کد خبر: ۱۰۸۹۸۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۱۱ خرداد ۱۳۸۹
ايسنا: مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در گزارش جديد خود درباره فعاليت‌هاي هسته‌يي ايران كه در هشت صفحه و نيم منتشر و به طور غير رسمي در اختيار 35 عضو شوراي حكام قرار داد با رويكردي غيرمنطقي در ادامه گزارش قبلي خود باز هم به ذكر موارد تكراري و نبش قبر درباره فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌يي ايران پرداخته است كه به نظر مي‌آيد اين رويكرد قرار است به روند كاري آمانو و كارشناسان بخش پادمان آژانس تبديل شود و گزارش‌هاي دوپهلوي آژانس در زمان تصدي البرادعي به گزارش‌هايي "جهت‌دار" درباره ايران در حال سوق پيدا كردن است. هم‌چنين رويكرد آمانو در بيان درخواست‌هاي فراتر از تعهدات ايران طبق پادمان جامع از نكات قابل توجه اين گزارش است!
متن كامل دومين گزارش يوكيا آمانو، مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره ايران به شرح زير است:

اجراي موافقت‌نامه پادمان NPT

و مفاد مربوطه قطعنامه‌هاي 1737 (2006)،

1747 (2007) ،1803 (2008 ) و 1835 (2008 ) شوراي امنيت

در جمهوري اسلامي ايران

1- مدير کل در 18 فوريه 2010 به شوراي حکام در خصو ص اجراي موافقت‌نامه پادمان NPT و مفاد مربوطه قطعنامه‌هاي 1737 (2006)، 1747 (2007)، 1803 (2008) و 1835 (2008) شوراي امنيت در جمهوري اسلامي ايران (GOV/10/2010) گزارش داد. اين گزارش تحولات را از آن تاريخ در بر مي‌گيرد.

A . فعاليت‌هاي جاري مربوط به غني‌سازي

A.1. نطنز: کارخانه غني‌سازي سوخت نطنز و کارخانه نيمه صنعتي غني‌سازي سوخت

2- کارخانه غني سازي سوخت (FEP): دو سالن آبشار در FEP وجود دارد: سالن توليد A و سالن توليد B. مطابق اطلاعات طراحي که توسط ايران ارائه شد هشت واحد ( واحدهاي A21 تا A28 ) براي سالن توليد A با 18 آبشار در هر واحد طراحي شده است. هيچ اطلاعات طراحي مشروحي براي سالن توليد B ارائه نشده است.

3- ايران در 24 مي 2010 در حال تزريق UF6 طبيعي در کليه 18 آبشار واحد A24 و 6 آبشار واحد A26 در FEP بود. 16 آبشار واحد A28 و 12 آبشار باقي‌مانده از واحد A26 (هفت آبشار آن تحت خلاء بودند) نيز نصب شده بودند، اما با UF6 خوارک‌دهي نشده بود. تاکنون همه سانتريفيوژهاي نصب شده، ماشين‌هاي IR-1 با 164 تا در هر آبشار هستند. کار نصب در واحدهاي A21 ، A22 ، A23 ، A25 و A27 در جريان بود، اما هيچ سانتريفيوژي نصب نشده بود. از 4 مي 2010 هيچ کار نصبي در سالن توليد B نبوده است.

4- همان‌طور که قبلا گزارش شد، آژانس يک راستي‌آزمايي موجودي فيزيکي (PIV) را در FEP انجام داد و راستي‌آزمايي کرد که از 22 نوامبر 2009، 21140 کيلوگرم از UF6 طبيعي از زماني‌که توليد براي اولين بار در فوريه 2007 آغاز شد به آبشارها تزريق شده بود و مجموع 1808 کيلوگرم از UF6 با غناي کم توليد شده بود. در عين حال که آژانس قادر بود کل مقدار اورانيوم را تاييد کند، اما تفاوتي بين اندازه‌گيري آژانس و اندازه‌گيري اپراتور از سطح غني‌سازي U-235 براي مواد غني‌شده در سيلندر توليد وجود دارد. آژانس اين را در نامه مورخ 13 آوريل 2010 به ايران اعلام کرد و با ايران در باره‌ اين‌که چگونه مي‌توان سيستم اندازه‌گيري اپراتور را در اين خصوص بهبود بخشيد، در حال گفت‌وگو است.

5- ايران تخمين زده است که بين 23 نوامبر 2009 و 1 مي 2010، 619 کيلوگرم ديگر از UF6 با غناي پايين توليد كرد که به مجموع توليد 2427 کيلوگرم UF6 با غناي کم از فوريه 2007 مي‌رسد. مواد هسته‌يي در FEP (شامل خوراک، توليد و دورريز) هم‌چنين کليه آبشارها و ايستگاه‌هاي خوراک و کنارگذاري تحت اقدامات مراقبتي و نظارتي آژانس قرار دارند.

6- از 1 مارس 2010 نتايج نمونه‌برداري محيطي در FEP نشان مي‌دهند که حداکثر سطح غني‌سازي در پرسش‌نامه اطلاعات طراحي (DIQ) ( يعني کمتر از 5 درصد غني سازي U-235 ) در آن کارخانه تجاوز نکرده است. از زمان آخرين گزارش، آژانس سه بازرسي سرزده در FEP انجام داده که از مارس 2007 مجموع چنين بازرسي‌هايي 38 فقره مي‌شود.

7- کارخانه نيمه صنعتي غني‌سازي سوخت (PFEP: (PFEP يک تاسيسات تحقيق و توسعه (R&D) و يک تاسيسات توليدي آزمايشي اورانيوم با غناي پايين (LEU) است که براي اولين بار در اکتبر 2003 عملياتي شد. آن يک سالن آبشار دارد که مي‌تواند 6 آبشار را جاي دهد. آبشارهاي 1 و 6 که هر کدامشان مي‌توانند تا 164 ماشين را در بر بگيرند براي توليد LEU که تا 20 درصد U-235 غني‌سازي مي‌شود، طراحي شده‌اند. بخش ديگر سالن آبشار به عنوان يک محوطه R&D طراحي مي‌شود.

8- در محوطه تحقيق و توسعه PFEP بين 3 فوريه 2010 و 21 مي 2010 مجموع تقريبي 74 کيلوگرم UF6 طبيعي به يک آبشار 20 ماشيني IR-4، يک آبشار 20 ماشيني IR-2m و سانتريفيوژهاي منفرد IR-1 ، IR-2m و IR-4 تزريق شده بود. در اين محوطه هيچ LEU خارج نشده است، زيرا توليد و دورريز اين فعاليت تحقيق و توسعه در انتهاي فرآيند مجددا ترکيب مي‌شوند.

9- همان‌طور که قبلا گزارش شد، آژانس در 8 فوريه 2010 نامه‌اي را از ايران دريافت کرد که به اظهارات آقاي رئيس‌جمهور اسلامي ايران در خصوص توليد سوخت مورد نياز براي رآکتور تحقيقاتي تهران اشاره داشت و در اين خصوص يک نسخه تجديد‌نظر شده از DIQ در PFEP ارائه شد. اين DIQ تجديد‌نظر شده براي" توليد UF6 تا غناي ‌20 % " تهيه شده بود. ايران در 9 فوريه 2010 شروع به تزريق UF6 با غناي کم به آبشار 1 كرد. ايران در نامه‌اي به تاريخ 10 مارس 2010 به آژانس اطلاع داد که قصد دارد دومين آبشار 164 ماشيني IR-1 ( آبشار6) را در PFEP نصب كند و آن را به آبشار وصل نمايد. ايران در همان نامه بيان داشت که " با به کارگيري اين تغييرات، انتظار مي‌رود که غني‌سازي دورريزها از ~2% تا ~0.7 U-235 کاهش يابد".

10- آژانس در پاسخ به نامه مورخ 10 مارس ايران، در نامه‌اي به تاريخ 12 مارس 2010 به ايران اطلاع داد که توليد دومين آبشار 164 ماشيني و الحاق آن به اولين آبشار 164 ماشيني، تحول مهم و تازه‌اي در طراحي و عمليات PFEP را در بردارد که مستلزم يک تجديد‌نظر کامل از رويکرد پادماني قبلي که توسط آژانس پيشنهاد و در فوريه 2010 به ايران اطلاع داده شده، است. آژانس در همان نامه از ايران درخواست كرد که تزريق UF6 را به دومين آبشار تا زماني‌که يک رويکرد پادماني جديد در خصوص آن مورد توافق قرار نگرفته، شروع نکند. ايران در 7 آوريل 2010 زماني‌که آژانس يک بازرسي را انجام مي‌داد همه سانتريفيوژهاي دومين آبشار 164 ماشيني را نصب كرد و آبشاري را که تحت خلاء بود در آماده‌سازي براي کنش‌پذيري با UF6 طبيعي آزمايش کرد. ايران از 25 مي 2010 تزريق به اين آبشار را شروع نکرده و هم‌چنين آن را به اولين آبشار نيز متصل نکرده بود.

11- متعاقب جلساتي که در ايران در آوريل 2010 برگزار شد، آژانس طي نامه‌اي به تاريخ 6 مي 2010 رويکرد پادماني جديدي را به ايران ارائه كرد که ايران در نامه‌اي به تاريخ 12 مي 2010 با آن موافقت كرد. اين رويکرد از جمله غني‌سازي اورانيوم تا 20 درصد U-235 و نصب دومين آبشار را مد نظر قرار مي دهد و اقدامات ذيل را شامل مي‌شود: يک راستي‌آزمايي موجودي طي هر ماه (IIV)، يک راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي ماهانه (DIV) و 2 بازرسي سرزده در هرماه؛ به کارگيري مهر و موم در همه راه‌هاي خروجي ممکن براي UF6 و همه اتصالات لوله‌ها بين محوطه‌ها که براي آزمايش سانتريفيوژهاي جديد استفاده مي‌شود و محوطه‌هايي که براي توليد اورانيوم تا غناي 20% مورد استفاده قرار مي‌گيرد؛ يک سيستم مراقبتي پيشرفته در محوطه آبشار و محوطه خوراک و کنارگذاري; استفاده از داده سلولي بارگذاري؛ و نمونه‌برداري آناليز تخريبي از جمله از آبشارها. آژانس در 24 و 25 آوريل 2010 همه مهر و موم‌ها را انجام داد و همه دوربين‌هاي مراقبتي را همان‌طور که بر اساس رويکرد پادمان‌هاي تجديدنظر شده لازم بود نصب كرد. آژانس از 15 مي 2010 رويکرد تجديدنظر شده را اجرا كرده و از آن به بعد دو بازرسي سرزده را انجام داده است.

12- بين 9 فوريه 2010 و 21 مي 2010 مجموعا حدود 172 کيلوگرم UF6 با غناي پايين به اولين آبشار تزريق شده بود. ايران در 7 آوريل 2010، 7/5 كيلوگرم از UF6 را از اولين آبشار خارج كرد و آن را در يک سيلندر (5B) انبار كرد. مطابق با اعلام ايران، اين UF6 تا 7/19 درصد U-235 غني‌شده بود. اين مواد تحت اقدامات مراقبتي و نظارتي است. ايران به آژانس اطلاع داده است که بعد از خارج كردن بعدي UF6 به همان سيلندر که قرار است بزودي انجام شود، مواد در اين سيلندر هموژنيزه خواهد شد. آژانس بعد از هموژنيزاسيون براي اين‌که دقيقا سطح غني‌سازي را که ايران اعلام مي‌کند راستي‌آزمايي کند، اين مواد را براي آناليز تخريبي مورد آزمايش قرار مي‌دهد.

13- ايران از زمان آخرين گزارش مديرکل به آژانس اطلاع داده است که قصد دارد به انتفال UF6 که در FEP غني‌سازي مي‌شود در داخل تعدادي از سيلندرهاي کوچک براي استفاده بعدي به عنوان مواد خوراک LEU در PFEP ادامه دهد. آخرين انتقال در 24 مي 2010 انجام شد. همه انتقال‌ها در حضور بازرسان آژانس که متعاقبا همه سيلندرهاي مربوطه را مهر و موم کردند، انجام شده است.

A.2. قم: کارخانه غني‌سازي سوخت فردو

14- ايران در سپتامبر 2009 به آژانس اطلاع داد که اين کشور در حال احداث کارخانه غني‌سازي سوخت فردو ( FFEP) واقع در نزديکي شهر قم است. آژانس راستي‌آزمايي كرد که FFEP براي جاي دادن 16 آبشار با مجموع 3000 سانتريفيوژ در حال احداث است.

15- آژانس از ايران در چندين نوبت درخواست کرده تا اطلاعات بيشتري مربوط به گاه‌شمار طراحي و ساخت FFEP و هم‌چنين وضعيت و هدف اصلي آن را ارائه دهد. ايران در پاسخ به اين درخواست‌ها اظهار کرده است که محل ( نزديک قم ) در اصل به عنوان يک منطقه عمومي براي پناهگاه‌هاي احتياطي دفاع غيرعامل براي استفاده‌هاي مختلف در نظر گرفته شده بود. سپس اين مکان در نيمه دوم سال 2007 براي احداث کارخانه غني‌سازي انتخاب شد. آژانس هم‌چنين بر لزوم دسترسي به شرکت‌هاي درگير در طراحي و ساخت FFEP تاکيد کرده است. آژانس به ايران اطلاع داد که اطلاعات زيادي را از منابع متعددي دريافت کرده که ادعا مي‌کنند کار طراحي بر روي تاسيسات در سال 2006 آغاز شده است. ايران در نامه خود به تاريخ 14 فوريه 2010 و 17 فوريه 2010 به پاسخ‌هاي اوليه خود در رابطه با اين موضوع اشاره کرد و عنوان كرد که آژانس نمي‌تواند هيچ سوالي فراتر از موافقت‌نامه پادمان مطرح كند. آژانس اين گونه در نظر مي‌گيرد که سوالات مطرح شده فراتر از موافقت‌نامه پادمان نيست واطلاعات درخواستي براي آژانس جهت راستي‌آزمايي گاه‌شمار و هدف اصلي FFEP اساسي است.

16- آژانس در نامه مورخ 22 ژانويه 2010 بر درخواست خود از ايران در رابطه با ارائه يک DIQ کامل براي FFEP تاکيد کرد. ايران در پاسخ آن در تاريخ 17 فوريه 2010 اظهار داشت که DIQ روزآمد متعاقبا فراهم خواهد شد. به نظر آژانس برخي اطلاعات مورد نياز از قبل در اختيار ايران است و بايد قبلا در DIQ منظور مي‌شده است.

17- آژانس از اکتبر 2009 به طور ميانگين در حال اجراي يک DIV در ماه در FFEP بوده است. آژانس راستي‌آزمايي کرده است که ساخت تاسيسات در حال انجام است. تا تاريخ 26 مي 2010 هيچ سانتريفيوژِي به داخل تاسيسات آورده نشده است. نتايج نمونه‌برداري‌هاي محيطي در FFEP تا تاريخ 16فوريه 2010 وجود اورانيوم غني‌شده را نشان نمي‌دهد.

A.3. ديگر فعاليت‌هاي مرتبط با غني‌سازي

18- آژانس با توجه به اعلام ايران در تاريخ 19 آوريل 2010 در رابطه با ساخت « نسل سوم» سانتريفيوژها در نامه‌اي به تاريخ 23 آوريل 2010 بر درخواست‌هاي قبلي خود مبني بر فراهم ساختن دسترسي به اماکن ديگر مرتبط با توليد سانتريفيوژها، تحقيق و توسعه بر روي غني‌سازي اورانيوم، معدن‌کاوي و آسياب اورانيوم توسط ايران تاکيد کرد. در نامه مورخ 8 مي 2010 ايران تاکيد کرد که در حال «ادامه همکاري با آژانس طبق موافقت‌نامه پادمان» بوده است ولي اطلاعات مورد درخواست را به آژانس ارائه نداد.

B. فعاليت‌هاي بازفرآوري

19- آژانس به نظارت بر استفاده و ساخت سلول‌هاي داغ در رآکتور تحقيقاتي تهران (TRR) و موسسه توليد راديو‌ايزوتوپ موليبدن، يد و زنون تاسيسات (MIX ) ادامه داده است. آژانس در تاريخ 11 مي 2010 يک بازرسي و يک DIV در TRR و در مورخ 12 مي 2010 يک DIV در تاسيسات MIX انجام داد. هيچ شواهدي دال بر بازفرآوري جاري مرتبط با فعاليت‌هاي اين تاسيسات وجود نداشت. در حالي‌که ايران اظهار داشته است که فعاليت‌هاي مرتبط با بازفرآوري در ايران وجود ندارد؛ آژانس تا زماني که اقدامات پروتکل الحاقي فعلا در ايران در دسترس نباشند، فقط مي‌ تواند اين موضوع را در ارتباط با اين دو تاسيسات تاييد كند.

C. پروژه‌هاي مربوط به آب سنگين

20- همان‌گونه که در گزارش قبلي مديرکل مشخص شد، آژانس در نامه مورخ 17 فوريه 2010 از ايران درخواست کرد که ايران ترتيبات لازم اتخاذ كند که در اولين تاريخ ممکن دسترسي آژانس به کارخانه توليد آب سنگين (HWPP ) و نمونه‌برداري از آب سنگين انبار شده در تاسيسات تبديل اورانيوم (UCF) را فراهم كند. ايران در پاسخ خود در تاريخ 17 فوريه 2010 مشخص کرد که درخواست آژانس براي دسترسي يافتن «فراتر از موافقت‌نامه پادمان» است و اظهار داشته که قطعنامه‌هاي مربوطه شوراي امنيت به صورت غير قانوني صادر شده و واجد مباني قانوني نيست. ايران تا به اين تاريخ دسترسي مورد درخواست را فراهم نساخته است.

21- آژانس در 15 مي 2010 يک DIV را در رآکتور IR-40 به انجام رساند. آژانس تاييد کرد که ساخت تاسيسات در جريان است. بر اساس تصاوير ماهواره‌اي به نظر مي‌آيد که HWPP مجددا در حال کار است. به هرحال به منظور اين‌که آژانس بتواند تعليق فعاليت‌هاي مربوط به آب سنگين را در اين کارخانه و تصاوير ماهواره‌اي ارائه شده، که فقط اطلاعات در مورد رخدادها در زمان گرفتن اين تصاوير را نشان مي‌دهد، راستي‌آزمايي كند، آژانس دسترسي به HWPP را درخواست مي‌کند.

22- آژانس در تاريخ 16 مي 2010 يک DIV را در کارخانه توليد سوخت (FMP) انجام داد و تاييد کرد که هيچ تجهيزات فرآيندي جديد در تاسيسات نصب نشده است و اين‌که هيچ مجموعه جديد ميله‌ها يا قرص‌هاي سوخت در FMP از ماه مي 2009 توليد نشده است.

D. تبديل اورانيوم

23- ايران در يک DIQ روزآمد شده براي UCF که در اوت 2009 ارائه شد مشخص کرد که يک آزمايشگاه تجزيه‌اي در يک مکان زيرزميني در يکي از مناطق انبار در UCF نصب کرده است. ايران در نامه‌اي به تاريخ 17 فوريه 2010 به آژانس اطلاع داد که آزمايشگاه تجزيه‌اي زيرزميني در UCF کارکرد مشابهي با آزمايشگاه موجود UCF دارد، اما به منظور اقدامات امنيتي در حال نصب در زير زمين است. آژانس در جريان يک DIV در تاريخ 18 مي 2010 ملاحظه كرد که نصب تجهيزات آزمايشگاه ديگر وجود نداشته است.

24- ايران در يک نامه به تاريخ 17 مارس 2010 به آژانس اطلاع داد که در ارتباط با ساخت سوخت هسته‌يي براي رآکتور تحقيقاتي تهران (TRR ) قسمتي از ... (UCF) براي اين منظور در نظر گرفته شده و بعضي از اصلاحات ساختاري در آينده نزديک شروع خواهد شد. ايران در يک نامه به تاريخ 28 آوريل 2010 اطلاعات بيشتري را در رابطه با فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه که در UCF در رابطه با تبديل UF6 تهي‌شده به U3O8 تهي‌شده بود، ارائه داد. بر اساس اطلاعات ايران نتايج اين فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه تبديلي از جمله براي ساخت سوخت TRR استفاده خواهد شد.

25- آژانس بين 7 مارس و 11 مارس 2010 يک PIV در UCF به انجام رساند که ايران 352 از اورانيوم را به شکل UF6 جهت راستي‌آزمايي به آژانس ارائه داد. نتايج اين PIV توسط آژانس در حال ارزيابي است.

26- آژانس در 18 مي 2010 يک DIV در UCF به انجام رساند. در آن زمان کارخانه هنوز تحت عمليات تعمير و نگهداري بود. از آن‌جايي که از 10 اوت 2009 هيچ UF6 در UCF توليد نشده است، مجموع اورانيوم به شکل UF6 توليد شده در UCF از مارس 2004 به ميزان 371 تن باقي مانده است. (مقداري از آن به FEP و PFEP منتقل شده است) که هم‌چنان تحت اقدامات نظارتي و مراقبتي آژانس قرار دارد. در DIV، بازرسان توسط ايران مطلع شدند که انتظار مي‌ رود خط فرآيند براي UO2 طبيعي براي سوخت رآکتور IR-40 تا سپتامبر يا اکتبر 2010 تکميل شود.

E. ديگر فعاليت‌ها

27- ايران به آژانس اطلاع داده است که اين کشور يک آزمايش فني از مجمع‌هاي سوخت را قبل از بارگذاري آن‌ها در قلب نيروگاه هسته‌يي بوشهر (BNPP) را به انجام خواهد رساند که در حال حاضر براي ژوئن 2010 برنامه‌ريزي شده است. بلافاصله پس از اين آزمايش و قبل از آغاز بارگذاري، آژانس در برنامه دارد که مجمع‌هاي سوخت را راستي‌آزمايي مجدد كند و پس از آن، آن‌ها مجددا تحت نظارت و مراقبت قرار گيرد که جزئيات آن در دست گفت‌وگو با ايران است.

28- در تاريخ 9 فوريه 2010، آژانس در يک راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي در لابراتوار چند منظوره جابربن حيان (JHL) در تهران توسط اپراتور مطلع شد که فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه فرآيند ـ گرمايي در JHL به منظور مطالعه توليد الکتروشيميايي فلز اورانيوم آغاز شده است. آژانس در تاريخ 14 آوريل 2010 يک راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي ديگر را در JHL به انجام رساند که در آن ايران آن‌چه را که در نامه مورخ 21 فوريه 2010 بيان داشته بود مورد تاکيد قرار داد، به خصوص اين‌که اين فعاليت‌ها با «يک پروژه تحقيقاتي با هدف صرفا مطالعاتي رفتار الکتروشيميايي اورانيل در مايع يوني» با استفاده از محلول نيترات اورانيل است. آژانس در جريان راستي‌آزمايي اطلاعات طراحي بعدي ملاحظه كرد که سلول الکتروشيمايي برداشته شده است.

29- آژانس بر اساس تصاوير ماهواره‌اي تخمين مي‌زند که فعاليت‌هايي شامل بازيافت اورانيوم در منطقه کارخانه توليد اورانيوم بندرعباس ادامه داشته و فعاليت‌هاي ساخت و ساز در کارخانه توليد کيک زرد اردکان ادامه دارد. در حال حاضر معدن اورانيوم ساغند به نظر نمي‌رسد که در حال کار باشد.

30- همان‌گونه که در گزارش‌هاي قبلي مديرکل توضيح داده شد، کد اصلاح شده 1/3 از ترتيبات فرعي بخش عمومي موافقت‌نامه پادمان ايران، به رغم تصميم ايران در سال 2007 براي تعليق اجراي آن، به همان نحو که توسط ايران در سال 2003 مورد موافقت قرار گرفت، هم‌چنان از قابليت اجرا برخوردار است. اگرچه آژانس در موارد متعدد به ايران يادآوري كرد که اين کشور موظف به ارائه پيش هنگام اطلاعات طراحي مطابق با کد اصلاح شده 1/3 است، ايران اجراي کد 1/3 را از سر نگرفت که اين امر با وظايفش به موجب ترتيبات فرعي ناسازگار است. ايران تنها کشور داراي فعاليت‌هاي هسته‌يي شاخص است که داراي موافقت‌نامه پادمان جامع در حال اجرا بوده ولي مفاد کد اصلاح شده 1/3 را به اجرا نمي‌ گذارد.

31- ايران در مورد تاسيسات دارخوين و نيز کارخانه نيمه صنعتي غني‌سازي سوخت (PFEP) به موقع تصميم براي احداث يا اجازه احداث اين تاسيسات را آن‌گونه که به واسطه کد 1/3 مقرر شده به آژانس اعلام نداشت و صرفا اطلاعات طراحي محدودي را در رابطه با اين تاسيسات ارائه كرده است. ايران هم‌چنين اطلاعات طراحي روزآمد براي رآکتور IR-40 را ارائه نداده است.

32- آژانس در دسامبر 2009 از ايران سوال كرد آيا اين‌که در نظر دارد ده تاسيسات غني‌سازي جديد احداث كند، صحت دارد. ايران متعاقبا اظهار داشت که «اطلاعات لازم را در صورت لزوم به آژانس ارائه خواهد داد». آژانس در نامه‌اي به ايران به تاريخ 5 مي 2010 راجع به بيانيه‌اي عمومي که در تاريخ 19 آوريل 2010 در ايران عنوان شد مبني بر اين‌که «مکان سايت‌هاي جديد طبق برنامه سازمان انرژي اتمي مشخص شده و فرآيند ساخت اين مراکز ادامه مي‌يابد»، درخواست توضيح كرد. آژانس به ايران اطلاع داد چنان‌چه تصميمي براي احداث و فرآيند ساخت تاسيسات جديد هسته‌يي توسط ايران اتخاذ شده است، ايران ملزم است که اطلاعات در مورد طراحي و برنامه ساخت تاسيسات را به آژانس ارائه كند. ايران در پاسخ مورخ 11 مي 2010 اطلاعات مورد درخواست را ارائه نداده و صرفا عنوان كرد که «اطلاعات لازم را در موقع مقتضي ... طبق موافقت‌نامه پادمان» به آژانس ارائه خواهد داد.

33- اصلاحات انجام شده در PFEP براي توليد اورانيوم غني‌شده تا سطح 20 درصد U-235 که به وضوح با مقاصد پادماني مرتبط است، در يک زمان کافي براي آژانس به منظور تنظيم رويه پادماني‌اش آن‌گونه که به موجب ماده 45 موافقت‌نامه پادمان ايران مقرر شده، توسط ايران به آژانس اعلام نشد.

G. ابعاد نظامي احتمالي

34- گزارش‌هاي قبلي مديرکل در برگيرنده مشروح موضوعات باقي‌مانده مرتبط با ابعاد نظامي احتمالي برنامه هسته‌يي ايران و اقداماتي لازم که ايران ضروري است براي حل و فصل اين موضوعات انجام دهد، بود. آژانس در آخرين گزارش مديرکل شماري از مسائل فني را که نياز است با ايران مورد بررسي قرار گيرد، توضيح داد. در هر حال ايران از اوت 2008 با اظهار اين‌که ادعاهاي مرتبط با ابعاد نظامي احتمالي با برنامه هسته‌يي‌اش بي‌پايه بوده و اطلاعاتي که آژانس آن‌ها را مورد اشاره قرار مي‌دهد بر پايه اسناد جعلي قرار گرفته، از گفت‌وگو با آژانس درباره موضوعات باقي‌مانده يا ارائه هرگونه اطلاعات بيشتر يا فراهم ساختن دسترسي به اماکن و اشخاص لازم براي پرداختن به ملاحظات آژانس امتناع ورزيده است.

35- با گذشت زمان و تضعيف دسترسي به اطلاعات، اين امر واجد اهميت اساسي است که ايران بدون تاخير بيشتر در مورد اين مسائل با آژانس وارد تعامل شده تا آژانس اجازه يابد از تمامي سايت‌هاي مربوطه بازديد كند، به تمامي تجهيزات و اسناد مربوطه دسترسي داشته باشد، و اجازه يابد که با تمامي اشخاص مربوطه مصاحبه كند. تعامل ماهوي و فعال ايران براي اين‌که آژانس را قادر سازد که در راستي‌آزمايي صحت و تکميل بودن اظهارات ايران پيشرفت داشته باشد، اساسي است.

H. خلاصه

37- درحالي که آژانس به راستي‌آزمايي عدم انحراف مواد هسته‌يي اظهار شده در ايران ادامه مي‌دهد، ايران براي اجازه دادن به آژانس به منظور تاييد اين‌که تمامي مواد هسته‌يي در ايران در فعاليت‌هاي هسته‌يي صلح‌آميز قرار دارند، همکاري مورد نياز را فراهم نساخته است.

38- به ويژه اين‌که ايران الزامات مندرج در قطعنامه‌هاي مربوطه شوراي حکام و شوراي امنيت شامل اجراي پروتکل الحاقي را، که براي ايجاد اعتماد نسبت به مقاصد منحصرا صلح‌آميز برنامه هسته‌يي ايران و حل و فصل مسائل باقي‌مانده اساسي است، به اجرا نگذاشته است. به ويژه براي ايران ضرورت دارد که براي ابهام‌زدايي موضوعات باقي‌مانده که موجب نگراني درباره ابعاد نظامي احتمالي برنامه هسته‌يي‌اش هستند، همکاري كند. هم‌چنين ضروري است که ايران کد اصلاح شده 1/3 در خصوص ارائه پيش هنگام اطلاعات طراحي را به اجرا درآورد.

39- به علاوه ايران برخلاف قطعنامه‌هاي مربوطه شوراي حکام و شوراي امنيت فعاليت‌هاي مرتبط با غني‌سازي را تعليق نکرده است. ايران فعاليت کارخانه غني‌سازي سوخت (FEP) و کارخانه نيمه صنعتي غني‌سازي سوخت (PFEP) را در نظنز و احداث يک کارخانه غني‌سازي جديد در فردو را ادامه داده است. غني‌سازي اورانيوم (توسط) ايران تا سطح 20 درصد U-235 در PFEP و طرح متعاقب آن براي به کارگيري دو آبشار که به يکديگر متصل خواهند شد، يک رويکرد جديد پادماني را که اکنون در حال اجرا است، ضروري ساخت. هنوز ضرورت دارد که ايران به منظور راستي‌آزمايي گاه‌شمار و مقصود اصلي از PFEP، دسترسي به اسناد طراحي مربوطه و به شرکت‌هاي درگير در طراحي کارخانه را فراهم آورد. ايران هم‌چنين نياز دارد يک پرسش‌نامه اطلاعات طراحي کامل براي اين تاسيسات را ارائه كند. ايران هم‌چنين اعلام كرده است که مکان‌هايي را براي سايت‌هاي جديد هسته‌يي انتخاب كرده و اين‌که احداث اين سايت‌ها در جريان است، اما اطلاعات مربوطه لازم و دسترسي را براي آژانس طبق موافقت‌نامه پادمان فراهم نساخته است.

40ـ هم‌چنين ايران برخلاف قطعنامه‌هاي مربوطه شوراي حکام و شوراي امنيت به احداث رآکتور IR-40 و فعاليت‌هاي مرتبط با آب سنگين ادامه داده است. آژانس اجازه نيافت که از آب سنگيني که در UCF انبار شده نمونه‌برداري كند و از دسترسي به کارخانه توليد آب سنگين برخوردار نشد.

41- مديرکل از ايران درخواست مي‌كند که در جهت اجراي موافقت‌نامه پادمان و ديگر وظايفش شامل اجراي پروتکل الحاقي اقدام كند.

42- مديرکل به نحو مقتضي به گزارش‌دهي ادامه خواهد داد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"