سرمقاله كيهان براي سفر رئيس جمهور

علي رغم جار و جنجال رسانه اي محافل غربي و جنگ رواني صهيونيست ها پيرامون سفر رئيس جمهور ايران و هيئت همراه وي به لبنان طي دو هفته گذشته، ديروز اقشار مختلف مردم لبنان دراستقبال از هيئت ايراني، سنگ تمام گذاشته و آشكارا نشان دادند اين استقبال با شكوه و بي نظير فراتر از استقبال از رئيس جمهور يا يك مقام عالي رتبه يك كشور است؛ به گونه اي كه رسانه هاي غربي و صهيونيستي نتوانستند دست به سانسور يا تحريف بزنند و از خبرگزاري فرانسه و خبرگزاري آلمان تا رويتر و آسوشيتدپرس و حتي شبكه تلويزيوني العربيه همگي جمعيت استقبال كننده را گسترده و بي سابقه توصيف كردند.
جالب اينجاست كشورهايي چون آمريكا و فرانسه هم كه قبل از عزيمت رئيس جمهور ايران و هيئت همراه او به لبنان در پيام ها و پالس هايي از دولت لبنان خواسته بودند تا مانع اين سفر شود ديروز از مواضع پيشين خود عقب نشيني كرده و تلاش نمودند با ژست به اصلاح مقتدرانه! گزينه «آرامش» و «خونسردي» را به نمايش بگذارند. از همين روي، جفري فلتمن معاون وزير خارجه آمريكا در مصاحبه با شبكه العربيه- نزديك به محافل صهيونيستي- برقراري روابط با هر كشوري را حق لبنان خواند و با مطرح كردن اين موضوع كه اين يك سفر رسمي است و به دعوت ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان صورت گرفته است تلاش كرد تا موضوع را در قالب يك سفر ديپلماتيك محدود نمايد! «كريستين فرش» سخنگوي وزارت امور خارجه فرانسه هم در نشست دوره اي خود با خبرنگاران به مانند «جفري فلتمن» اين سفر را تنها سفر رئيس جمهور يك كشور به كشور ديگر دانست و مدعي شد كه موجب نگراني نيست!
عقب نشيني غرب از مواضع قبلي خود نسبت به سفر احمدي نژاد به لبنان موقعي تأمل بيشتري را به همراه دارد كه جنگ رواني غرب و رژيم صهيونيستي را قبل از اين سفر تاريخي به ياد بياوريم.
وزارت امور خارجه آمريكا با فضاسازي و به منظور يك جنگ رواني تمام عيار عليه سفر هيئت ايراني به لبنان به شهروندان خود هشدار داد تا سفري به لبنان نداشته باشند با القاء اين مطلب كه احتمال بروز خشونت و درگيري هاي گسترده جدي است. صهيونيست ها نيز آنطور كه پايگاه خبري دبكا در آستانه سفر احمدي نژاد به لبنان گزارش مي داد اين دروغ را در افكار عمومي پمپاژ مي كردند كه ايران، سوريه و حزب الله قصد به دست گرفتن قدرت در لبنان را دارند.
البته برخي از محافل خبري نزديك به صهيونيست ها موضوع ترور يا ربودن احمدي نژاد را به ميان كشيده بودند و حتي به اين شايعه ساختگي دامن مي زدند كه احمدي نژاد قصد دارد از مرز لبنان بسوي اسرائيل سنگ پرتاب كند!
مجموعه نگراني ها و خشم و عصبانيت مقامات غربي و بخصوص صهيونيستي از سفر هيئت ايراني به لبنان از سويي و بازتاب رسانه اي اين سفر به مقياس جهاني از سوي ديگر نشان مي دهد دشمنان جمهوري اسلامي ايران و جبهه مقاومت در منطقه، بخوبي دريافته اند كه نتايج اين سفر تنها به امضاي چندين سند و يادداشت تفاهم ميان ايران و لبنان در زمينه هاي كشاورزي، انرژي، محيط زيست، بهداشت، فناوري هاي نوين و رسانه اي و... ختم نمي شود بلكه نتايجي راهبردي و استراتژيك در سطح معادلات منطقه اي و حتي فرامنطقه اي به همراه خواهد داشت.
درك اين حقيقت و تلاش براي محقق نشدن اين سفر از طريق ترفندها و كارشكني هاي مختلف از سوي رژيم صهيونيستي، آمريكا و چند كشور هم پيمان آنها در حالي بوده و هست كه سه هفته پيش رئيس جمهور ايران در سفر به نيويورك و سخنراني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد با پيش كشيدن فرضيات مختلف درباره علت حادثه 11 سپتامبر پاشنه آشيل ايالات متحده را نشانه رفت و علامت سؤال بزرگي در افكار عمومي بر جاي گذاشت.
بنابراين همچنان كه سفر هيئت ايراني به نيويورك براي آمريكا و هم پيمان او خوشايند نبود قطعا سفر استراتژيك رئيس جمهور ايران اسلامي به لبنان نيز نه تنها خوشايند نبوده بلكه مانع و سدي محكم در برابر افزون طلبي و زياده خواهي هاي رژيم صهيونيستي كه منافع درهم تنيده و گره خورده اي با آمريكا دارد در پي خواهد داشت.
بنابراين در واكاوي نتايج راهبردي اين سفر مهم و تاريخي كه در آرايش سياسي و معادلات استراتژيك منطقه تاثيرگذار خواهد بود طرح نكاتي قابل اعتناست:
1- رژيم صهيونيستي در يكي، دو سال گذشته با شرايط سختي مواجه شده است كه به لحاظ سياسي، لطمات جبران ناپذيري براي اين رژيم به دنبال داشته است.
الف) گزارش قاضي گلدستون رئيس كميته تحقيق سازمان ملل كه رژيم صهيونيستي را به كلكسيوني از جنايات عليه بشريت، جنايت جنگي و جنايت عليه صلح در غزه محكوم كرد، ب) قطعنامه شوراي حقوق بشر سازمان ملل در محكوميت حمله رژيم صهيونيستي به كاروان آزادي، ج) بيانيه اخير اجلاس بازنگري ان. پي.تي كه 189 كشور خواستار پيوستن رژيم صهيونيستي به اين معاهده شدند، د) تاديب تل آويو آن هم در چند ساعت از سوي لبنان در درگيري مرزي چند ماه پيش، هـ) اختلافات شديد داخلي در كابينه رژيم صهيونيستي، و از همه مهم تر خيزش و خروش ملت هاي آزاديخواه دنيا و افكار عمومي در اقصي نقاط عالم عليه اين رژيم، باعث شده تا مجموعه اين شرايط، وضعيتي را براي رژيم صهيونيستي به بار بياورد كه حتي مقامات ارشد اين رژيم در سخناني متعدد بر اضمحلال و افول اين رژيم اعتراف كنند.
بعد از اين چشم انداز ويرانگر بود كه صهيونيست ها به كمك پدرخوانده خود- آمريكا- و با سوءاستفاده از منافقان امت- مصر، اردن، تشكيلات خودگردان فلسطين- دور جديد مذاكرات سازش را در واشنگتن كليد زدند.
ناگفته پيداست مذاكرات سازش كه حقوق حقه ملت فلسطيني را وجه المصالحه قرار داده است تنها هنگامي به بار مي نشيند كه خط مقاومت در منطقه كمرنگ و كمرنگ تر شود تا در سوي مقابل رژيم صهيونيستي با معاونت و مشاركت واشنگتن به غارتگري و چپاول و باج خواهي هاي خود ادامه دهد.
اما سفر رئيس جمهور ايران به لبنان چون به تحكيم جبهه مقاومت مي انجامد دور جديد مذاكرات سازش را به چالش خواهد كشاند و با اضافه شدن سوريه و تركيه و طراحي معادله جديد جهت ارتقاي جايگاه مقاومت، مذاكرات سازش با بهره برداري صهيونيست ها نه تنها در مدت زمان كوتاه -همچنانكه آمريكا براي آن ضرب الاجل مشخص كرده است- عملياتي نخواهد شد بلكه با تغيير معادلات به سوي جبهه مقاومت براي سال هاي سال به عينيت نخواهد رسيد و در اين راستا، لبنان بخوبي و به قوت نقش خود را آشكار كرده است همچنانكه دكتر فارس مروان از نمايندگان مجلس لبنان ديروز پس از استقبال تاريخي لبناني ها از هيئت ايراني به نكته اي درخور تأمل اشاره و تصريح مي كند «استقبال مردمي از دكتر احمدي نژاد نشان مي دهد كه لبنان با پيشينه تحت سيطره استعمار، در اين مقطع تاريخي چهره اش را عوض كرده است.»
2- تحكيم جبهه مقاومت عامل بازدارنده اي براي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه خواهد بود و اين در حالي است كه صهيونيست ها در دو جنگ اخير در 2006 در لبنان و 2008 در غزه با پشتيباني همه جانبه آمريكا و چند كشور غربي سعي داشتند جبهه مقاومت را از طريق اهرم هاي نظامي و سياسي و ديپلماتيك ترور نمايند و به زعم خودشان مسئله را يكبار براي هميشه حل نمايند. اما اكنون نه تنها اين اتفاق عملي نشده است بلكه شواهد و قرائن نشان مي دهد قدرت جبهه مقاومت روزافزون است و حذف آن امكا ن پذير نيست.
هفته گذشته بشاراسد رئيس جمهور سوريه به ايران آمد و اينك رئيس جمهور ايران به لبنان رفته است و اين مثلث بيانگر قدرت و قوت رايزني و مذاكره و تصميم گيري هاي استراتژيك براي معادلات منطقه اي به سود جبهه مقاومت است.
3- اين سفر از زاويه ديگري نيز بايد رصد و مورد واكاوي قرار گيرد و آن تاثيري است كه بر تثبيت اوضاع داخلي لبنان داشته است. قبل از عزيمت هيئت ايراني به رياست رئيس جمهور علي رغم تمام فضاسازي ها و شانتاژهاي رسانه اي غرب، احزاب و گروه هاي مختلف سياسي لبنان بر اهميت اين سفر و استقبال گرم از رئيس جمهور ايران اجماع داشتند بطوريكه حتي برخي از مقامات گروه 14 مارس نيز از اين سفر استقبال كردند.
از سوي ديگر، بديهي است كه آنچه باعث شده تا ايران اسلامي روابط استراتژيكي را با لبنان تعبيه نمايد و اين سطح از نزديكي ميان دو كشور برقرار شود وجود با بركت تشكلي به نام «حزب الله» است.
و البته با شكل گيري اين روابط مستحكم كه بوجود آمده است «حزب الله» نيز بهتر از گذشته مي تواند در تثبيت اوضاع داخلي و وحدت ميان گروه ها نقش آفرين باشد و امروز همه اقشار مختلف مردم در لبنان مي دانند و به آن باور دارند كه «حزب الله» بهتر از هر گروهي «توان مقاومت» در برابر زياده خواهي هاي دشمن را داراست و با قدرت تر از هر گروهي مي تواند بازسازي اقتصادي كشور را ساماندهي نمايد؛ ضمن آنكه مستقل است و ملي-و نه جناحي- عمل مي كند.
مجموعه اين دستاوردهاي استراتژيك سفر تاريخي رئيس جمهور ايران به لبنان است كه علت خشم و عصبانيت آمريكايي ها و صهيونيست ها را برملا مي سازد.
امروز صدور گفتمان انقلاب اسلامي در منطقه و در ميان ملت هاي مسلمان و آزاديخواه رخ نمايي مي كند و اين سفر فصل مهمي از صدور اين گفتمان را آشكار كرد.
حسام الدين برومند