کد خبر: ۱۱۱۵۶۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۰۶ تير ۱۳۸۹
كيهان

«الگوي بصيرت» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد:
رهبر معظم انقلاب روز گذشته در سالروز ولادت حضرت علي(ع) در ديدار جمع كثيري از مردم بوشهر، برترين خصلت آن حضرت را بصيرت بخشي به افراد نيازمند بصيرت دانسته و تاكيد كردند: «روشن كردن افكار عمومي و آگاهي بخشي، امروز يكي از نيازهاي اصلي دنياي اسلام و جامعه است زيرا دشمنان براي مقابله با اسلام، با ابزارهاي دين و اخلاق وارد شده كه بايد كاملاً هوشيار بود.» معظم له، شخصيت اميرالمؤمنين(ع) را شخصيتي استثنايي و قله عظمت علمي، معنوي، اخلاقي، انساني و الهي برشمرده و مي‌فرمايند: «مهمترين درس از زندگي آن شخصيت بي نظير تاريخ بشر، براي دنياي اسلام و جامعه، بصيرت بخشي، روشن كردن فضا و عمق دادن به ايمان و انديشه كساني است كه نيازمند بصيرت هستند.»

از روزي كه جامعه اسلامي در زمانه پيامبر(ص) شكل گرفت تا به امروز «فتنه» يكي از عناصر جدايي ناپذير آن بوده است. فضاي غبارآلودي كه تشخيص حق از باطل را دشوار مي‌سازد و در هواي گرگ وميش برخاسته از فتنه، مرزهاي سره و ناسره در هم مي‌آميزد. «ايمان» و «فتنه» قرين با هم اند. هر جا پاي ايمان به ميان مي‌آيد، بساط فتنه و آزمايشهاي پيچيده گسترده مي‌شود؛ احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون؟
اميرالمؤمنين(ع) در حكمت 93 نهج البلاغه چنين مي‌فرمايند:«دعا نكنيد كه خدايا مرا به فتنه گرفتار نكن ]بي شك همه گرفتار فتنه مي‌شوند[ دعا كنيد؛ خدايا مرا از گمراهي‌هاي فتنه نجات بده.»

«فتنه» قدري كوچكتر و قدري بزرگتر در طول حاكميت اسلامي، همراه جامعه مسلمين بوده است. از فتنه‌هاي زمان پيامبر(ص) گرفته تا فتنه‌هاي بزرگ و پيچيده تري چون صفين و نهروان و جمل در زمانه حضرت علي(ع). از فتنه معاويه و عمروعاص و دنيافريبي ياران امام حسن(ع) تا فتنه بزرگ كربلاي امام حسين(ع) و بي وفايي كوفيان و همينطور تا امروز تاريخ.


تهران امروز

«انكار جبهه هوشمند» عنوان سرمقاله روزنامه تهارن امروز به قلم عمادالدين پارسا است كه در آن مي‌خوانيد:
در تقابل‌هاي فرهنگي و رواني، ساده‌ترين و در عين حال خطرناك‌ترين راهبرد، ناديده گرفتن دشمن، اهداف آن و راهكارهاي وصول به آن اهداف است.

به تعبير ديگر، پاك كردن صورت‌مسئله به‌جاي حل آن كه به ظاهر همه مسئوليت‌ها را نيز از دوش مسئولان برمي‌دارد. اين راهكار نخ‌نما متاسفانه در بخش‌هاي مختلف مشاهده مي‌شود و از آنجا كه با نقد مناسب رسانه‌ها و برخورد قاطع مسئولان بالاتر مواجه نشده است همچنان در جامعه ديده مي‌شود و قلب دلسوزان كشور را به درد مي‌‌آورد. مثلا مسئولاني كه به‌جاي اقدام براي رفع تورم و بيكاري اساسا وجود تورم و بيكاري را انكار مي‌كنند يا افرادي كه به‌جاي چاره‌جويي براي خنثي‌سازي طرح‌هاي دشمن، اصل دشمني قدرت‌هاي بزرگ و سلطه‌گري را عليه جمهوري اسلامي انكار مي‌كنند.

يكي از اين هجمه‌ها در حوزه‌ فرهنگ كه سال‌هاست در جامعه ديده مي‌شود و تاثيرات قابل‌توجهي را نيز بر اقشار مختلف به‌‌ويژه نسل جوان باقي گذاشته برنامه‌هاي مبتذل ماهواره‌اي است كه اعتقادات، حيا، عفت و اخلاق مردم را هدف قرار داده و شيوه‌هاي اثرگذاري آنها نيز بر جامعه مخاطب روزبه‌روز تغيير مي‌كند كه آخرين آنها بخش سريال‌هاي فارسي از اين شبكه‌هاست كه شاخص‌ترين آنها شبكه‌هاي فارسي‌وان و PMC است.

نگارنده در تابستان پارسال در همين روزنامه درخصوص سياست‌هاي تبليغي و آشكار و پنهان شبكه‌هاي مذكور هشدار لازم را مطرح كرده بودم؛ واقعيت اين است كه نه‌تنها اقدام مهمي در اين خصوص صورت نگرفت بلكه اخيرا برخي از مديران رسانه‌‌اي كشور به راهكارهاي مورد اشاره در صدر اين مقاله متوسل شده‌اند.


رسالت

«مسير همگرايي و وحدت» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد:
ما در چه دنيايي زندگي مي‌کنيم؟ شگل گيري معادلات قدرت و آخرين تحولات نسبت به تقابل قوا و قدرت‌هاي مطرح جهاني چيست؟ نياز کنوني ما چيست؟ اينها سئوالاتي است که در بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اساتيد بسيجي در چهارشنبه گذشته به خوبي به آن پاسخ داده شده است. واقعيت اين است که علي رغم نمايش‌هايي که غرب در خصوص اتحاد و يکپارچگي در قالب اتحاديه‌هاي جهاني و منطقه‌اي در برابر جهانيان ارائه مي‌دهد، اوضاع اين گونه نيست که تصوير مي‌کند.

تئوري اتحاديه اروپا روي تقسيم سود با عنايت به به رسميت شناختن سهم هريک از قدرت‌ها شکل گرفت. شرط اتحاد اين بود که کسري بودجه هريک از دولت‌ها بيش از يک درصد نباشد. مفهوم اين شرط اين بود که کسي حق ندارد از جيب ديگري بخورد. شرافت “يورو” بستگي به رعايت اين اصل دارد. اما اکنون معلوم شده که برخي از دولت‌ها کسري‌هايي پيدا و پنهان دارند و دارند از جيب رقبا مي‌خورند. اين مهم در آمريکا به شکل ديگري ظهور دارد. دستکاري در صورت سود و زيان شرکت‌ها و پنهان سازي ورشکستگي بنگاه‌هاي پولي و مالي اوضاعي را به وجود آورده است که با تزريق ميلياردها دلار قادر به جبران ورشکستگي‌ها نيستند. اين تنها در حوزه اقتصاد است. در حوزه سياست و فرهنگ غرب با بحران هويت روبروست. فيلسوفان سياسي آنها قادر به حل اين بحران نيستند.

ليبراليسم به مثابه يک دين اکنون همان مشکلاتي را دارد که فيلسوفان سوسياليسم به مثابه يک دين داشتند آنها قادر به باز توليد و ترميم و پاسخ به سئوالات زيادي که درباره مشروعيت اين تفکر وجود دارد، نيستند.

تعمير و نگهداري مخاطبان اصلي آنها مشکلات بغرنجي شده که تاکنون در حل آن توفيقي نداشته‌اند. اينکه مقام معظم رهبري دعوت به درک حساسيت شرايط کنوني مي‌ کنند ناظر به اين امر مهم است که غربي‌ها “زمام امور را از دست داده‌اند و نوعي از هم گسيختگي و دستپاچگي در رفتار” آنان ديده مي‌شود.


سياست روز

«سخني با آيت‌الله هاشمي رفسنجاني» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد:
در نوشتار گذشته، توصيه شد که بهترين راه براي برون رفت از مشکلاتي که دانشگاه آزاد اسلامي به وجود آورده است، استعفاي آقاي جاسبي از رياست اين دانشگاه است که حدود 28 سال است بر مسند اين قدرت تکيه زده اما اکنون روي سخن با آقاي هاشمي رفسنجاني است.

آن هنگام که دانشگاه آزاد اسلامي تاسيس شد آيت‌الله هاشمي رفسنجاني يکي از موثرترين افرادي بود که در راه‌اندازي آن نقش داشت. يک کار بزرگ براي پرکردن خلاء دانشگاه‌هاي دولتي بود که البته کار ارزشمندي نيز بود و از همان زمان نيز آقاي جاسبي تقريبا از ابتداي تاسيس دانشگاه رياست آن را برعهده داشت.

اما به نظر مي‌رسد آقاي جاسبي همچنان علاقه دارد تا رياست دانشگاه آزاد را حفظ کند و حتي پس از مسائلي که در هفته گذشته پيش آمد نيز قصد ندارد از اين مقام دست بکشد.
به ياد آن فرموده زيباي اميرمومنان(ع) افتادم که «دنيا در نزد من از عطسه بزي بي‌ارزش‌تر است.»


مردم سالاري

«آيا کنترل جمعيت يک ايده صهيونيستي است؟» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن مي‌خوانيد:
در سال‌هاي آخر رژيم شاه، براي کنترل افزايش جمعيت، تبليغات گسترده‌اي صورت گرفته بود که با پيروزي انقلاب اسلا مي، آن تبليغات به دليل اين که زاييده افکار رژيم طاغوتي بود، ناديده گرفته شد! و عکس آن جريان يافت.
با شروع جنگ تحميلي و سهميه بندي ارزاق عمومي و امکانات دولتي، جمعيت خانوارها رو به افزايش نهاد، زيرا سهميه‌ها عموما نصيب کساني مي‌شد که فرزند بيشتري داشتند.

از طرفي برنامه ريزي براي کشور، به دليل نامشخص بودن آينده فرزند زائي و نبود کنترل جمعيت بسيار سخت مي‌نمود. اين را هم بايد اضافه کرد که در اوائل انقلاب، عده‌اي صاحب نفوذ وجود داشتند که برنامه ريزي را يک دستاورد غربي و در نتيجه خلاف آموزه‌هاي ديني مي‌دانستند، اما بالاخره بعد از چندين سال، کشور داراي برنامه توسعه شد که هر پنج سال، تجديد مي‌گردد.

در اين برنامه‌ها فکري به حال کنترل جمعيت شد و سياست‌هايي براي جلوگيري از افزايش بي رويه فرزند منظور گرديد. برداشتن امتياز از فرزند چهارم به بعد و حذف امتيازات قبلي تعداد فرزند از واگذاري‌هاي گوناگون، به اضافه سنگيني هزينه‌هاي خانوارها و بي رغبتي زوج‌هاي جوان به داشتن بيش از يک فرزند، دست به دست هم داد تا سرعت افزايش جمعيت کشور به کندي گرائيد و وضع نسبتا مطلوبي را براي اداره جامعه رقم زد.

دردولت دهم ناگهان زمزمه‌هايي شروع شد که کنترل جمعيت يعني چه؟ کشوري که مي‌تواند به جاي هفتاد هشتاد ميليون نفر، 150 ميليون جمعيت داشته باشد، چرا نداشته باشد؟ اين زمزمه‌ها وقتي به رسانه‌ها سرايت کرد، خيلي‌ها آن را يک شوخي با سياست گذشته پنداشتند و جدي نگرفتند. در واقع دولت به سراغ برنامه‌ها و سياست‌هاي کنترل جمعيت رفت و اين سياست‌ها را از روي مزاح به چالش کشيد.


جمهوري اسلامي

«فرافكني در پوشش تحريم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
خبرگزاري آمريكایي "آسوشيتدپرس" روز پنجشنبه از تصويب طرح تحريم‌هاي جديد توسط كنگره آمريكا به صورت يكطرفه عليه ايران خبر داد. اين طرح قبلاً توسط سناي آمريكا به تصويب رسيده بود و اكنون بعد از آنكه كنگره يا مجلس نمايندگان اين كشور نيز آنرا به تصويب رسانده، در انتظار امضاء‌ باراك اوباما رئيس‌جمهور آمريكاست تا از نظر خود دولت آمريكا به عنوان يك قانون مطرح وبا توسل به آن، فشارهائي بر ايران وارد شود كه جداي از قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل و اقدامي جداگانه محسوب مي‌گردد.

قبل از آنكه به كالبدشكافي اين طرح بپردازيم، لازم است محتواي آنرا برابر گزارش همان خبرگزاري آمريكایي مرور نمائيم.

براساس اين گزارش، طرح مشترك سنا و كنگره آمريكا، شركت‌هاي انرژي و مالي خارجي كه با ايران تبادل تجاري دارند را هدف قرار مي‌دهد. اين تحريم‌ها به رئيس‌جمهور آمريكا اين امكان را مي‌دهد كه شركت‌هاي خارجي فروشنده بنزين و ساير فرآورده‌هاي نفتي پالايش شده به ايران را مجازات كند. اين طرح همچنين بانك‌هاي آمريكائي را از انجام معاملات با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منع مي‌كند.

خبرگزاري‌هاي غربي پيش بيني كرده‌اند باراك اوباما رئيس‌جمهور آمريكا اين طرح را به زودي امضا و آنرا براي اجرا به دستگاه‌هاي ذيربط ابلاغ خواهد نمود.


ابتكار

«انتخابات رياست جمهوري يازدهم و پرسش‌هاي پيش رو؟» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد:
سال 84 با ورود احمدي نژاد به متن قدرت سياسي ايران سرآغاز تغييرات و تحولات بسياري بوده است..او که نه با خاستگاه حزبي بلکه با تکيه بر شعارهاي خاص خويش توانست مناسبات سياسي در ايران را بهم ريزد و دو دوره رياست جمهوري را از آن خود نمايد و قرائت جديدي از انقلاب و جمهوري اسلامي را رسميت بخشيد اگرچه گروههاي موسوم به راست بعد از انتخابات 84 تلاش کردند ذيل عنوان اصولگرايي خود را حامي ايشان معرفي نمايند اما اين تمايل هيچگاه مورد استقبال وي قرار نگرفت اما مخالفين مشترک (اصلاح طلبان و کارگزاران)عامل مهم در ايجاد گفتمان واحد و تشکيل جبهه اصولگرايي گرديد حضور در جبهه واحد و حمايت سران گروههاي اصولگرا نتوانست دکتر احمدي نژاد را قانع کند که براي آنان سهمي در قدرت قايل شود .

برغم دل چرکين بودن بسياري از ريش سفيدان اردوگاه اصولگرايي و تمايلات قلبي آنان جهت راهي براي عبور از احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري دهم اما به دليل دوقطبي شدن فضاي انتخابات 88 به ناچار اينبار هم پشت سر ايشان قرار گرفتند و هيچکدام از اين همراهي‌هاي (اختياري و اضطراري) نتوانست اين باور را ايجاد کند که احمدي نژاد محصول جريان اصولگرايي است بلکه همچنان احمدي نژاد خود را بي نياز و انتخابش را بر فراز احزاب و گروههاي سياسي مي‌داند اينک که چند روزي از يکمين سالگرد پيروزي دکتر احمدي نژاد در آخرين دوره رياست جمهوريش مي‌گذارد سوال مهم پيش روي همگان وضعيت انتخابات رياست جمهوري يازدهم است. به طور طبيعي هر روز که از چهار ساله دوم ايشان بگذرد دلمشغولي گروههاي سياسي براي پاسخ به اين سوال بيشتر و بيشتر مي‌شود اين سوال با وضع مبهمي که براي جريان اصلاح طلب پيش آمده،اهميت دوچندان پيدا کرده است.اتفاقات بعد از انتخابات رياست جمهوري دهم موجب پوست اندازي سياسي و آرايش جديد در ساحت سياسي ايران گرديده است به همين دليل نگاه به انتخابات شوراها،مجلس نهم و رياست جمهوري يازدهم معطوف به چگونگي آرايش جديد سياسي مي‌باشد.

با اين توصيف سوال مهم اينست که آيا اتحاد و انسجام اجباري جبهه اصولگرايي با نبود رقيبي بنام اصلاح طلبان حفظ خواهد شد يا آنچنان که پيداست صف آرايي جديدي در درون اين اردوگاه شکل خواهد گرفت؟

اجزاء و عناصر صف آرايي جديد کدام‌ها خواهند بود؟فضاي سياسي دوقطبي خواهد شد يا چند قطبي؟جايگاه جريان احمدي نژاد، آرايش آينده کجا و چگونه خواهد بود؟بر اين سوالات، سوال‌هاي فرعي بيشماري مي‌توان افزود اما شاه کليد سوالات، نقش‌هاي آينده شخص دکتر احمدي نژاد و جريان منسوب به ايشان است؟يکي از تفاوت‌هاي مهم جريان احمدي نژاد با جريان اصلاح طلبان (خاتمي) اين بود که جريان اصلاح طلب تن فربه و سر کوچک داشت تن جريان اصلاح طلب تناسبي با سر آن نداشت بنابراين آن تن،رهبري آن سر را بر نمي‌تابيد و به همين دليل هم در ميانه راه، شعار پياده کردن خاتمي از قطار اصلاح طلبي سر داده شد.


آفرينش

«چو شادي بکاهد ، بکاهد روان»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني
است كه در آن مي‌خوانيد؛شادي وشاد بودن نيازي اساسي براي انسان ولازم حيات اجتماعي وفردي و رشد و توسعه هر جامعه است . همين امر کافي است تا به اهميت اين عنصر در زندگي فردي واجتماعي شهروندان پي ببريم . در اين حال کشور ما ايران از اين عنصر اساسي چندان برخوردار نيست چه اينکه به نگاه بسياري از جامعه شناسان ،جامعه ايراني جامعه‌اي شاد نيست وحتي برخي از آمارهاي جهاني نيز حکايت از رتبه پايين کشورمان درميان ملل شاد جهان است.

بي شک شادي رابطه مستقيمي با ابراز وجود واحساس امنيت افراد در جامعه دارد همانطور که رابطه عکس با غم واندوه در ميان افراد جامعه داراست در اين بين هر زمان که بسترها وساختارها ولوازم ايجاد شادي در فرد وجامعه بيشتر شود و همان مقدار جامعه از غمگيني واندوه وپيامدهاي گريبان گير آن فاصله مي‌گيرد . پيامدهايي که امروزه امري اثبات شده است يعني به هر مقدار شهروندان وجامعه در محيطي غمگين تر از روحيه شادي به دور باشند زمينه‌ها وبسترهاي ايجاد نمودگي ،نااميدي افسردگي ودهها پيامد ديگر آن نظير جرم، جنايت، اعتياد، گوشه نشيني و تنبلي بالاتر مي‌رود . امري که بي شک با توجه به هزينه‌هاي سنگين آن بر روي دوش هر دولت وملتي سنگيني مي‌نمايد.

براستي چرا کشور ما با وجود داشتن ميراث کهني همچون پديده ي اهورايي دانستن شادي وتاکيد بر شادي در اسلام همچنان از نبود اين مشکل اساسي در عرصه عمومي وحتي فردي رنج مي‌برد . آيا براستي تاکنون بر پيامدهاي نبود شادي در جامعه وخطرهاي گريبانگير آن در جامعه‌انديشيده شده وراهکارها واستراتژيهاي مناسبي از سوي کارشناسان دولت ارائه شده است ؟


دنياي اقتصاد

«بازگشت به مدار» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي‌خوانيد:
رهبران هشت كشور صنعتي جهان به همراه 12 شريك ديگر خود (گروه 20) در كانادا گرد آمده‌اند تا آخرين مسائل اقتصاد جهان را بررسي كنند.

مسائل اقتصادي جهان تا سال گذشته معمولا در گروه هشت (آمريكا، كانادا، انگلستان، فرانسه، ژاپن، آلمان، ايتاليا و روسيه) بررسي مي‌شد؛ اما از سال 2009 تحولاتي در تركيب اين گروه رخ داد و با پيوستن چين، مكزيك، آفريقاي جنوبي، آرژانتين، برزيل، هند، كره‌جنوبي، اندونزي، عربستان سعودي و اتحاديه اروپا به آن به گروهي بزرگ و فراگير تبديل شد. كشورهاي عضو گروه جديد، 85 درصد توليد ناخالص جهان و 80 درصد تجارت جهاني را در اختيار دارند و به همين علت تصميم‌هاي اين گروه بر جهت‌گيري‌هاي اقتصادي جهان تاثير مي‌گذارد.

در اجلاس امسال گروه 20 علاوه بر مسائل هميشگي اقتصاد جهان (فقرزدايي و بهبود كيفيت زندگي روي كره زمين)، قرار است مساله‌اي تخصصي و در حوزه‌انديشه اقتصادي مطرح شود كه مي‌تواند بر آينده اقتصاد جهان تاثير تعيين‌كننده و عميق بگذارد. قرار است در اين اجلاس، به كشورها توصيه شود از سياست‌هاي حمايتي كه در دوران بحران مالي جهان طراحي و اجرا شد، فاصله بگيرند.

در سال‌هاي 2008 و 2009 ميلادي، رهبران سياسي جهان براي حل بحران‌هاي مالي و اقتصادي كه نوعا خود موجب و موجد آن بودند، آسان‌ترين و در عين حال پرهزينه‌ترين و غيراقتصادي‌ترين راه‌حل را برگزيدند. بسته‌هاي حمايتي متعددي تدوين شد و بنگاه‌هاي ناكارآمد با كمك دولت‌ها (و در واقع از جيب ماليات‌دهندگان و بنگاه‌هاي موفق) از خطر ورشكستگي نجات يافتند. اقتصاددانان طرفدار آزادي كسب‌وكار و مخالف مداخله دولت‌ها در امور اقتصادي، به اين سياست‌هاي حمايتي خرده گرفتند و آنها را جاده‌صاف‌كن بنگاه‌ها و مديران ناكارآمد توصيف كردند؛ اما سياستمداران به انتقادهاي اقتصاددانان توجه نكردند و در تمام سال 2009 به اين سياست‌هاي حمايتي ادامه دادند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"