امير قرباني*
در طول اردوهای تیم ملی فوتبال حواشی و ماجراهای عجیب و غریب بسیاری وجود داشته که هرکدام از آنها قابلیت تبدیل شدن به یک کتاب را دارد.
این اردوهای تیم ملی فوتبال هنوز هم از قواعد دوران آزمون و خطای اولیه فوتبال پیروی میکند و همچنان ستارهها در این اردوها حاشیه سازی میکنند.
آخرین اردوی آماده سازی تیم ملی فوتبال به سرمربیگری افشین قطبی نیز بیحاشیه نبود. در حالی که تمام اهالی فوتبال با برپایی این اردو مخالف بودند، فدراسیون فوتبال و سرمربی تیم ملی پای خود را در یک کفش کردند و به اتریش و ایتالیا رفتند.
از اتریش که اخبار مبنی بر گرمای هوا، گاوداری، نبودن کولر و مسائلی این چنینی به گوش میرسید. در ایتالیا هم صدای بازیکنان از شلوغی بیش از حد هتل درآمده بود.
اما در این بین یک نفر باز هم حاشیه ساز شد و او کسی نبود جز علی کریمی، کاپیتان تیم ملی فوتبال كه بر سر عدم امکانات و حقوق بازیکنان درگیر شد و به هر چه که بر سر راهش ظاهر شد لگد زد.
این حرکت جوانمردانه! علی کریمی هر چند به حرکت پتروس فداکار شبیه بود اما راه و روش او از چاله به چاه افتادن را همراه داشت.
البته این بار اولی نیست که علی کریمی به لگد پرتاب کردن میپردازد. هنوز خاطره حرکت زشت علی کریمی در جام جهانی 2006 پس از تعویض شدن از یاد کسی نرفته است. یا نحوه تمرین کردن کریمی همراه با بازیکنان تیم ملی امید در بازیهای غرب آسیا. آنجا که دادکان نقل میکند: در اردوی سوریه یک روز رفتم سر تمرین و دیدم علی کریمی کلاه آفتابگیرش را چپه روی سرش گذاشته است. آن زمان من سرپرست کاروان تیم و نایب رئیس صفایی فراهانی بودم. به دانشور و سرپرست تیم گفتم: «علی کریمی چرا این طوری تمرین میکند»؟ آنها جواب دادند: «نمیتوانیم چیزی بگوئیم». رفتم وسط چمن و کلاه کریمی را از سرش برداشتم و پرتاب کردم لای درختها و او هم گفت نمیتواند با تیم باشد. همان روز رفتم از نمایندگی ایران ایر بلیت برگشت برای کریمی گرفتم و او را به تهران برگرداندم. پس از بازیهای غرب آسیا با دایی تماس گرفتم و گفتم: «علی پاشو بیا اردو». البته بعداً در بازیهای بوسان که برانکو میخواست لیست تیم ملی را بدهد، به او گفتم اگر میخواهی علی کریمی را دعوت کنی، این کار را بکن. چون هیچ حب و بغضی نداشتم و همان رفتار باعث شد بقیه بازیکنان حساب کار دستشان بیاید.
نکته قابل توجه اینجاست که در آن زمان فردی نترس بر سر فدراسیون فوتبال سایه انداخته بود که همه بازیکنان و اردونشینان از وی هراس ویژهای داشتند.
اما در طول مدت مدیریت فعلی فدراسیون فوتبال نه تنها هیچ عکسالعملی در برابر این نوع حرکات مشاهده نشده، بلکه بازیکنان خاطی تنها یک لبخند تحویل گرفتند!
بنابراین جذبه، لازمه کار در ورزش فوتبال با این همه ستاره است و تنها فردی میتواند از پس این مشکلات برآید که این ویژگی را اصل اول مدیریت خود قرار دهد.
*خبرنگار ورزشي