه سرآغاز انحطاط و سقوط و انقراض اين تمدن ها ، ازخودبيگانگي و وادادگي در برابر مهاجمين بوده است ! حال اگراز همين منظر، به محتواي كتب درسي مدارس بنگريم ، نگاه ما بسيار متفاوت با آنچه كه هم اكنون در اين حوزه دنبال مي شود ، خواهد بود و بهتر متوجه خواهيم شد كه در كدام جهت گام برمي داريم . وقتي كتاب تاريخ مدارسمان را ورقي مي زنيم با كمال تعجب مي بينيم كه از آن همه قهرمانان و اسطوره هاي ملي و تاريخي ايران زمين تنها چند تن برايمان باقي مانده اند و آنها هم كساني نيستند جز مدرس ، شيخ فضل الله نوري و آيت الله كاشاني و معدودي انگشت شمار از همين دست ، و تازه وقتي كه دقيق تر مي شويم مي بينيم كه همين شخصيتها نيز در اين كتابها به درستي و دقت به نسل جوان معرفي نشده اند . از انسانهاي مبارز و برجسته اي همچون ، مصدق و بازرگان هم در اين تاريخ ، تنها شبحي برجاي مانده است كه هيچ شباهتي با اصل ندارد !
نگاهي به تاريخ باستان ايران زمين مي افكنيم ؛ هرچه تلاش مي كنيم انگار هيچ نقطه روشني وجود ندارد همه پادشاهان بي هيچ استثنا ء و تمايزي (!) خائن و جنايتكار و وطن فروش اند ؛ همه پهلوانان و قهرمانان ملي اين كشور ــ البته به غير از پورياي ولي و تختي ــ رذل و بي مقدارند !! و گويي كه در بين شجاعان و حماسه آفرينان اين قوم ، رادمرداني همچون رستم و كاوه آهنگر و فريدون و آرش كمانگير و ... را نمي توان يافت تا بتوان آنان را به عنوان الگو و سرمشقي براي كودكان و نوجوانان اين مرزو بوم معرفي نمود و يا مثلاً انگار نه انگار كه در اين كشور پادشاهي بلند آوازه مانند كوروش پا به عرصه وجود نهاده كه در سايه حكمراني مبتني بر تساهل و همزيستي مسالمت آميز وي نيمي از كره زمين ساليان مديد در كنار هم در صلح و دوستي و آرامش زيسته اند و منشور جاوداني حقوق بشر او الگو و سرمشق جهان متمدن در همزيستي و احترام به حقوق انسانها بوده است !
نتيجه اين نوع نگاه ، اين مي شود كه سخاوتمندانه تمام سرمايه ها و شخصيتهاي تاريخي خويش را برباد مي دهيم تا به جاي ما و فرزندانمان ، بيگانگان از اين افتخار و مباهات بهره برده و آنها را به خويشتن منتسب نمايند . بديهي است روزي فرزندان ما از ما خواهند پرسيد كه آيا براستي اين تاريخ چند هزارساله تمدن نياكانمان تا اين حد مختصر و بي مقدار بوده است؟! و اصولاً آيا چنين تاريخ مختصر و بي ارزشي ، قادر خواهد بود تا آن هويت ملي مستحكم و زوال ناپذير را در روح و جان فرزندانمان ، ايجاد نمايد ؟
نقش رستم (شيراز)

ما بايد بدانيم كه نسل جوان علاوه بر شخصيتهاي ديني و مذهبي خود كه الگوهايي فراتر از مرزهاي ملي و ميهني مي باشند ــ و تنها به ما ايرانيان تعلق ندارند ــ به الگوهايي ملي و كاملاً ايراني نيز نيازمندند تا بتوانند مليت وگذشته بومي خويش را به درستي بشناسند و بر آن تكيه كنند . هر چند كه در معرفي صحيح همان شخصيتها و الگوهاي مذهبي نيز عاجز و ناتوان بوده ايم و اكنون فرزندان ما در وضعيتي به سر مي برند كه احساس پوچي و بي هويتي مي كنند و ما نه تنها نتوانسته ايم هويتي اسلامي را در آنان ايجاد نماييم ؛ بلكه گذشته بومي را نيز از آنان گرفته ايم . حال چگونه و بر اساس چه منطقي انتظارداريم كه اين جوانان در برابر تهاجمات فرهنگي و نظامي بيگانگان بايستند و در راه صيانت ازكيان و هستي كشورشان تعصب و پايمردي از خود نشان بدهند؟
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"