کد خبر: ۱۱۸۰۹۱
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۲ - ۰۵ شهريور ۱۳۸۹

يك استاد اخلاق با اشاره به روايت «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ» از پيامبر اعظم (ص) گفت: پيامبر (ص) وقتي كه نزديك ظهر مي‏شد، چهار ركعت نماز مي‏خواندند، چرا كه در اين زمان درهاي آسمان و بهشت باز و دعا مستجاب مي‌شود.

به گزارشرجانيوز به نقل از پايگاه اطلاع‌رساني آيت‌الله مجتبي تهراني، اين استاد اخلاق در چهاردهمين روز از ماه مبارك رمضان به بيان سخناني با موضوع «خودت را به خدا بسپار!» پرداخت كه مشروح آن در پي مي‌آيد.

گفته شد ماه مبارك رمضان، ماه تلاوت قرآن ـ يعني بازگوكردن كلام ربّ ـ و ماه دعا ـ يعني گفتگوي عبد است با ربّش ـ است و عرض كرديم كه ادعيه بر دو گونه است؛ مأثور و غيرمأثور، كه اين‏ها هم داراي آداب و شرايطي است. بالأخره بحث ما به اينجا رسيد كه عواملي در دعا مؤثر هستند. يعني خودِ دعا، كارآيي دارد، اما عواملي هم در كنارش اثرگذاري دارند؛ از جمله عامل زمان. در بحث زمان ابتدا، «روز و شب» را به‏طور عمومي مطرح كرديم و إن‏شاءالله بعداً زمان‏هاي خاص، يعني ايام و ليالي خاص را بحث خواهيم كرد.
من عرض كردم كه در باب روز و شب، ما چند دسته روايت داريم. دسته‏اي بر روي مسأله شب به‏طور خاص تأكيد كرده، دسته‏اي هم بر نيمه‏شب به بعد، دسته‏اي بر ثُلث آخر شب، يعني سحرگاهان و گروهي هم بر "بين‏الطلوعين " تأكيد فرموده است.

* ساعات خاص روز براي دعا كردن

امّا در اين جلسه سراغ ساعات خاص «روز» مي‏رويم. ما در باب روز هم داريم كه يك وقت خاصي از روز بر روي دعا مؤثر است. در آيه پانزدهم سوره مباركه رعد آمده است: "وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ». يعني هر آنچه در آسمان و زمين است خواه‏ناخواه، و سايه‏هاي آن‏ها، بامدادان و شامگاهان براي خداوند، سجده مي‏كنند.

* قبل از طلوع و غروب خورشيد

در ذيل اين آيه شريفه روايتي از امام ششم (ع) آمده كه حضرت فرموند: «هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ هِيَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ». يعني منظور آيه، دعا كردن در اين زمان‏ها است و اين ساعت ـ‏قبل از طلوع و غروب آفتاب‏ـ زمان استجابت دعا است. روايت ديگري از امام صادق (ع) است كه حضرت فرمودند: «إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ». دعا كردن قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن، از احكامي است كه روي آن تأكيد شده است. روايت ديگري باز هم از امام صادق (ع) است كه حضرت فرمود: «إِذَا كَانَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ فَعَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهِدْ وَ لَا يَمْنَعُكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ تَطْلُبُهُ مِنْ رَبِّكَ وَ لَا تَقُولُ هَذَا مَا لَا أُعْطَاهُ وَ ادْعُ فَإِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ». قبل از طلوع آفتاب و غروب آن دعا كن و بر دعا كردن و خواسته‏اي كه از پروردگارت داري اصرار نما و چنين نگو كه اين خواسته من اجابت‏شدني نيست؛ دعا كن؛ چون پروردگارت هر كاري را كه بخواهد، انجام مي‏دهد.

* اثر اين زمان بر روي داعي

من قبلاً عرض كردم كه بحث تأثيرگذاري زمان، يك‏وقت در ارتباط با اثر زمان «بر روي دعا» است و يك‏وقت در مورد اثر «بر روي داعي» و در ربط با دعا كردن او است. يعني زمان گاهي بر نَفسِ دعا اثر دارد و گاهي بر روي داعي اثر مي‏گذارد كه در نتيجه روي دعاي او هم مؤثّر است. عرض كردم كه وارد بحث اوّل نمي‏شوم، ولي بحث دوم را وارد شدم و در رابطه با دعا كردن در ثُلث آخر شب، سحرگاهان و بين‏الطلوعين مطالبي را گفتم. در جلسه گذشته اين مسأله را در باب بين‏الطلوعين مطرح كردم كه براي چه روي آن تأكيد شده است. روايتي هم در اين زمينه بود كه من آن را خواندم. يعني حرف‏ها، از خودم نبود و من بين روايات را جمع كردم.

* اوّل و آخر بگو خدا!

گفته شد كه مردم، صبح‏ها كه بيدار مي‏شوند، از نظر روند طبيعي و حالِ غالب اين‏طور است كه در صدد آمادگي براي رفتن به دنبال امور مادّي و به دست آوردن رزق و روزي هستند. يعني غالباً انسان‏ها در آن ابتدايي كه وارد روز مي‏شوند، از همان موقع براي مسائل مادّي و به دست آوردن روزي تلاش مي‏كنند. از قديم هم اين‏طور بوده و به‏طور متداول هم كار از همان طلوع شمس آغاز مي‏شود و انتهاي اين تلاش‏ها هم غروب است. اين روايات بر روي "اوّل و آخر " همه تلاش‏ها دست گذاشته است. از همان اوّل كه بلند مي‏شوي و مي‏خواهي دنبال كار و كاسبي و مسائل مادّي بروي، خدا خدا كن! آخرش هم همين است. اوّل خدا، آخر هم خدا! خوب دقت كنيد! ببينيد چقدر زيبا است. آخر بحث عرض مي‏كنم كه منشأ اصلي اين معارف ما چيست. بعداً در مورد آن توضيح مي‏‏‏‏‏دهم.

* جلوگيري از انحراف

چندين دليل در اين مسأله وجود دارد. يكي اينكه چرا در صبح و عصر بايد دعا كرد و خدا را صدا كرد؟ چون مردم كه در طول روز سراغ كسب و كار مي‏روند، امور بسياري از وسوسه‏هاي شيطاني برايشان پيش مي‏آيد؛ چه شيطان دروني و چه بيروني كه آنها را فريب داده و اغفال مي‏كند. اين امور دائماً مي‏خواهد انسان را از صراط شرعي و راه و چارچوب‏هايي كه شرع براي او تعيين كرده، خارج كند. من بايد چه كار كنم كه نجات پيدا كنم و از راه بيرون نروم؟

* استغفار در آخر روز

مي‏گويد همان اوّل صبح كه مي‏خواهي بيرون بروي، خودت را به خدا بسپار و دعا كن! اوّل كار هم طلوع شمس است. آخر كار هم به‏طور غالب تا غروب شمس ادامه پيدا مي‏كند. چه‏بسا در بين اين دو مقطع زماني، لغزش‏هايي هم پيدا شود. هنگام غروب كه شد، خدا از يادت نرود! فكر كن و اگر خطايي از تو سرزده است، با دعا آن را برطرف كن! دعا كن و از خدا بخواه كه از تقصيرت بگذرد. بهترين دعا براي اين منظور چيست؟ استغفار است.

* خود را به خدا بسپار!

اين يك مسير است براي اينكه دعا در اين زمان‏ها را توجيه كنيم. اما مسائل زيادي در اينجا مطرح است. مثلاً اينكه معمولاً حوادثي در روابط اجتماعي، براي انسان پيش مي‏آيد كه از اين گرفتاري‏ها راه نجاتي نيست. وقتي انسان وارد جامعه مي‏شود، حوادث و اتفاقاتي براي او پيش مي‏آيد كه تنها حافظ او، خدا است. اين مورد، غير از آن مسأله قبلي است. آنجا بحث وسوسه‏هاي شيطاني و تخلّف از احكام الهي و حرام و حلال‏هاي شرعي بود؛ امّا اينجا بحث حوادث و اتفاقاتي است كه در طول روز پيش مي‏آيد. از وقتي كه بيرون مي‏آيم تا زماني كه برمي‏گردم، ممكن است برايم هزار اتفاق بيفتد و شايد صبح كه مي‏آيم، اصلاً به شب نرسم و ديگر برنگردم. بنابراين همان اوّل صبح كه مي‏خواهي راه بيفتي، خودت را نسبت به اين حوادث به خدا بسپار!

* پيش‏گيري از هر نوع پيش‏آمد

اگر انسان بخواهد سراغ ابعاد گوناگون مسأله برود، مي‏بيند يك بُعد و دو بُعد نيست. همه اين حرف‏ها حساب شده است. از اوّل طلوع شمس تا غروبش كه معمولاً در اين وقت، انسان به دنبال كسب در‏آمد به درون جامعه مي‏آيد، براي انسان مسائلي پيش مي‏آيد، چه از نظر وساوس شيطاني، چه از نظر حوادث طبيعي و روابط انساني كه حافظ و نگه‏داري جز خدا، براي انسان نيست. دعا در اين اوقات از پيش‏آمدها، آن هم هر نوع پيش‏آمدي، پيش‏گيري مي‏كند. در يك جمله، دعا از پيش‏آمدهايي كه در اين مقطع زماني براي من ممكن است پيش بيايد، چه معنوي و چه مادّي و طبيعي، پيش‏گيري مي‏كند.

* نماز و دعا هنگام زوال

دسته ديگري از روايات است كه ‏«عند زوال الشمس»، يعني ظهر را مطرح مي‏كند. دو روايت هست كه يكي از آنها روايتي از پيغمبر اكرم (ص) است كه فرمود: «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ»؛ آنگاه كه ظهر مي‏شود، درب‏هاي آسمان و درب‏هاي بهشت باز مي‏شود؛ «وَ اسْتُجِيبَ الدُّعَاءُ»؛ و دعا مستجاب مي‏شود؛ «فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ عَمَلٌ صَالِحٌ». پس خوشا به حال آن كسي كه در اين وقت، كردار نيكي از او بالا رود. اين را خوب دقت كنيد! من بعداً مي‏گويم كه اين روايت به چه چيزي اشاره دارد.
روايت دوم را هم مي‏خوانم: «كَانَ النَّبِيُّ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ يُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ هَذِهِ سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُحِبُّ أَنْ يَصْعَدَ لِي فِيهَا عَمَلٌ صَالِحٌ». پيغمبر اكرم (ص) وقتي كه نزديك ظهر مي‏شد، چهار ركعت نماز مي‏خواندند. چرا؟ مي‏فرمودند چون اين ساعت زماني است كه درب‏هاي آسمان‏ باز مي‏شود و من دوست دارم كار نيكي از من در اين ساعت بالا رود.

* توجه به بُعد روحاني انسان

اين‏ها اشاره به مطلب ديگري دارد. انسان صبح كه راه افتاد و دنبال كار رفت، بحبوحه اشتغالات او به مادّيت چه وقت است؟ سر ظهر، وسط كار است كه ديگر گرم كار شده است و تمام همّ و غمّش، رفته سراغ پول ـ‏نعوذبالله‏ـ؛ در همين‏ وقت حواست را به عالَم بالا جلب مي‏كند كه تو آدم هستي و فقط يك بُعد نداري. تو موجودي چند بُعدي هستي. دائماً كه نبايد به دنبال احتياجات جسماني‏ات باشي. سَري بالا كن و متوجه عالَمي شو كه روزي‏ات بايد از آن عالَمِ برتر به تو برسد. چه خبر است كه اين‏قدر به دنيا مشغول شده‏اي؟! رزق و روزي‏ همين دنيايي كه در آن غرق شده‏اي، از جاي ديگر ـ‏از يك عالم برترـ مي‏رسد. اين هم بايد از بالا برسد.

* روزي‏ها در آسمان است

من به يك آيه اشاره كنم و او اين آيه شريفه است كه در سوره ذاريات است: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون». روزي شما و آنچه كه وعده داده شده‏ايد، در آسمان است. روزي‏هاي شما در عالَم عِلوي ـ‏يك عالم برترـ است، نه در اين خاك. نه اينكه مي‏خواهد بگويد در دنيا كار نكن و فقط دعا كن! مي‏گويد تمام توجّهت را صرف دنيا نكن! بله، راجع به زمين هم داريم كه: «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ». ولي پيغمبر مي‏گويد، عمل صالح در اين موقع، يعني وقت زوال شمس به آسمان مي‏رود. موقع نماز ظهر و عصر كه حتّي خدا آن را واجب هم كرده است، به سراغ خدا برو!

* بين وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر

حتي در روايتي از از امام صادق (ع) آمده است كه: «الْوَقْتُ الَّذِي لَا يُرَدُّ فِيهِ الدُّعَاءُ هُوَ مَا بَيْنَ وَقْتِكُمْ فِي الظُّهْرِ إِلَى وَقْتِكُمْ فِي الْعَصْرِ». وقت و ساعتي كه دعا در آن رد نمي‏شود، ما بين وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر است. حضرت مي‏فرمايد در اين ساعت سراغ او برو! گاهي اين‏طور است كه در بين روز، وسط كار كه انسان گرم كار است، ممكن است ـ ‏نعوذبالله‏ـ حوادث ناگواري براي او پيش بيايد كه ديگر نتواند كارش را ادامه دهد و يا دُرُست فكر كند. گاهي به چه‏كنم، چه‏كنم مي‏افتد. همان وسط روز و وسط كار كه به چه‏كنم، چه‏كنم افتاده‏اي، متوجّه اين معنا باش كه گره‏گشا بالا است. به آنجا توجه كن!

* نه سرمست ماديّات شو و نه دست‏پاچه!

من به اين رواياتي كه مي‏خوانم دقت دارم. همه مي‏خواهد بگويد خودت را گم نكن! پيش‏آمد ناگواري اتفاق افتاده است؟ نترس! تو خدا داري! چرا دست و پايت را گم كرده‏اي؟! سرت را بالا كن و از او بخواه! گره‏گشاي اصلي او است. نه از اين طرف سرمست مادّيات شو و نه از آن طرف اگر حادثه‏اي پيش‏آمد كرد، دست و پايت را گم كن!

* در متن مادّيت به معنويت هم توجه كن!

نكته اساسي اين است كه بر اساس معارفمان اصلاً ماديت ما، آميخته به معنويت است و معنويت هم، در مادّيت گسترده شده است. اين جزء معارف ما است كه اينها از هم جدا نيستند. خيال نكني كه مادّيت از معنويت جدا است! اين خبرها نيست. اين اشتباه است كه فكر كني معنويت در امور مادّي، راه ندارد و اينها از هم بيگانه‏اند. مادّيت ما آميخته به معنويت است. اين روايات دارد اين حرف‏ها را به ما مي‏‏آموزد. اين‏ها، دستوراتي است كه از ناحيه بزرگان دين براي ما آمده است كه در متن مادّيت به معنويت هم توجه كن. در متن مادّيتِ من معنويت است. لذا يك مؤمن هيچ‏گاه در زندگي‏اش هراس ندارد و دست و پاي خودش را گم نمي‏كند؛ و نه غافل مي‏شود و سرمست كه خدا را فراموش كند. اين روايات دارد اين را به ما درس مي‏دهد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"