کد خبر: ۱۲۵۰۰۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۰۵ آبان ۱۳۸۹

روزنامه ایران در این باره نوشت:

فرشاد، شاگرد 20 ساله بنگاه مسکن که غروب 30 شهریور یک استاد زن دانشگاه را مقابل چشمان دختر 5 ساله‌اش به قتل رساند، 35 روز پس از جنایت هولناک جزئیات قتل را در حضور بازپرس جنایی و نامزدش فاش کرد.

فرشاد که در یک بنگاه معاملات ملکی در شهرک گلستان کار می‌کرد گفت: از مدتی قبل شوهر مقتول آپارتمان‌شان را برای فروش سپرده بود می‌گفت می‌خواهند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروند. من هم چند بار برایشان مشتری بردم تا این که متوجه شدم آنها وضع مالی خوبی دارند.

روز حادثه بر سر پول خرید هدیه برای نامزدم با پدرم مشاجره کردم. از آنجا که نیاز شدیدی به پول داشتم و می‌خواستم برای نامزدم هدیه‌ای گران بخرم، ناگهان به فکر سرقت از خانه خانم دکتر افتادم. بنابراین به بهانه این که می‌خواهم برایشان مشتری ببرم، وارد خانه شدم اما وقتی تنها رفتم، زن جوان به من شک کرد که به او گفتم مشتری‌ها تا چند دقیقه دیگر می‌رسند اما او همان موقع به اتاق رفت و به همسرش تلفن کرد. من هم بلافاصله وارد اتاق شدم و در حالی که هیچ کنترلی بر رفتارم نداشتم، ناگهان به او حمله‌ور شده و پس از قطع تلفن، او را خفه کردم. بعد با عجله به جست‌وجوی خانه پرداختم که از داخل کمد حدود 300 هزار تومان پول پیدا کردم. می‌خواستم فرار کنم که ناگهان دختر کوچولو را دیدم که شاهد قتل مادرش بود. بنابراین با چاقو ضربه‌ای به گردنش زده و فرار کردم اما در راه پله یکی از همسایه‌ها مرا دید. با این حال خیلی سریع خارج شدم.

پس از اعترافات متهم، نامزد وی نیز در حضور بازپرس جنایی جزئیات بیشتری درباره انگیزه اصلی جنایت را فاش کرد. دختر جوان دانشجو با صدای بغض‌آلود گفت: چند ماه قبل خیلی اتفاقی با فرشاد آشنا شدم و کم کم خانواده‌هایمان نیز در جریان قرار گرفتند و به طور رسمی نامزد شدیم اما پس از مدتی دریافتم او معتاد است و کراک مصرف می‌کند که به شدت ناراحت شدم اما به خاطر علاقه شدید به او، تصمیم گرفتم کمکش کنم تا اعتیادش را ترک کند اما موفق نشدم.

تا این که چند روز بعد مادرش با من تماس گرفت و گفت: از کلانتری برای فرشاد نامه آمده و درباره سرقت یک گوشی او را خواسته‌اند. وقتی این ماجرا را شنیدم، به او تلفن کردم و گفتم فکر می‌کردم فقط معتادی اما نمی‌دانستم دزد هم هستی و... با این حال او منکر ماجرا شد و پس از مدتی آشتی کردیم. من هم برایش یک عینک آفتابی 150 هزار تومانی خریدم تا این که چند روز بعد در کمال ناباوری از ماجرای قتل باخبر شدم.

وقتی با مادرش تماس گرفتم، گفت: فرشاد به خاطر تو این کار را کرد. چون تو برایش عینک آفتابی 150 هزار تومانی خریده بودی و او هم می‌خواست یک هدیه گران‌قیمت‌تر برایت بخرد. به همین خاطر شب و روز با پدرش جر و بحث می‌کرد تا 300 هزار تومان از او بگیرد اما وقتی پدرش مخالفت کرد، مجبور به سرقت و قتل شد.

بدین ترتیب پرونده پسر جنایتکار با صدور قرار مجرمیت در اختیار قاضی اظهارنظر دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"