ايسنا: از غارت خرمشهر به مدت شش ماه توسط بعثيها و فروش اموال مردم اين شهر در بازاري در بصره شنيده بوديم، از اعلام وضع هواي اين شهر و تغيير نام خرمشهر و اين كه در خرمشهر بعثيها بازار ترهبار و خط اتوبوسراني به راه انداخته بودند. بر روي ديوارهاي خرمشهر نوشته بودند «آمدهايم كه بمانيم». بعثيهاي غارتگر در اين آمدن، قرآنها را سوزاندند، به مساجد و مدارس رحم نكردند و حسينيهها را در خرمشهر غارت كردند. در خرمشهر اشغال شده شهرداري درست كردند و در تلويزيون بغداد زندگي عادي در خرمشهر را نمايش دادند. روستاييان اين منطقه را به اسارت بردند و ثروتهاي گمرك و بندر ثروتمند خرمشهر را نيز يا نابود نمودند يا غارت كردند تا صدام در جنون قادسيه سرمست شود. ارتش بعثي كه ضربات خردكنندهاي در خرمشهر در دفاع و فتح اين شهر متحمل گرديد، در حالي بر بخش اصلي اين شهر تسلط يافت كه نبرد 45 روزه تن به تن با مدافعان شهر تمام محاسبات آنان را براي تصرف يك روزه خوزستان نقش بر آب كرد.
اما در اواسط مهرماه 1359 يك خبرنگار فرانسوي براي كسب دريافت اخبار جنگ در جبهه خرمشهر از بغداد وارد بصره ميشود. او در بصره با كرايه يك تاكسي مشكيرنگ، از جاسم راننده تاكسي ميخواهد او را به خرمشهر ببرد. اين خبرنگار باور كرده بود ادعاي ارتش عراق در تصرف خرمشهر واقعي است و اين درحالي بود كه جنگ در خيابانهاي خونينشهر با عبور لشگرهاي مكانيزه صدام از ميدان كشتارگاه وارد مرحلهي جديدي شده بود.
خبرنگار فرانسوي كه بعد از عبور از خطوط نظامي عراقيها وارد شهر شده بود، از شدت آتش بين ايرانيها و عراقيها ترسيده بود. از راننده تاكسي خواست كه برگردد. وي به جاسم ميگويد: «مگر خرمشهر در اشغال شما نيست؟ اين جنگ شهري ديگر براي چيست و شما با چه كساني اكنون جنگ ميكنيد؟» جاسم كه خودش هم گيج شده بود گفت: «باشد بر ميگرديم.» اما ديده شده بود حوالي ميدان راهآهن خرمشهر نبرد سنگين به نفع رزمندگان خرمشهري ادامه داشت و تاكسي پلاك بصره در دام نيروهاي مدافع خرمشهر افتاد و راننده تاكسي (جاسم) و خبرنگار فرانسوي به اسارت نيروهاي خرمشهري درآمدند. آنها گيج و منگ بودند. خبرنگار فرانسوي ميگويد «من به تصور سقط خرمشهر اين تاكسي را دربست كردم و به اين شهر آمدم كه اكنون اسير شما هستم. باور نميكنم. او به اطراف خود با قيافهاي پرسشگر مينگريست. از او سوال شد كه كجا را نگاه ميكنيد گفت «به دنبال لشگرها و تيپهاي شما هستم. خيلي سخت ميجنگيد.» و درست همين اشتباه محاسبه خبرنگار فرانسوي بود، چرا كه در آن نبردهاي شديد اثري از تيپها و لشگرهاي ايراني نبود و فقط حدود 400 مدافع شهر مشغول نبرد با صداميان بودند.
وقتي رزمندگان مدافع شهر راننده اسير و خبرنگار فرانسوي دستگير شده را به عقب منتقل كردند، تاكسي قديمي مشكي پلاك بصره در ميدان راهآهن ماند تا اينكه شهر سقوط كرد و سرنوشت اين تاكسي مجهول ماند، اگرچه حدس زده ميشود توسط عراقيها به بصره منتقل گرديد، هنوز برخي از پولهاي خرد اين تاكسي عراقي در نزد يكي از رزمندگان خرمشهري است تا تنها سند مسافركشي بعثيها در خيابانهاي خرمشهر همين فلوسهاي عراقي باشد.