کد خبر: ۱۱۳۵۹۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۶ - ۲۶ تير ۱۳۸۹
ایسنا: رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل ـ كه سايه شوم «وتو» را هنوز نيز بر سر خويش دارد ـ در طول 8 سال دفاع مقدس به‌گونه‌اي بود كه اگر اجرا مي‌شد، ننگي بر دامان تاريخ ايران بود و معلوم نبود نسل‌هاي بعدي چه قضاوتي درباره مسوولان جمهوري اسلامي مي‌كردند.

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در سخناني به مناسبت 27 تير؛ روز اعلام پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت از سوي ايران يادآور شد: از نخستين ماه‌هاي پس از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران در 31 شهريور 1359، صدام و ارتش بعث كه خوب درك كرده بودند، محاسبات آنان از وضعيت سياسي ايران و اوضاع ارتش به خاطر تسويه و تصفيه امرا و قطع لجستيك اشتباه بود، دست به دامان ميانجي‌ها شدند، اما در همان حال مي‌خواستند با در اختيار داشتن بخشي از خاك ايران اسلامي، توجيهي براي ملت خويش داشته باشند.

وي افزود: امام امت كه به واسطه تبعيد چندين ساله در عراق، از روحيات حزب بعث آگاهي داشتند، در واكنش به نخستين صلح‌جويي‌هاي ظاهري آنان و در پاسخ به ميانجي‌هاي فراواني كه مي‌آمدند، سوابق زياده‌طلبي صدام را يادآوري مي‌كردند و همه را در مقابل سؤال‌هاي بي‌پاسخ مي‌گذاشتند كه «چه تضميني براي عدم تكرار تجاوز مي‌دهيد؟» و «براي كيفر يك ديكتاتور متجاوز كه اين همه خونريزي كرده و خرابي به بار آورده، چه مي‌كنيد؟!»

وي هم‌چنين يادآور شد: در همان ماه‌هاي آغازين جنگ مرحوم ياسر عرفات كه به ايران آمده بود، در يك ديدار به من گفت؛ « در اتاق جنگ ارتش عراق نقشه‌اي ديدم كه سه هدف را براي خود ترسيم كرده‌اند؛ سقوط انقلاب اسلامي با تسخير پايتخت و يا با محروم كردن ايران از نفت جنوب، تجزيه خوزستان و الصاق آن به عراق، پيشرفت در خوزستان تا مسجد سليمان و بهبهان».

رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام خاطرنشان كرد: زمينگير شدن ارتش عراق در همان سرزمين‌هاي اشغال شده در روزهاي نخستين و عدم توانايي آن‌ها در عبور از جاده اهواز- انديمشك، حزب بعث را عملاً در آرزوهاي خويش ناكام گذاشت، اما نام‌گذاري شهرهاي ايران با اسامي عربي، مانند الاهواز، محمّره و عبّادان براي اهواز، خرمشهر و آبادان و كشف نقشه جديدي از خوزستان به نام عربستان در سنگرهاي عراقي‌ها، نشان از اهداف شوم آنان بود، اهدافي كه براي ايرانيان از هر قوم و قبيله و زبان ناخوشايند بود و خواهد بود. به همين جهات و همچنين تحت تأثير انفاس قدسيه حضرت امام(ره) به‌عنوان رهبر انقلاب و مرجع تقليد و فرمانده كل قوا، مردم ايران از سراسر كشور به سوي جنوب و غرب كشور به حركت درآمدند و به دفاع از كيان جمهوري اسلامي پرداختند.

وي گفت: مقاومت 32 روزه در برابر مجهزترين لشكر عراق براي اشغال خرمشهر درس و الهام امكان مقاومت داد و شكستن حصرآبادان نمونه روشني از امكان در هم شكستن دشمن در مهمترين نقطه هدف و آمادگي‌اش شد. اگرچه حمله دشمن به خاطر عدم آمادگي ارتش و بعضي ندانم‌كاري‌ها و مشكلات سياسي در مركز و غافلگيري در قدم اول موفقيت‌هاي سريعي به دست آورد، ولي همان فرهنگ ايثار، فداكاري و شهادت‌طلبي كه ريشه در فرهنگ تشيّع و كربلا دارد، اقيانوس ژرف نيروهاي داوطلب مردمي را به جبهه كشاندند و نيروهاي مسلح را با تقويت روحيه اميدوار كرد.

وي افزود: پس از حل مشكلات و رفع موانع و شكل‌گيري جديد نيروها و ايجاد هماهنگي بين ارتش و سپاه و نيروهاي مردمي، شاهد سلسله پيروزي‌هاي ايران از دارخوين، ثامن الائمه، فتح بستان و فتح‌المبين تا والفجرها، بيت‌المقدس‌ها و كربلاها بوديم. پيروزي‌هايي كه علاوه بر ارتش عراق، حاميان آن‌ها، يعني غرب، شرق و ارتجاع منطقه را به وحشت مي‌انداخت تا علاوه بر تجهيز عراق به سلاح‌هاي غيرمتعارف، رژيم حزب بعث را ترغيب به انجام كارهاي غيرانساني و جنايت‌هاي جنگي مانند موشكباران شهرها و بمباران‌هاي شيميايي نمايند. اقداماتي كه با هيچ يك از مفاد قوانين بين‌المللي كه خود نوشته‌اند، سازگاري نداشت، اما ترس از موفقيت‌هاي ايران هر كاري را براي آن‌ها توجيه مي‌كرد.

هاشمي رفسنجاني گفت: بازپس‌گيري بسياري از سرزمين‌هاي اشغال شده و ورود به خاك عراق به اذن امام راحل در بعضي از مناطق سوق‌الجيشي و خالي از سكنه عراق، مانند فاو و جزاير مجنون در جنوب و ماووت و حلبچه در شمال غرب، ارتش بعث و حاميانش را به تكاپو انداخت كه با هر وسيله ممكن ايران را وادار به قبول قطعنامه‌هاي پايان جنگ كنند. تشديد تحريم‌ها، جنگ نفتكش‌ها، حمله به هواپيماهاي مسافربري، بمباران شهرها، بمباران زيربناهاي اقتصادي، جلوگيري از صدور نفت، تقويت منافقين براي تشديد كارهاي تخريبي در داخل و مناطق جنگي وارونه جلوه دادن پيروزي‌هاي ايران، استفاده از امپرياليسم خبري، مظلوم‌نمايي براي حزب بعث و سرانجام قتل‌عام مردم مظلوم عراق در حلبچه با استفاده از خطرناك‌ترين سلاح شيميايي تاريخ از جمله كارهاي دشمنان براي تقويت روحيه متلاشي ارتش عراق بود كه وقتي ديدند هيچ يك از اين توطئه‌ها جواب نمي‌دهد، خودشان از پشت پرده بيرون آمدند و وارد كارزار شدند. همزماني مداخله آمريكا براي رويارويي با ايران و آغاز دور جديد پيشروي ارتش بعث نشان از استراتژي مشترك آن‌ها براي ممانعت از پيروزي ايران داشت تا از اين طريق خواسته‌هاي نامشروع خويش را در قالب بندهاي قطعنامه بر ملت ايران تحميل نمايند.

وي خاطرنشان كرد: شوراي امنيت سازمان ملل ـ كه متأسفانه سايه شوم «وتو» را هنوز نيز بر سر خويش دارد ـ در طول 8 سال دفاع مقدس كارنامه نه چندان موفقي از خويش بر جاي گذاشت و هميشه سعي مي‌كرد منافع عراق را كه با منافع بعضي از كشورها گره خورده بود، حفظ نمايد. قطعنامه‌هايش به‌گونه‌اي بود كه اگر اجرا مي‌شد، ننگي بر دامان تاريخ ايران مي‌نشست و معلوم نبود نسل‌هاي بعدي چه قضاوتي درباره مسوولان جمهوري اسلامي مي‌كردند.

وي گفت: اگرچه همه ما به‌عنوان مسوولان رده‌هاي مختلف سياسي و نظامي تحت لواي فرماندهي امام راحل عمل مي‌كرديم، اما مسووليت من در ميدان جنگ و ميدان سياست به‌گونه‌اي بود كه بعضي از اتفاقات چون كوهي بر دوشم سنگيني مي‌كرد و اگر نبود امداد الهي، تلاش‌ها هرچند صادقانه در مقابله دشمني با بن دندان مسلح كارايي لازم را نداشت. مثلاً شبي كه همه مسوولان سياسي و فرماندهان نظامي از عدم موفقيت عمليات كربلاي چهار در قرارگاه سر در جيب غم و اندوه فرو برده بودند و نعره‌هاي شوم عراقي‌ها براي پيروزي از همه جا بلند بود، تا سپيده سحر مذاكره كرديم كه چه كنيم و وقتي تبادل‌نظرها به نتيجه‌اي نرسيد، همه چيز به من موكول شد كه تصميم بگيرم.

رييس مجلس خبرگان رهبري ادامه داد: چه تصميم سختي بود!! براساس معادلات نظامي آماده كردن نيروهايي كه همرزمان خويش را آن‌گونه از دست داده بودند، براي عملياتي ديگر سخت است. مي‌دانستم كه بسياري از كارهاي نيروهاي ايران در طول جنگ برخلاف معادلات نظامي بود. مانند زدن پل در جزاير مجنون براي عمليات خيبر، گذشتن از خيزاب‌هاي خطرناك اروند در عمليات والفجر هشت كه براي فتح فاو، زدن پل بعثت روي رودخانه خروشان اروند و عبور از كوههاي سر به فلك كشيده در مهران، دهلران، ميمك، پل ذهاب، پاوه، مريوان، بوكان، بانه و نهايتاً حلبچه.

وي ادامه داد: آن شب با توكل بر خدا و با ايمان به قدرت نيروهاي ايراني، عمليات كربلاي 5 را آغاز كرديم، عملياتي كه علاوه بر فتح بسياري از سرزمين‌هاي اشغال شده و ورود به خاك عراق، معادلات سياسي را نيز به هم زد، به‌گونه‌اي كه مي‌گفتند مشاوران نظامي غرب و شرق براي تقويت روحيه بعثي‌ها به ستادهاي جنگ آن‌ها آمده بودند. از قطعنامه‌ها مي‌گفتم كه علاوه بر محتوا، حتي ترتيب بندهاي آن نيز شيطنت‌آميز بود. مثلاً در همين قطعنامه 598 ماه‌ها تلاش كرديم كه ترتيب دو بند آتش‌بس و برگشت به مرزهاي بين‌المللي را عوض كنيم؛ چراكه اگر آتش‌بس قبل از برگشت به مرزها بود، چه بسا سال‌ها عراق در سرزمين‌هاي اشغال شده مخصوصاً در حوالي نفت شهر مي‌ماند و هرگونه واكنش ايران را نقض آتش‌بس معرفي مي‌كرد.

وي خاطرنشان كرد: به هر حال خواسته‌هاي ايران، به‌ويژه متجاوز شناختن صدام براي آغاز جنگ با درايت سياسيون و مقاومت نظاميان در قطعنامه گنجانده ‌شد و دشمنان نيز هم صدا شده بودند كه نگذارند ايران بيش از اين در ميدان سياست و جنگ پيشروي نمايد. عقلاي قوم در سطح فرماندهان عالي نظامي و مردان تصميم‌ساز و تصميم‌گير در جلسات متعدد كم و كيف دفاع و حمله را بررسي و به‌عنوان امناي صديق حضرت امام، همه چيز را به فرمانده بزرگ خويش گزارش مي‌كردند. امام عزيزي كه به خاطر ويژگي‌هاي منحصر به فرد خويش در رهبري، گاه صخره صمّا بود و گاه لطيف و منعطف. امامي كه عقل و عشق دو خصيصه بارز ايشان در 17 سال مبارزه و 10 سال پس از پيروزي بود. امامي كه در كنار لطافت شاعرانه و عارفانه طبع، صلابت تصميمات قاطعانه را نيز داشت.

هاشمي رفسنجاني گفت: جلسات متعدد نظامي و سياسي در حدّ مسئولان ميداني منتهي به چند جلسه مهم با حضور سران قوا و فرماندهان عاليه رتبه در خدمت امام(ره) شد و سرانجام جلسه سرنوشت‌سازي كه امام تاريخي‌ترين تصميم دوران رهبري خويش را براي قبول قطعنامه گرفتند. به محض قبول قطعنامه و اعلان آن از سوي ايران، آن پيش‌بيني امام مبني بر «چه تضميني براي تكرار تجاوز مي‌دهيد؟» عملي شد و صدام كه خيال مي‌كرد، پذيرش قطعنامه از موضع ضعف است، با لشكرهاي مجهز خويش و با منافقيني كه روحيه خيانت‌پيشگي خويش را برملا كرده بودند، از همان محورهاي آغاز جنگ، يورش به خاك ايران را از سر گرفت. نمي‌دانست كه ايران و ايراني و مسوولان آن هر تصميمي را براساس سنجش كامل امور مي‌گيرند.

وي ادامه داد: هجوم سراسري مردم به خطوط مقدم و وادار كردن ارتش بعث به عقب‌نشيني و در هم شكستن منافقين در عمليات مرصاد همه دشمنان را برانگيخت تا هر چه سريع‌تر دست به كار شوند و نگذارند اين روزنه رهايي بسته شود. حضور كارشناسان سازمان ملل براي برآورد خسارات ما در جنگ- هرچند خيلي كمتر از خسارت‌هاي واقعي برآورد شد- و متجاوز شناختن صدام و سرانجام برگشت پيروزمندانه فرزندان اين آب و خاك ـ كه سال‌ها در سياه‌چال‌هاي حزب بعث بودند ـ برگ زريني ديگر بود كه علاوه بر پيروزي‌هاي نظامي در كارنامه سياسي دفاع مقدس ثبت شده است. دستاورد مشعشي كه با وادار شدن صدام به قبول رسمي قرارداد 1975 الجزاير بعد از پاره كردن آن در مقابل دوربين‌ها قبل از شروع جنگ بر تارك تاريخ ايران درخشيدن گرفت و پرچم سه رنگ جمهوري اسلامي را كه ماحصل خون بهترين جوانان اين سرزمين است، در نقطه‌نقطه مرز ايران و عراق به اهتزاز درآورد. دستاوردي كه نه فقط مربوط به آن دوران، كه مربوط به همه دوره‌ها در همه اعصار خواهد بود و دشمنان ايران و انقلاب اسلامي فهميدند كه اين آب و خاك با جواناني كه از نسل همان دلاوران مي باشند، لقمه گواراي سهل‌الوصول و سهل‌الهضمي نخواهد بود.

وي اظهار كرد: گرامي مي‌دارم ياد و خاطره همه كساني را كه از نخستين روزهاي شروع جنگ تا آخرين روزهاي آن با اهداي خون خود و عزيزترين موجودي، يعني جان و سلامت خويش نگذاشتند وجبي از خاك ايران از مام وطن جدا شود و امروز تا هميشه به عنوان شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان و ايثارگران عزيز و عزيزتر خواهند بود.

هاشمي‌رفسنجاني گفت: بر خويش فرض مي‌دانم به‌عنوان فرمانده جنگ و جانشين فرمانده كل قوا، خدمت همه رزمندگان عرصه‌هاي دفاع مقدس، خانواده‌هاي مكرم و معزز شهدا، جانبازان، رزمندگان و به‌ويژه خانواده‌هاي مظلوم مفقودان عرض كنم كه اولاً به خاطر آن سوابق درخشان هيچ احساس غبن نكنيد و ثانياً قصورات را ببخشند. البته بايد اعتراف كنم كه ايران اسلامي در آن سال‌ها با تمام توان در خدمت جنگ بود و اگر كوتاهي‌هايي احساس مي‌شد، به خاطر اختلاف سلايق در نوع جنگيدن و چگونگي هزينه كردن‌ها بود كه فكر مي‌كنم براي كاري وسيع در آن سطح طبيعي بوده است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"