کد خبر: ۱۰۹۱۶۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۷ - ۱۲ خرداد ۱۳۸۹
اشاره:
از اوّلين روزهاي زندگي آدمي بر كرة خاك، نبرد حق و باطل و سياهي و سپيدي نيز آغاز شده و همواره حزب خدا و حزب شيطان رو در روي هم بودهاند. اين نبرد و رويارويي همچنان ادامه دارد تا روزي كه به دست مبارك امام مهدي(ع)، شيطان و حزب او براي هميشه به نابودي سپرده شوند.
هر چه زمان به نبرد نهايي حق و باطل و غلبة كامل روشني، بيداري و آگاهي بر تاريكي، غفلت و گمراهي نزديكتر ميشود، بر شدّت درگيري سپاه حق و باطل نيز افزوده ميشود و لشكر تاريكي بر تلاش خود براي تسخير دلها ميافزايد و البتّه لشكر روشنايي نيز آسوده نبوده، خود را بيش از پيش براي رو در رويي با تاريكي و جهالت آماده ميسازد. مقالهاي كه پيش روي شماست، شرحي از مقابلة روزافزون جريان روحانيّت و معنويّت با جريان نفسانيّت و قساوت در آخرالزّمان است.
اكنون ما با دو جريان و دو سير كه هر دو بسيار شتاباناند روبرو هستيم. نخست، سيري مبارك به سوي معنويّت و روحانيّت هر چه بيشتر و دوم، سيري شوم به سوي نفسانيّت و قساوت هر چه شديدتر. سير نخست، ما را به آسمان، خداوند و سعادت ميخواند و سير دوم، ما را به زمين، شيطان و شقاوت ميكشاند.
ما اكنون ميان اين دو دعوت قرار گرفتهايم كه دقيقاً در نقطة مقابل هم هستند و هر چه جلوتر ميرويم هر دو شديدتر و جدّيتر ميشوند. سير نخست، سيري است عالمانه، روشنفكرانه، ناظر به آينده و به معناي دقيق كلمه، انقلابي، كه با تمام وجود تلاش ميكند «وضع گذشته و موجود» را به «وضع آينده و موعود» و «يوم الدّنيا» را به «يوم الدّين» بدل نمايد و سير دوم سيري است قهقرايي و به معناي دقيق كلمه ارتجاعي كه با تمام وجود در جهت حفظ وضع موجود ـ وضع حاكميّت ظلم و كفر ـ و در جهت حراست از يومالدّنيا، تلاش ميكند و حالت «انقلابٌ علي الاعقاب» و برگشت به گذشته دارد.
اكنون در رأس سير انقلابي و الهي، وجود مقدّس امام زمان(ع) و در رأس سير ارتجاعي، شيطان و قدرتهاي طاغوتي و شيطانيِ موجود قرار دارند كه ميخواهند آدم و عالم را به عقب برگردانند و مانع طلوع آفتاب حقيقت شوند.
نكتة مهمّي كه وجود دارد، اين است كه در زمانة ما كه هنوز آفتاب نوراني مقدّس مهدوي به طور تام و تمام ظاهر نشده و در عين حال بارقه و جلوهاي از آن، به واسطة انقلاب اسلامي ايران، در جهان متجلّي گشته و درجهاي از درجات فرج تحقق يافته، فعّاليّت نفساني و شيطاني در روي زمين بسيار بيشتر شده است.
پس از وقوع انقلاب اسلامي و صلا در دادن به معنويّت و ايمان و بازگشت به خداوند، توأمان ما شاهد سست شدن پايههاي حاكميّت شيطان و در عين حال افزايش فعّاليت اين حاكميّت هستيم. طبيعي است كه وقتي جرياني زوال خود را احساس ميكند براي حفظ خود بر شدّت فعّاليتخويش ميافزايد. بنابراين وقتي ما در دنيايي كه نفسانيّت در آن حاكم بوده، دم از روحانيّت زدهايم، بايد تا قبل از شكسته شدن كامل سيطرة نفسانيّت و غلبة تامّ و تمام روحانيّت، منتظر شدّت و افزايش نفسانيّت و رسيدن آن به نقطة اوج باشيم. وقوف به اين مطلب به همة ما كه ميان اين دو جنبه و دو جريان قرار گرفتهايم ميتواند كمك كند زيرا كه هيچ كس بر كنار از اين ماجرا و بركنار از هجوم بيسابقة نفسانيّت نيست.
اكنون كفّار حاكم بر زمين وضع را به گونهاي تنظيم كردهاند كه در آن مؤمنان «خسته» شوند. زيرا دستور كار كافران پس از نوميدي از امحاي فيزيكي مؤمنان، خسته كردن آنان است.
وضع كنوني جهان به گونهاي است كه با سختتر شدن معيشت و با صرف شدن تمام همّ و غم آدميان جهت تأمين معاش، هر گونه حال و حوصله از آنان سلب و دچار خستگي، وازدگي و گريز از فكر و ذكر شوند. سپس تمدّن كنوني براي رفع اين خستگي و بيحوصلگي چاره انديشيده، از طريق رسانههاي صوتي و تصويري خود، انسانها را با انواع بازيها، شوخيها و نوارهاي طربانگيز، سرگرم ساخته است.
تمدّن كفرآميز موجود، از يك سو انسانها را خسته ميكند و از سوي ديگر جهت رفع اين خستگي، سيل خروشاني از لهو و لعب و موسيقي را روانة ذهن و جان انسانها مينمايد. از طرفي شيطان در اين جهت به شدّت فعّال است و آسيب او شرق و غرب عالم را فرا گرفته و ما حتّي درون حكومت اسلامي خود، از اين آسيب و از اين سيل تباهي بر كنار نيستيم، و از سويي شخص ديگري در جهت مقابل به شدّت و با قدرت، فعّال است و امواج فكر، ذكر، دعا و عبادت او در سراسر جهان منتشر است. يعني همانگونه كه پايكوبي شيطان، كساني را به اين وادي ميكشاند در عين حال فكر، ذكر، دعا، گريه، تسبيح و تهليل امام زمان(ع) و ركوع و سجود آن وجود مقدّس، كساني را به اين امور سوق ميدهد. اينگونه نيست كه در آخرالزّمان تنها شيطان فعّال باشد، بلكه امام زمان(ع) نيز فعّال است و ما ميان اين دو فعّاليت و اين دو دعوت قرار گرفتهايم و دائماً دو ندا به گوشمان ميرسد: ندايي از آسمان و ندايي از زمين.
نداي آسماني در گوش جان ما ميگويد: «مهدي(ع) امام زمان(ع) در جهان وجود دارد و زنده و حاضر است، مبادا غافل شوي، مبادا فراموش كني، مبادا فريب بخوري و خيال كني دولت باطل هميشگي است». نداي زميني ميگويد: «تا بوده دولت، دولت باطل بوده و از اين پس و تا آخر نيز اين چنين خواهد بود».
وقتي ما بدون نور و از زاوية نفسانيّت به جهان نگاه ميكنيم، مسئله دقيقاً همينگونه است و دچار اين پندار ميشويم كه گويي قرار است دولت باطل تا ابد برقرار باشد.
آدمي در اين ديدگاه با آنكه سقوط شوروي را ديده، لكن سقوط آمريكا را باور نميكند و با خود ميگويد مگر ميشود كه آمريكا هم سقوط كند. اكنون در ميان برخي از مسلمانان ضيعف النفس اين حالت وجود دارد كه خيال ميكنند آمريكا جاودانه است. وقتي انسان دچار اين پندار شد، به اين نظر متمايل ميشود كه دولت شيطان بر زمين هميشگي است و اصلاً چيز ديگري نميتواند واقع شود، مگر از طريق يك معجزه، غافل از آنكه معجزه اكنون آغاز شده و حادثة ظهور مقدّس و نوراني امام زمان(ع) البتّه به طور عام و با جلواتش شروع شده و ما اكنون در متن اين تجليّات قرار گرفتهايم و در درون كشور اسلامي، في الواقع در دولت امام زمان(ع) به سر ميبريم و بديهي است كه تا ظاهر شدن اصل آفتاب، سختيها، مشكلات و گرفتاريهايي خواهيم داشت.
كساني كه ميخواهند اين جريان را از جريان امام زمان(ع) جدا كنند و بگويند ما با اين جريان كاري نداريم، لكن منتظر ظهور حضرت هستيم؛ به خود ظلم ميكنند و دچار خسران و زياناند. مگر ميشود به اين جريان كاري نداشت. مگر ميشود مرام خميني(ره) را نشناخت و همچنان منتظر ظهور امام زمان(ع) باقي ماند!؟ آن كسان كه خميني را نشناختند، خوف اين هست كه وقتي امام زمان(ع) نيز تشريف بياورند او را نشناسند و انكار نمايند.
در قرآن كريم در سورة مباركة بقره، آية عبرتانگيزي وجود دارد كه تنزيل آن در مورد يهود و تاويل آن در مورد هر قوم ديگري است كه در انتظار ظهور مصلح الهي هستند. ماجرا از اين قرار است كه يهوديان نيز منتظر ظهور منجي و به طور خاص منتظر بعثت آخرين پيامبر بودند و بر مبناي اطّلاعات و معلوماتي كه داشتند، ميدانستند كه پيامبر خاتم در مدينه ظاهر ميشود و به اين علت به اين منطقه آمده و در مدينه و اطراف آن ساكن شده بودند تا به هنگام بعثت از جملة اولين مؤمنان به آن حضرت باشند. آنان منتظر آمدن پيامبر بودند و با طلب ظهور آن حضرت، عليه كفّار زمان خود طلب پيروزي ميكردند. بعد خداوند ميفرمايد: «فلمّا جائهم ما عرفوا كفروا به»؛1 هنگامي كه آمد به نزد ايشان آن كس كه او را ميشناختند، به او كافر شدند در حالي كه پيش از آن ظهور او را طلب ميكردند و به واسطة او فتح و پيروزي ميخواستند: «و كانوا من قبل يستفتحون علي الّذين كفروا».2
يهود در مدينه از جملة اوّلين كافران به پيامبر اكرم(ص) بودند و برهانشان هم اين بود كه: ايشان آن كسي نيست كه ما ميخواستيم. در مورد اينكه چرا يهود، پيامبر اكرم(ص) را قبول نكردند، «ابا ابان» وزير امور خارجة سابق اسرائيل در كتاب قطور «قوم من» توضيح ميدهد كه يهوديان به دو دليل پيامبر را قبول نكردند: نخست به اين دليل كه آنان از نظر اقتصادي و معيشتي وضع خوبي داشتند و مايل نبودند وضعشان تغيير كند و ميترسيدند با حاكميّت پيامبر وضعشان عوض شود و دوم به اين دليل كه يهوديان خود، پيامبران بسياري داشتند و نميخواستند از اعتقاد به آنان دست بردارند!
حال، اين چه پديدهاي است كه انسان كسي را بخواهد لكن هنگامي كه آن كس ميآيد او را نخواهد و انكار نمايد. اين به نحوة ارتباط انسان با كسي كه منتظرِ اوست باز ميگردد. هنگامي كه ارتباط انسان جنبة ذهني و تخيّلي داشته باشد و واقعي نباشد، مسئله همينگونه است و از آنجا كه موعود مورد انتظار، منطبق با خيالات شخص منتظر نيست، هنگام ظهور، مورد انكار قرار ميگيرد و نكتة جالب اينجاست كه در اين حالت، شخص منتظر در باطن خود خواهان ظهور نيست، همچون بعضي از مذهبيها و منتظران ما كه دلشان ميخواهد امام زمان(ع) هميشه غايب باشد و هيچگاه ظاهر نشود. آنان امام زمان(ع) هميشه غايب را دوست دارند، نه امامي كه بالاخره بايد ظاهر شود و ظهورش نيز درجات و مراتب دارد و تا قبل از ظهور تامّ و تمامش، درجاتي از ظهور و فرجش، تحقق مييابد.
در زمانة ما وقوع انقلاب اسلامي با ظهور خميني كبير(ره)، قطعاً و يقيناً درجهاي از ظهور و فرج امام زمان(ع) است كه ميخواهند ببينند مردم با اين درجه از ظهور چه ميكنند؟ آيا خواهان ظهور بيشترند يا طالب اعادة تاريكي؟
آن كسان كه خود را منتظر ظهور حضرت ميدانند و كاري هم به انقلاب ندارند، اينان زندگي كردن در زير سلطة طواغيت و ولايتشيطان را ميپسندند و به آن راضي هستند. در اين انتظار، هيچ فضيلت و هنري نيست و هنر آن است كه وقتي آن وجود مقدّس مستقيم يا غير مستقيم، بلاواسطه يا معالواسطه، پا در صحنة گيتي ميگذارد، ما بلافاصله او را بشناسيم و به او بپيونديم و البتّه اين امر، توفيق آگاهي، پاكي لازم دارد و سبكباري ميخواهد. آن كس كه ميخواهد به امام زمان(ع) بپيوندد بايد آگاه و بيدار و پاك و سبكبار باشد و خود را از وزنههاي تعلّقات اين جهان سنگين بار نكرده باشد.
اگر بخواهيم در اين دو سير و دو جرياني كه ذكر شد با تمام وجود در جريان آسماني و مهدوي قرار داشته باشيم، بايد روز به روز بر تقوي و محبت و عرفان و عشقمان بيفزاييم، نداي آسماني را لبيك بگوييم. در دوران حسّاس كنوني، هر دو دعوت و هر دو سير بسيار شديد و فعّال است و ما بايد بسيار هوشيار باشيم تا ندانسته در جريان نفساني قرار نگيريم، و به سوي دعوت شيطاني نلغزيم. يكي از راههاي لغزيدن به اين دعوت، ميل به لهو و لعب و غناست كه اكنون همة ما در معرض آلوده شدن به آن هستيم.
اين درست است كه اكنون با برقراري نظام اسلامي، درجهاي از فرج براي ما حاصل شده و اين درست است كه فرج مقتضي طرب است لكن مسئله اين است كه ما اكنون به ميزاني بسيار بيشتر از فرج حاصل شده ميخواهيم طرب كنيم گويي كه تمام فرج حاصل شده، شخص امام زمان(ع) ظهور فرموده و گويي كه انتقام خون مقدّس امام حسين(ع) گرفته شده و شيطان از مسند فرمانروايي جهان فرو كشيده شده است، هر چند معلوم نيست كه ما هنگام فرج كامل كه هنگام طرب كامل است به اين موسيقيها و به طربهاي موجود نياز داشته باشيم و چه بسا كه آن هنگام، هنگامة طرب از نوع ديگر باشد.
اين موسيقيها و غناهاي موجود كه غالباً با ابزار و آلات همراه است، اساساً به فرهنگ كفر تعلق دارد كه آدمي را از هر چه حضور خداوند است دور ميكند و به طربي جعلي و مصنوعي سرگرم ميسازد.
اگر آدمي تكاليف خود را درست انجام دهد و در راه خداوند جهاد كند، شادي از درون وجود او ميجوشد و سرچشمه ميگيرد. شادي اين نيست كه از بيرون از وجود انسان و از طريق ابزار و آلات به جان او وارد شود.علت اينكه دنياي كفر تا اين حد بر موسيقي تأكيد دارد، اين است كه قرار نيست در اين دنيا، آدمي به تكليف خود در برابر خداوند عمل كند و بديهي است كه فرو نهادن تكاليف و ترك وظيفه، وجدان را تحت فشار و انقباض قرار ميدهد و چون اين حالت دردناك است و آدمي ميخواهد خود را از آن نجات دهد، از اين رو گوش جانش را به غنا و طربهاي مصنوعي ميسپارد.
اميدوارم خداوند ما را به شادي وصال خود و نظر به جمال بيمثال خود، شاد و از جامي كه ساقياش اميرالمؤمنين علي(ع) است، سرمست فرمايد.

پينوشتها:

1. سورة بقره (2)، آية 89.
2. همان.

سّيد محمّد قائم مقامي
ماهنامه موعود شماره 104
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"