بسیاری لحظهها میشد که با وجود داشتن میل نوشتن، جسارتش را نداشتم. در این اوضاع و احوال حتی اگر می نوشتم به دلم نمینشست تا این که بالاخره متوجه شدم که باید مبتنی بر روایت خود سلمان، درباره زندگی اش بنویسم. اینگونه کار آسان تر شد؛ به عبارتی روایت سلمان از زندگی اش، برای این رمان یک کشف بزرگ بود.
به گزارش خبرآنلاین اغلب رسم است که فیلمنامه نویسان بر اساس رمان، آثارسینمایی را می نویسند و به طور معمول ادبیات سینما را تغذیه کرده است. اما نویسنده و مشاور فیلمنامههای «بید مجنون»، «رنگ خدا» و «زیر نور ماه»، برای نوشتن فیلم نامهای براساس زندگی سلمان فارسی، ابتدا رمانی نوشته و پس از سالها تلاش برای تکمیل رمان، شروع به نوشتن فیلمنامه کرده است. درباره این روند و کشفیات این فیلمنامه نویس، از زندگی سلمان فارسی که گویا قرار است به زودی تبدیل به یک اثر سینمایی شود، با ناصر هاشم زاده گفت و گو کردیم.
گویا قرار بر این بوده که فیلمنامهای بر اساس زندگی سلمان بنویسید اما نخست رمان «او سلمان شد» را نوشتید؟ابتدا قصد داشتم فیلمنامه سلمان را بنویسم اما وقتی دست به قلم بردم، متوجه شدم که درباره او چیز کمی میدانم وهمین دلیلی شد تا
کتاب های متعددی درباره این یار پیامبر(ص) بخوانم که نتیجه اش را ابتدا به صورت رمان نوشتم.
پیش از این که سلمان را بنویسید در مورد او چه تصوری در ذهن داشتید و زمانی که آن را شروع کردید، او را چگونه دیدید؟
من هم مثل خیلی از ایرانیها، به سلمان، به عنوان نخستین پیشگام ایمان و مسلمانی افتخار میکردم، به ویژه تحول یک زرتشتی و روی آوردن وی به مسیحیت و به اسلام برایم بسیار جالب توجه بود؛ اما خواندن روایتهای سلمان از زندگیاش، که بسیار هم شگفت انگیز است، باعث شد که این روایت را که یک سیر الی الله است مورد نظر قرار دهم؛ به طوری که حس کردم در حین نوشتن این رمان یک سلوک را گذراندم. در حین پژوهش درباره او و زندگی اش متوجه شدم که سلمان یعنی آن واقعیت تاریخی که هیچ کس، جز علی (ع)، به پیامبر(ص) از او نزدیک تر نبوده است و شخصیت او گاهی در هالهای از ابهام و افسانه گوییها گم شده است. یعنی حول او آن قدر داستان گفته شده است که آدم تصور میکند که چنین شخصیتی نیست. در حالی که نقلهای حدیثی و اقوال تاریخی غیراین را ثابت می کند.
بر این اساس با اهمیتی که سلمان در تاریخ اسلام، به ویژه برای ما ایرانیان، دارد، کسی که به سراغ سلمان میرود باید خیلی مجهز باشد و نسبت به ایمان او آگاهی داشته باشد. از سویی شخصیت سلمان آن قدر گسترده، جامع، شگفت انگیز و زیبا بود که به من جسارت داد تا در موردش بنویسم.
پژوهش روی این پروژه چقدر زمان برد؟
سه سال و به صورت غیر مستمر. بسیاری لحظهها میشد که با وجود داشتن میل نوشتن، جسارتش را نداشتم. در این اوضاع و احوال حتی اگر می نوشتم به دلم نمینشست تا این که بالاخره متوجه شدم که باید مبتنی بر روایت خود سلمان، درباره زندگی اش بنویسم. اینگونه کار آسان تر شد؛ به عبارتی روایت سلمان از زندگی اش، برای این رمان یک کشف بزرگ بود.
یعنی « او سلمان شد» بیش از آن که رمان باشد، روایتی تاریخی است یا واقعیتی فراتر از گمانهای فردی؟
واقعیت او خیلی فراتر از گمانهای فردی است که نویسنده با هنر و خلاقیت بتواند جهان او را نشان دهد. جهان سلمان نسبت به هنر نویسندگی بسیار گستردهتر است. این گستردگی به نویسنده اجازه میدهد که برای نگارش فراز و نشیبهای زندگی اش، از تخیل هم استفاده کند ولی این تخیلات باید با نوع زندگی سلمان تجانس پیدا کند واگر چنین شود نویسنده به یک توفیق رسیده است در واقع روایت من متکی به تاریخ بود.
البته این فراز و نشیب و مواجهه با شخصیتی خاص در جهان اسلام در نهایت سلمان را برای من تبدیل به الگوی مسلمان ایرانی کرد. سعی کردم در این رمان، تصویری از سلمان ارایه شود که علاوه بر تکوین، تحول شخصیت انسانی را که به تدریج با حقیقت عجین میشود به وضوح قابل درک کند.
و داستان شکلگیری فیلمنامه از چه قرار بود؟
در مجموع این را بگویم که اگر فیلمنامههای ما متکی به ادبیات به ویژه ادبیات داستانی باشد، سینمای ایران نیز قوی تر میشود؛ مانند اغلب فیلمهای مطرح غربی. در مورد تبدیل رمان «او سلمان شد» به فیلمنامه، خیلی سخت است از چیزی که نوشتم دفاع کنم. چون بیشتر مشاور فیلمنامه بودم تا فثیلم نامهنویس.
اما به هر حال، زمانی که می خواستم رمان را بنویسم، از دیدگاه یک فیلمنامه نویس، قلم به دست گرفتم. طوری که گاهی در نوشتن رمان، حال فیلمنامهنویسی بر من غلبه میکرد و به نوعی، برشهای سینمایی را در نظر داشتم و این دوهیجان در من بوده است. یعنی توجه توامان به وجه فیلمنامه نویسی و البته وجه توصیفیاش، تا اثر به عنوان رمان نیز پذیرفته شود. وجود این مواد تصویری و نیز سیری که در پرداختن و معرفی سلمان مورد نظر قرار گرفت و به آن اشاره کردم، برای فیلمنامه شدن رمان «او سلمان شد» خیلی قابلیت به وجود آورد.