رويكرد سياسي مسئولين نوبل آنقدر براي اهالي ادبيات زننده و توهينآميز بود كه «ژان پل سارتر» در سال1964ميلادي از دريافت آن سرباز زد و بسياري ديگر از نويسندگان برتر جهان به آن انتقاد كردند.
به گزارش فارس، شايد مهمترين و مشهورترين جايزه ادبي در دنيا، جايزه ادبي نوبل باشد كه برگزيده آن با شهرت و آوازه جهاني مواجه ميشود؛ اين جايزه كه به مناسبت سالروز مرگ «آلفرد نوبل» دانشمند سوئدي هر سال دهم دسامبر در شهر استكهلم برگزار ميشود در كشور ما نيز انعكاس ويژهاي دارد.
آنچه براي مطبوعات، رسانهها و محافل ادبي كشورمان مشخص نيست، معيارها و شاخصههاي متوليان اين جايزه براي انتخاب آثار برگزيده است لكن با توجه به برگزيدگان هر سال، مشخص ميشود اهداف برگزاري نوبل ادبي، آن هم توسط آكادمي سلطنتي سوئد كه از مراكز مرتبط با يهود است، مربوط به ترويج و تبليغ و تبليغ تفكرات صهيونيزم در سطح جهاني است!
* چه كسي برنده نوبل را انتخاب ميكند؟
امروزه در دنيا نويسندگاني كه ميخواهند در جايزه ادبي نوبل، جزء نفرات برتر باشند، نميدانند آثارشان را بر چه اصول، قاعده و حول چه محوري يا با رعايت چه قوانيني بايد بنويسند، چرا كه متوليان برگزار كننده نوبل ادبي، معيارها و اهداف خود را اعلام نكردهاند، لذا نويسندگاني را انتخاب ميكنند كه اهداف و برنامههاي آنان را ترويج و تبليغ كنند.
انعكاس گسترده و ويژه خبر اهداي جايزه ادبي نوبل در مطبوعات و رسانههاي داخلي و پيرو آن جريان تبليغي آثار و تمدن غربي به ويژه فرهنگ صهيونيزم امري است كه طي ساليان اخير هر ساله در اين برهه زماني رخ ميدهد.
«آفرد نوبل» دانشمند صنعتي و مخترع ديناميت اهل سوئد، يكسال قبل از مرگش در وصيتنامه خود ميآورد كه ثروتش را منبعي براي جوايزي ميان افرادي كه در طول يكسال بزرگترين فايده را به جامعه بشريت ميرسانند، قرار دهند! در بين متوليان برگزاري جايزه نوبل در حوزههاي ادبيات، فيزيك، شيمي و صلح، «آكادمي سلطنتي سوئد» مسئول انتخاب فرد برگزيده است.
آنچه مسلم است تنها افراد محدود و به خصوصي حق انتخاب نامزدهاي نوبل ادبي را دارند! اين افراد شامل اعضاي آكادمي سوئد، اساتيد برجسته و منتخب در رشته ادبيات و زبان، برندگان سابق جايزه نوبل در زمينه ادبيات و رئيس انتشاراتي كه اثر كانديدايي را در حوزه ادبيات چاپ كرده، ميباشند.
اهداي جايزه نقدي ده ميليون كروني توسط پادشاه سوئد به برگزيده نوبل، موجب طمع بسياري از نويسندگان براي تطميع نظر مسئولين آكادمي سوئد ميشود!
نكته جالب و حائز توجه آن است كه آكادمي سلطنتي سوئد در انتخاب برگزيده نوبل، هيچ اشارهاي به برگزيدگان احتمالي و يا به عبارتي نامزدهاي دريافت اين جايزه نميكند! و بيش از 50 سال است نام نامزدهاي دريافت اين جايزه علني نميشود! اعضاي 18 نفره آكادمي سوئد در مورد انتخاب برنده نهايي نوبل آنچنان پنهان كاري ميكنند كه حتا تاريخ اعلام جايزه تا دو روز قبل از آن فاش نميشود.
ليستهاي منتشره به عنوان كساني كه احتمال دريافت جايزه براي آنان مطرح است و يا به عبارتي نامزدها دريافت جايزه نوبل، همگي ساخته و پرداخته رسانهها و محافل ادبي است كه سعي در حدس نام منتخب جايزه ميكنند! از اين روست كه در محافل داخلي نيز در چندين نوبت گروهي از نويسندگان و فعالان دگرانديش دچار توهم برگزيده شدن در نوبل ادبي شدهاند. آنان با گسترده شدن اقدامات و زمينههاي اشاعه آثار و تفكرات ضدديني و درتعارض با ارزشهاي ملي و مذهبي كشورمان منتظر توجه بيشتر حاميان غربي خود بودند و چندين بار خود را به عنوان نامزد نوبل ادبي معرفي كردند! لكن از آنجا كه تلاشهاي اين عناصر خود فروخته با تدابير متعهدين به انقلاب خنثي شده و نتيجه لازم را براي يهود كه همان سرنگوني نظام جمهوري اسلامي است، به همراه نداشته، مومجبات عدم توجه لازم را از آنان فراهم آورده است!!
* برندگان نوبل و اپوزيسيوني براي حكومتها
توجه آكادمي سلطنتي براي اهداء نوبل به اپوزيسيون حكومتي كه برخلاف اهداف صهيونيزم جهاني حركت ميكند از رويكردهاي سالهاي اخير اين تشكل است.
اهداء جايزه به «اورهان پاموك» در سال 2006 كه مغضوب مردم تركيه است و انتخاب «ووله سوييكا» از نيجريه از مصدايق اين روش متوليان نوبل ميباشد.
رويكرد سياسي مسئولين نوبل آنقدر براي اهالي ادبيات زننده و توهينآميز بود كه «ژان پل سارتر» در سال1964ميلادي از دريافت آن سرباز زد و بسياري ديگر از نويسندگان برتر جهان به آن انتقاد كردند.
تمايلات يهود و صهيونيزم جهاني در انتخابات نوبل ادبي در سال 2002، بيش از پيش نمايان شد چرا كه آكادمي سلطنتي سوئد با انتخاب نويسنده يهوديتبار اهل مجارستان به نام «ايمره كرتژ» درصدد رفع مظلوميت از يهود برآمد.
مسئولان صهيونيستي نوبل با تبليغ اين نويسنده او را به خاطر زجرهايي كه در اردوگاه اجباري «آوشويتس» و «بوكنوالد» كشيده است تجليل كردند تا بار ديگر دم از مظلوميت يهود در واقع هولوكاست بزنند.
مؤسسه نوبل در تقديرنامه خود براي اين نويسنده چنين ميآورد: «بازداشت كرتژ در آوشويتس در خلال آزار نازيها به يهوديان مجارستان تأثير عمدهاي بر زندگي او داشته و مسالهاي است كه او به تناوب در داستانهايش به آن اشاره ميكند.
در بيان رسانههاي گروهي آثار ايمره كرتژ در جهت مظلوم نمايي يهوديان به جايي رسيده است كه جنگ جهاني دوم، كشتار جمعي، يهود كشي و كورههاي آدم سوزي، موضوعاتي است كه بالغ بر نيم قرن بر پوست و گوشت اين نويسنده مجاري غالب بوده و تمام آثارش در همين موضوع ارائه شده است. وي در آثارش همواره تلاش ميكند فضاهاي تيره و غبار آن دوران را با بزرگ نمايي ويژه القا نمايد!»
انتخاب كرتژ موجب تعجب بسياري از نويسندگان و محافل ادبي در دنيا شد كه اين انتخاب را فاصله بسيار روح ادبيات خواندند و آن را آب سردي بر ادب دوستان جهان دانستند لكن عدهاي از عناصر داخلي و روزنامههاي همسو با اين جريانات اقدام به تبليغ نويسنده مجاري و موضوع آثارش مبني بر مظلوميت يهود كردند!
* چه كسي به يهود نزديكتر است؟
علاوه بر تمايلات يهودمحور در جايزه نوبل، اسلام ستيزي نيز از محورهايي است كه همواره مورد توجه آكادمي سلطنتي سوئد بوده است. انتخاب نويسنده انگليسي هندي الاصل، وي.اس.نايپول (V.S.NAMIPUL) در سال 2001 بر پايه همين سياست بود. اين نويسنده در مصاحبهاي با روزنامه اسپانيايي زبان «ال موندو» اسلام را مكتب تروريسم و مسلمانان را تروريستهاي خشن و متعصب قلمداد كرد.
وي مدعي شد مسلمانان مردمي لبريز از خشم، كينه و عداوت هستند و بر عليه تمامي انسانها و ملل جهان عمل ميكنند. نايپول اسلام را به خشونت و تروريسم محكوم كرده و از دنياي غرب خواست تا هر زودتر به اقدامات جديتر عليه مسلمانان در سرتاسر جهان مبادرت ورزند!
جالب اينكه براي انتخاب منتخب نوبل ادبي در سال 2010، رسانههاي گروهي از نويسندهاي اسرائيلي نام ميبردند! «آموس از» رماننويس و استاد ادبيات! است كه شبكه BBC اورا با ديدگاههاي صلح طلبانه سياسي معرفي ميكند!
البته در ساليان اخير مشخص شده كه فرد اعلام شده به عنوان برنده نوبل، در بين نامزدهاي مورد پيشبيني رسانهها نبوده و اين موضوعي است كه اعتبار ادبي نوبل را زير سؤال ميبرد.
نگاهي ديگر به منتخبي نوبل ادبي و محتواي آثار برگزيده شاهديم كه اكثر آنان از محتوايي خاص و يكنواخت برخوردارند؛ سياهنمايي، نمايش بدبختي و فلاكت مردم عليالخصوص كشورهاي جهان سوم در بين آنها موج ميزند!
در واقع در نگاه كلي مشخص ميشود كه رويكرد مسئولان نوبل به سوي استفاده ابزاري از ادبيات براي پيشبرد اهداف شوم خود ميباشد. جايي كه ادبيات ميبايست بيانگر احساسات و عواطف دروني انسان باشد، آن را به عاملي جهت ايجاد يأس و نااميدي در طبقات مختلف جامعه و يا ديگر اهداف سياسي تبديل كردهاند.