کد خبر: ۱۲۵۶۹۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ - ۱۲ آبان ۱۳۸۹
تهران امروز: با برگزاري دور دوم انتخابات رياست‌جمهوري برزيل ديلما روسف به عنوان نخستين رئيس‌جمهور زن اين كشور برگزيده شد. روسف در دور دوم با كسب 55 درصد كانديداي سوسيال دموكرات‌هاي برزيل يعني آقاي خوزه سرا را شكست داد و بدين سان اصلاحات لولا در برزيل ادامه خواهد يافت. در خصوص اين تحولات با ميرقاسم مومني گفت و گويي انجام داده ايم.

مهم‌ترين علل پيروزي خانم ديلما روسف به عنوان نامزد حزب كارگر در انتخابات رياست‌جمهوري برزيل چه بود؟

واقعيت آن است اگر ما به تاريخ سياسي برزيل نگاه كنيم تاريخ سياسي بسيار متغير و شكننده‌اي را مي‌بينيم. ما در دهه 1970 حكومت نظاميان را در اين كشور داشتيم كه ويراني‌هاي بسياري در كنار فقرو ناامني در اين كشور به‌وجود آورد اما بعد از انتقال حكومت از نظاميان به سياسيون و بعد از اينكه آقاي لولا داسيلوا با به‌دست آوردن اكثريت حزب كارگر و از طرف سنديكاي كارگري رياست‌جمهوري برزيل را به‌دست آورد يكسري تغييراتي را ما شاهد هستيم. برزيل از نظر جغرافيايي موقعيتي استراتژيك در منطقه آمريكاي لاتين دارد لذا نقش سوق الجيشي در منطقه دارد و به همين دليل است كه از ايام گذشته آمريكايي‌ها و ديگران سعي مي‌كردند در اين كشور نفوذ داشته باشند. در اين بين برزيل مي‌تواند نقش مهمي در منطقه ايفا كند و از سال 1822 كه برزيل از پرتقالي‌ها استقلال يافت هميشه از عدم مديريت سياسي واحد و مشخص رنج برده است.

در اين راستا كودتاهاي مختلف، آشوب‌ها قتل و ناامني و اقتصاد ضعيف باعث شده بود تا برزيل تاريخ پرتلاطمي را داشته باشد. در اين حال اين كشور از اواخر دهه 1980 روند روبه آرامشي را به خود گرفت و ما مي‌بينيم با قدرت گرفتن داسيلوا در اواخر دهه 90 و اقداماتي كه حزب وي و خود وي انجام داد در واقع نقش بسيار موثري در انتخاب خانم ديلما روسف داشت. يعني خانم روسف محصول يك دهه فعاليت حزب كارگر برزيل به رياست داسيلواست و مردم به نيابت از داسيلوا به خانم روسف راي دادند تا اينكه وي با پيروزي بر رقيب خود به رياست‌جمهوري رسيد.

پيروزي خانم روسف با توجه به وجود برخي گمانه‌زني‌ها چه تاثيري در سياست‌هاي داخلي اين كشور برجا خواهد گذارد؟

به نظر من انتخاب روسف به رياست‌جمهوري باعث تغييرات مهمي در سياست‌هاي داخلي اين كشور يعني سياست‌هايي كه حزب كارگر تدوين و تعيين كرده است، نخواهد شد. ايشان در سخنراني‌هاي خود گفته است راه داسيلوا را ادامه خواهد داد و نوآوري در چارچوب همان سياست‌ها را به‌وجود خواهد آورد. به‌نظر من اقدامات ايشان ممكن است بحث‌هايي تبليغاتي هم به همراه داشته باشد اما اساس سياست‌هاي برزيل همان سياست‌هاي يك دهه گذشته داسيلوا در برزيل خواهد بود.

اگر به نقش آقاي داسيلوا درانتخاب خانم روسف به رياست‌جمهوري توجه داشته باشيم به نظر مي‌رسد در دولت آينده اين كشور نوعي نقش و مدل پوتين -مدودوف روسي در برزيل قابل اجرا باشد. نظر شما در اين باره چيست؟

در واقع نمي‌توان گفت كه خانم روسف همان داسيلواي فعلي است و اينكه آقاي داسيلوا نفوذي معنوي در برزيل دارد (ايشان رئيس سنديكا بوده و محبوبيتي ملي در برزيل با توجه به‌شمار زياد كارگران در اين كشور دارد) در عين حال بعد از واگذاري قانوني پست خود به خانم روسف حتما وي نفوذ معنوي زيادي خواهد داشت چه اينكه وي شخصي است كه توانست برزيل را از فقر و ناامني به كشوري تبديل كند كه نهمين اقتصاد جهان راداراست و جزو 20 كشور صنعتي جهان است و ناامني راكنترل كرده و در اشتغال و به‌دست آوردن تكنولوژي هسته‌اي به‌رغم مخالفت غربي‌ها موفق بوده است. در واقع دستاوردهاي اقتصادي سياسي و بومي سازي تكنولوژي توسط داسيلوا نقش مهم وي را در جامعه حفظ خواهد كرد.

با توجه به سياست خارجي دولت آقاي داسيلوا و موفقيت‌هاي وي در اين زمينه تا چه حدي سياست خارجي خانم روسف همانند داسيلوا خواهد بود؟

در واقع نمي‌توان گفت كه روسف عين و دقيقا همانند آقاي داسيلوا در سياست خارجي حركت كند اما بايد گفت كه سياست كلان ونقشه راه كلان حزب كارگر در برزيل وجود دارد كه روسف در آن مسير حركت مي‌كند. در اين حال ممكن است در نحوه اجرا سياست خارجي تفاوت‌هايي با داسيلوا داشته باشد و نمي‌توان گفت كه توسط داسيلوا كنترل مي‌شود بلكه طبق تشخيص خود و تجربيات و تيمي كه همراه دارد، سعي خواهد كرد كه روش‌ها و نو آوري‌هاي جديدي را در سياست خارجي برگزيند اما در اساس همان تعريف حزب كارگر در يك دهه گذشته را ادامه خواهد داد و لذا تصور چرخش 180 در جه‌اي هم در سياست خارجي اين كشور تصور نمي‌شود.

با نگاهي به سياست خارجي داسيلوا در منطقه آمريكاي لاتين و پيوندهاي وي با چپگرايان منطقه به نظر شما تداوم اين رويكرد توسط روسف و افزايش نقش منطقه‌اي برزيل حساسيت‌ها و واكنش‌ها ي آمريكا را در منطقه موجب نخواهد شد؟

برزيل در چند بعد پيشرفت‌هاي غير قابل انكار و بسياري داشته است. يكي پيشرفت‌هاي اقتصادي كه باعث شده به عنوان كشوري صنعتي در صحنه بين‌المللي مطرح شود و ديگري بخش سياسي كه در واقع به عنوان ريش‌سفيد آمريكاي لاتين سعي مي‌كند نقش آفريني خودش را داشته باشد و بحث ديگر توليد تكنولوژي و حضور در مناطق فرامنطقه‌اي است. علاوه بر اين مدعي گرفتن كرسي دائم شوراي امنيت سازمان ملل است همچنان كه در پرونده هسته ا ي ايران به عنوان كشوري فرامنطقه‌اي حضور يافت در عين حال كه قدرت نوظهوري در كنار چين، هند و روسيه براي مديريت جهاني است.

در اين حال آمريكايي‌ها هرگز حاضر به آن نخواهند شد كه قدرت‌هاي منطقه‌اي مثل برزيل تبديل به قدرتي فرامنطقه‌اي شوند چون سياست خارجي آمريكا را تحت فشار قرار مي‌دهند چنانچه چندين بار برزيل زير بار تقاضاهاي آمريكا در مورد توسعه روابط با ايران و تحريم‌ها و مسئله هسته‌اي در مورد ايران نرفت كه نشان مي‌دهد برزيل سعي مي‌كند نقش پيروي از آمريكا را كم كرده و مستقل باشد كه هر چند هزينه دارد اما اين كشور آماده پرداخت اين هزينه‌هاست چون آنان سعي مي‌كنند به عنوان كشوري به نام برزيل نقش آفريني كنند كه امكان‌پذير هم هست. در حال حاضر هم برزيلي‌ها نگران حركت هاي انقلابي، كودتا و ناامني در اين منطقه هستند و عقيده دارند كه ناامني به اقتصاد منطقه و برزيل ضربه خواهد زد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"