مردي كه از طريق گشتوگذار در سايتهاي اينترنتي پزشكي با اصطلاحات پزشكي آشنا شده و خود را فوقتخصص مغز و مدير يكي از زيرمجموعههاي پژوهشكده رويان معرفي و با استفاده از احساسات شهروندان تحت عنوان كمك به بيماران بدحال دهها ميليون تومان از شهروندا ن كلاهبرداري كرده بود دستگير شد.
به گزارش تهرانامروز، در ارديبهشتماه مرد ميانسالي طي شكايتي گفت: من يک جانباز جنگ تحميلي هستم و مدت 9 سال نيز در اسارت رژيم سابق بعث عراق بودم. اواخر سال قبل با يک نفر آشنا شدم که خودش را فوقتخصص مغز و اعصاب و مدير انستيتو ابنسينا، زير مجموعه موسسه سلولهاي بنيادي رويان و داراي ارتباط با افراد صاحب منصب و مديران ارشد نظام معرفي کرد. اين فرد با ادعاهايي از من مبلغ 10 ميليون تومان کلاهبرداري کرد و قصد داشت تا با ادعاهاي دروغ با يکي از بستگانم نيز ازدواج کند اما وقتي که فهميديم وي يک دروغگو و کلاهبردار است، متواري شد.
اين مرد در شرح جزئيات اين ماجرا افزود: متهم در يکي از ملاقاتها اظهار داشت: «يکي از مريضهايش که از وضعيت مالي بسيار ضعيفي برخوردار است، نياز به عمل جراحي فوري دارد و خودش بهعنوان جراح براي هزينه عمل جراحي مربوط به خودش، هيچ مبلغي نميگيرد و حتي توانسته ازهزينه بيمارستان نيز تخفيف خوبي بگيرد که با اين تخفيف هزينه عمل جراحي بيمارستان مبلغ 10 ميليون تومان ميشود.» اين مرد چنان از وضعيت بيمار با من صحبت کرد که شکي نکردم چون خودم اين مبلغ را نداشتم از طريق يکي از دوستان بانکي ام و با سپردن وثيقه به سرعت مبلغ 10 ميليون تومان از بانک وام گرفتم و براي کار خير به او دادم. بعد از مدتي و آشنايي بيشتر اين فرد با من، وي از يکي از بستگانم خواستگاري کرد. در اين مدت هر چند که او با مهارت تمام از اصطلاحات پزشکي و اطلاعات فوق العادهاش توانسته بود نظر من و سايرين را جلب كند، اما به بعضي از حرکات و اظهاراتش شک کردم چون موضوع خواستگاري و سرنوشت يک نفردر ميان بود با کمک اعضاي خانواده و فاميل و تحقيقاتي جامع، مرحله به مرحله فهميديم تمام ادعاهاي اين فرد کذب است و نه تنها وي دکتر و فوق تخصص مغز و اعصاب نيست بلکه در حد ديپلم بوده و خانوادهاش در يکي از شهرستانهاي شمال غرب کشور زندگي ميکنند در حالي که وي مدعي بود در ايران تنهاست و تمامي اعضاي خانوادهاش در خارج از کشور زندگي ميکنند. ما حتي آدرس خانوادهاش را در شهرستان بهدست آورده و براي تحقيق به آنجا رفتيم. اين فرد از موقعي که فهميد ما ميدانيم ادعاهايش دروغ است به يکباره ناپديد شد.
در ادامه در اوايل خرداد ماه شاکي ديگري كه يك زن جوان بود به اداره آگاهي آمد و طي شکايتي اظهارات مشابهي در مورد يک فرد شياد و کلاهبردار بيان کرد: من مدير يک دبيرستان هستم و مدتي است که با يک مرد جوان حدود 35 ساله آشنا شدم. وي خودش را فوقتخصص مغز و اعصاب و مدير يک انستيتو وابسته به موسسه رويان معرفي کرد. وي در گفتههايش اصطلاحات پزشکي را چنان با مهارت و تسلط به کار ميبرد که هيچکس نميتوانست بگويد او دکتر نيست. او از من خواستگاري کرد. ميگفت خانوادهاش در خارج از کشور زندگي ميکنند. در اين مدت با ادعاهاي گوناگون از جمله تجهيز يک موسسه خيريه درماني يا کمک به يک بيمار بهشدت نيازمند سرطاني و... مبلغ 36 ميليون تومان وجه نقد و تجهيزات رايانهاي از من و خانواده ام گرفت تا اينکه فهميديم وي يک دروغگوي کلاهبردار است.
با اظهارات شاکي دوم و نشانههايي که از وي گفته ميشد، کارآگاهان فهميدند وي همان متهم تحتتعقيب پرونده قبلي است. با نشانيهايي که از خانواده و هويت اين متهم در شهرستان و همچنين ساير اطلاعاتي که ازتيم تحقيق بهدست آمده بود، کارآگاهان وي را در تهران شناسايي کرده و مشخص شد متهم به نام «علي- 33ساله» به شيوههاي فوق در حال کلاهبرداي از يک خلبان جانباز جنگ تحميلي است. به همين خاطر در 16 خرداد ماه حوالي ميدان امامخميني(ره) شناسايي، دستگير و در بازرسي بدني از نامبرده کارت نظام پزشکي جعلي کشف و ضبط شد.
متهم پس از انتقال به پايگاه هفتم آگاهي اعتراف کرد: مدرک تحصيلي ام ديپلم است و از طريق اينترنت با اصطلاحات پزشکي و دانشگاهها و مراکز علمي و پژوهشي آشنا شدم. هر روز وقت زيادي را با اينترنت و چت کردن صرف ميکنم.
در بررسيهاي کارآگاهان معلوم شد متهم از طريق اينترنت با تعداد زيادي از دختران ارتباط دوستي اينترنتي برقرار کرده است و احتمال ميرود که به شيوههاي فوق از اين افراد نيز کلاهبرداري کرده باشد.
رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ ميگويد: با توجه به اعترافات متهم اين احتمال وجد دارد که وي از افراد زياد ديگري نيز کلاهبرداري کرده باشد. به همين خاطر از اين افراد دعوت ميشود جهت پيگيري موضوع يا طرح شکايت به پايگاه هفتم پليس آگاهي واقع در ميدان 15 خرداد يا شعبه دوم دادسراي ناحيه 12 تهران مراجعه يا با شماره تلفنهاي 33972928 يا 21864802 تماس حاصل كنند.
سرهنگ محمديان به منظور اينکه شهروندان در شرايطهاي مختلف به دام کلاهبرداران گرفتار نشوند، گفت: در هر جايي ممکن است افراد شياد و سود جو بخواهند از حسن نظر مردم به شکلهاي مختلف سوء استفاده کنند. در چند سال اخير «اعتماد بيمورد» به ادعاهاي افراد بهخصوص کساني که از هويت واقعي آنان هيچ اطلاعاتي نداريم، زمينهساز کلاهبرداريهاي بسيار است. دو موضوع در اين کلاهبرداريها نقش بسياري دارد:
1 - عدم تحقيق لازم در مورد ادعاهاي اينگونه افراد و باور زود به اين ادعاها يا ظاهر آنان.
2 - طمع مالباختگان به ادعاي دروغ شيادان که اين دروغها را با نقشه قبلي مطرح ميکنند و در مقابل طرف ديگر (مالباخته) با عجله و بدون تحقيق به دام آنان گرفتار ميشود.
واضح است که کلاهبرداران سهم عمدهاي در شيوع جو بياعتمادي در جامعه دارند اما اگر شهروندان در مواجهه با ديگران روش صحيحي راکه در توصيه بزرگان ديني ما بسيار سفارش شده در پيش بگيرند، ميتوان انتظار داشت تا پروندههاي کلاهبرداري به حداقل ممکن برسد.