کد خبر: ۱۱۴۹۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۰۸ مرداد ۱۳۸۹
نعمت‌الله عبدالرحيم زاده،كارشناس مسائل اروپا در یادداشتی در «تهران امروز» نوشت:

«پند ناپلئون این بود؛ آن طرف که در استحکامات خود می‌ماند، ضربه می بیند. در سیاست خارجه و در تضمین امنیت آینده ما، کشوری که منفعل است انحطاط می‌یابد.» ویلیام جفرسون هیگ، وزیر امور خارجه انگلیس، با بیان و درس گرفتن از این پند ناپلئون معتقد به لزوم تغییر در دیپلماسی خارجی انگلستان است و در سخنرانی اول ژوئیه خود در وزارت خارجه به صورت رسمی طرح خود را برای اصول سیاست خارجه جدید این کشور اعلام کرد.

او در سخنرانی خود گفت: «جهان تغییر کرده است و اگر ما همراه با آن تغییر نکنیم، نقش بریتانیا شروع به تنزل خواهد کرد که این امر به معنای تنزل نفوذ و تاثیر ما در امور جهانی، امنیت ملی و اقتصادمان خواهد بود.» هیگ یا دومین نفر پرنفوذ در حزب محافظه کار انگلیس برای تدوین مبانی و ابعاد سیاست خارجه انگلیس بیش از هر چیز به شرایط جهانی همراه با توجه به آینده و نقش آینده انگلستان نگاه کرده و به همین جهت گفت:«هدایت سیاست خارجه بریتانیا تنها مربوط به اتخاذ تصمیمات درست در اموری نیست که اکنون بر ما تاثیر می گذارند بلکه پی ریزی بنیان‌ها برای تصمیمات درست در سال‌های دوری است که خواهند آمد.» او بنابر چنین چشم اندازی از آینده طرحی را پیش کشیده که نام «سیاست خارجه ممتاز بریتانیا»، distinctive British foreign policy، بر آن نهاده و معتقد است که برای تحقق بخشیدن به آن باید به نحوی متفاوت» عمل کرد.

با نگاهی کلی به تبیینی که هیگ از طرح «سیاست خارجه ممتاز بریتانیا» ارائه داده می توان گفت که او در طرح خود نگاهی به عملکرد دولت‌های کارگری سابق انگلستان داشته و با زیر سوال بردن آن سعی دارد تا راهکاری برای آینده دیپلماسی خارجی این کشور تدوین کند. البته او در این زمینه تنها نیست بلکه انتقاد از 13 سال حاکمیت حزب کارگر بر این کشور و رکود در دیپلماسی خارجی از سوی دیگر سیاستمداران این کشور نیز شنیده می شود و به نظر می رسد که هیگ زمانی طرح خود را بیان کرده که تغییر کلی و مبنایی در دیپلماسی خارجی این کشور ضرورت داشت.

او سه ماه پیش از انتخابات پارلمانی انگلستان و در مصاحبه با بندیکت بروگان، خبرنگار ساندی تلگراف ضمن بیان ابعاد و نمای کلی طرح خود به صراحت انتقاد خود را از سیاست خارجی 13 ساله دولت های کارگری بیان کرد. هیگ در این مصاحبه از وزارت خارجه ای «قدرتمند» سخن گفت که بتواند سیاست جدید وی را پیش برد و از نحوه عملکرد سابق این وزارتخانه ابراز تاسف کرد. اینجا بود که بروگان از او پرسید؛ «آیا به خصوص منظور شما دوره بلر است که به وی تهمت زده می شد خودش وزیر امور خارجه است و متولیان عملی این مقام، همچون جک استراو، را در ضعف نگه داشته بود؟» و هیگ با قاطعیت جواب داد؛ «بله.» او تنها به گفتن این پاسخ کوتاه قناعت نکرد و در ادامه این مصاحبه افراد تحت رهبری بلر و گوردون براون ـ نخست وزیران سابق انگلیس ـ را این گونه توصیف کرد؛ «شیرهایی که از سوی خرها هدایت می شدند.»

او پس از انتخابات و ورود به وزارت‌خارجه در سخنرانی اول ژوئیه گفت؛ «در سال‌های اخیر، تلقی بریتانیا نسبت به ایجاد روابط با قدرت‌های نو و در حال ظهور پراکنده و از هم گسیخته بود و باعث شده بود تا بارها از سوی این کشورها شکایت شود که وزرای امور خارجه بریتانیا فقط هنگام بروز بحران ها یا موقع رای مهمی تماس داشته اند. این امر توانایی ما در زمینه توافق بر سر امور دشوار و موثر بر زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان را ضعیف کرده و در هدایت سیاست خارجی باعث چشم‌پوشی از اهمیت ثبات و داشتن روابط شخصی با حکومت‌ها شده است.» نکته‌ای که هیگ در این سخنرانی به آن اشاره کرد، پیش از وی و در گزارش ماه مارس کمیته امور خارجی پارلمان انگلیس به صورتی روشن‌تر منعکس شده بود. نمایندگان سه حزب اصلی بریتانیا در تنظیم این گزارش دخیل بودند و با بررسی عملکرد دو دولت سابق کارگری انگلستان، معتقد بودند که «بسیاری از بریتانیایی‌ها و نیز دنیای خارج، این برداشت که بریتانیا در آستانه جنگ عراق و عواقب پس از آن، تسلیم محض آمریکا بوده را قبول دارند و چنین برداشتی اعم از اینکه حقیقت روابط چه باشد، به وجهه و منافع بریتانیا لطمه می‌زند.»

این نمایندگان در گزارش خود روابط بریتانیا با آمریکا را مورد توجه قرار دادند و معتقد بودند که دیگر نمی‌توان آن را «روابط خاص» نامید، اصطلاحی که اولین بار از سوی وینستون چرچیل در 1946 برای توصیف روابط بریتانیا با آمریکا بیان شده بود. به نظر تهیه‌کنندگان این گزارش، روابط با بریتانیا برای آمریکا تنها یک رشته از روابط خارجی این کشور است و در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و در حالی که از قدرت نظامی و اقتصادی بریتانیا کاسته می شود، توانایی این کشور برای نفوذ در تصمیم های آمریکا نیز به تدریج کاهش می یابد. از این جهت، کمیته روابط خارجی پارلمان بریتانیا از سیاستمداران این کشور خواست تا از عبارت «روابط خاص» برای بیان روابط با آمریکا خودداری کرده و به آنان توصیه کرد تا در روابط خارجی بریتانیا بر منافع ملی این کشور تکیه کنند و «در مورد مسائلی که منافع و ارزش های دو کشور از هم فاصله می گیرد، بریتانیا باید بیشتر حاضر به نه گفتن به آمریکا باشد.» مایک گیبس، رئیس کمیته امور خارجی پارلمان بریتانیا، پس از صدور این گزارش گفت: «ما باید واقع بین باشیم و قبول کنیم که جهانی شدن، تغییرات ساختاری و نیز تغییر در قدرت ژئوپلتيکی به ناچار در روابط بریتانیا و آمریکا تاثیر خواهد گذاشت.»

به‌نظر می‌رسد که این سه عبارت کلیدی در سخن گیبس؛ «جهانی شدن، تغییرات ساختاری و نیز تغییر در قدرت ژئوپلتیکی»، در سخنرانی هیگ نیز نقش محوری داشت و کلیدهای اصلی برای طرح او یا «سیاست خارجه ممتاز بریتانیا» هستند. با وجود آنکه هیگ به عنوان یک سیاستمدار آتلانتیک‌گرا و حتی فردی ضداروپاگرایی شناخته شده اما بر همان دلایلی انگشت گذاشته که گزارش کمیته امور خارجی پارلمان نیز بر آن تاکید داشت و از این رو است که هیگ از سپری شدن روزگاری یاد کرد که در آن ایام بریتانیا هر تصمیمی را در محدوده آمریکا، اروپا یا خاورمیانه اتخاذ می‌کرد. به عبارت روشن‌تر، هیگ از پند ناپلئون این نکته را آموخته که در وضعیت و شرایط فعلی جهانی دیگر نمی‌توان خود را در این محدوده از استحکامات محصور کرد و اکنون باید به دنبال فرصت‌های دیگر رفت و از کشورهای نوظهوری در عرصه بین الملل همانند برزیل، هند و حتی چین استقبال کرد و بنابر محورهای متنوعی چون تجارت، امور فرهنگی و تربیتی، ورزش، دیپلماسی و حتی همکاری نظامی روابطی جدید را با آنها تعریف کرد. تدوین «سیاست خارجه ممتاز بریتانیا» از سوی هیگ به این معنا نقشه راهبردی برای توصیه کمیته روابط خارجی پارلمان انگلیس است که به منظور یافتن ظرفیت های جدید برای دیپلماسی خارجی این کشور طراحی شده است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"