سایت دی نا نوشت:
و خدایی که در این نزدیکی ست ...
چه رازی میان حفره دود گرفته سقا خانه است، وقتی نور شمعی را در دل خود جا میدهد... صدای هق هق گریه زنی زیر چادر حیا... پیرمردی با کوله باری غم بر دوش در آرزوی شفای بیمار خود... جوانی عاشق در حسرت وصال... ومن... میان این هیاهوی نیاز پی جور چه رسیدم به این مکان...عجب بوی بارانی... بوی اشک و گریه و بوی گلاب... و خدایی که همین نزدیکی ست. ...
در پس این پنجرهی مشبک آهنی چه رازی نهفته است، به یقین تشنه نیستم به آب...گمشده ام در برهوت ظلمات... دربه در سوسوی چراغی روشن... اینک معجزه... .
در این حفره های کوچک تشنگی معنای خود را در دالان های تاریخ به یادگار گذاشته و نور جای تاریکی را گرفته است. می گویند نام این مکان سقاخانه است، سقا... بی دست... ابوالفضل(ع)... حسین(ع)... اهل حرم... کربلا... فرات... عطش... .
هنگام عبور از محله ها و بازارهای قدیمی تهران و برخی شهرهای بزرگ ایران، نوعی حجرهی کوچک یا تورفتگی، توجه آدمی را به خود جلب توجه میکند که در دیواری تعبیه شده یا درز دو دیوار را در برمیگیرد، و پنجرهی مشبک آهنی، قسمتی از آن را میپوشاند. این مکان "سقاخانه" نامیده میشود. سقاخانه به غرفه یا نیمبابی گفته میشود که مردم در آن، آبگاهی راه اندازی کرده اند، جام یا پیالهای در آن قرار داده اند تا آب در دسترس همگان قرار گیرد. این اقدام توسط شیعیان، بیشتر همزمان با روضهخوانی حضرت سیدالشهدا و به یاد تشنگان و شهیدان کربلا به وجود آمده و از زمرهی کارهای ثواب به حساب میآید.
داخل این تورفتگی، شیرهای متصل به مخزنی پشت دیوار، یا مخزن آب بزرگ استوانهای از مس دیده میشود. مخزن مسی گاهی به تزییناتی آراسته است. بالای آن سه قبه دارد. از روی قبهی میانی که از دو قبهی دیگر بزرگتر است، دست پهن مسینی برافراشته است که روی آن، با خط خوش، کلماتی را به صورت مشبک نوشتهاند. چند پیالهی آبخوری سنگین مسی با زنجیر به مخزن متصلاند. از دیوار عقب تورفتگی، شمایلهایی به رنگهای درخشان آویزانند و دور و بر مخزن آب، شمعهایی گذاشتهاند که بعضی روشنند و بعضی سوختهاند. تکه پارچههایی به میلههای پنجرهی مشبک بستهاند. بر چهارپایهی پهلوی سقاخانه، پیرمردی مینشیند که شبهای جمعه کار او آب دادن و شمع فروختن و شاید نوحه خوانی است. این مکان مقدس غریب، کیفیت آیینی سحرآمیزی دارد.
سقاخانهها در ابتدا جنبه خدماتی داشتند و بانیان آنها بیشتر به منظور ثواب بردن، اقدام به ساخت و نگه داری آنها میکردند. برخی سقاخانهها دائمی بودند و برخی دیگر در زمانهای خاص بویژه به هنگام عزاداری محرم برپا میشدند. برای آگاهی دادن به رهگذران در شب، شمعهایی در اطراف سقاخانه تعبیه و روشن میشد که بعدها جنبهای مذهبی پیدا کرد و کسانی که نذر و نیازی داشتند هر شب جمعه، شمعهایی را در سقاخانهها روشن میکردند.
شیعیان ایران، به خصوص در سدهها و دهههای گذشته، با یادآوری مصیبت تشنگی اصحاب امام حسین (ع)، و با انجام اعمال انسان دوستانه - مانند باز گذاشتن آب به روی مردم، درست کردن منبعها و آبخوری ها و حمل آب بر دوش و پخش آن بین مردم سعی میکنند خود را از ناپاکی و شقاوت بنیامیه دور کرده و مظلومیت و جوانمردی بنیهاشم را بستایند و خود را به آنان نزدیک سازند. و از طرفی، با احداث سقاخانههایی که آب در آنها جریان داشته، یا نگهداری میشود و به آسانی در دسترس مردم تشنه، رهگذران خسته و عزاداران مراسم مذهبی قرار میگیرد، سعی در زنده نگه داشتن یاد واقعهی کربلا و ادای دین مذهبی خویش، نسبت به این واقعه دارند.
افرادی که به سقاخانهها رفته و با آن ارتباط دارند، انسانهایی پایبند به مذهب و دارای باور، اعتقاد و نوعی شیفتگی مذهبیاند. آنان تنها به نوشیدن آب اکتفا نمیکنند، شمع روشن میکنند، ذکر میخوانند، واقعهی کربلا و مصیبتهای بیشمار فرزندان پیامبر را از نظر میگذرانند، حتی دقایقی گریه میکنند، دخیل میبندند، پول میاندازند و نذر و نیازهای خود را بازگو میکنند و به این طریق ارادت و دوستداری خود را نسبت به ائمه اطهار، به خصوص حضرت امام حسین (ع) ابراز میدارند.
سقاخانه، مانند امامزادهها و اماکن متبرکه، به عنوان مکان مذهبی، ارتباط و بستگی افراد را با باورها برقرار میسازد. ورود به مسجد و ذکر مصیبت و ادای آیینهای نذر در آن، به خصوص برای بانوان و شاغلان و رهگذران گاه میسر نبوده است، اما این مسائل با وجود سقاخانههای گوشه و کنار محلهها، برطرف شده است.
سقاخانه فاقد شکوه و جلال معماری وسیع بناهای معروف است، ولی در مقابل از نوعی صمیمیت و روحانیت در انزوا برخوردار است که راز و نیاز، و ذکر نذر و حاجت را جلا و صفایی تسلی گر میدهد. گودی سقاخانه، گویی برای سر فرو کردن و زمزمه کردن و همسوزی با شمعهای برافروخته است. برخلاف اماکن دیگر که به خاطر داشتن فضای زیاد، مناسب عبادات و آیینهای دسته جمعی هستند، سقاخانه با ذکرها و عبادات فردی همسازی بیشتر دارد. این مکان کوچک، نقطهی تماس و همسویی مردمان کوچه و بازار، با تفکر اعتقادی و خاطرهی قومی خویش، و محل اتصال کمبودهای نهفته در مشغلههای زندگی، با لحظهی ازلی آیینی است که زاییده واقعه ایی مذهبی، در دل تاریخ است.
سقاخانه به خاطر شکل خاص و ابزار و اشیایی که در آن نهاده شده مانند، مخزن نقش دار آب، پنجهی مسی بالای مخزن، که نماد مراسم محرم است، علمها و تصاویری که سمبل عاشورا و حماسه حسینیاند، نماد تجسم زمان واقعهی کربلا و اساسا زمان مذهبی و آیینی، در مکان آیین است. تلفیق و تجسم زمان در مکان، در بیشتر اماکن مذهبی مشرق زمین و در بناها و معابد مردمان آیینپرداز، به چشم میخورد. شکل خاص و فرم کلی این بناها، از نظر معانی نمادین اشکال به کار رفته در آنها نیز، نشانگر این تلفیق است، چرا که شکل اغلب معابد، اماکن متبرکه و سقاخانهها، در پایین چهارگوش و در بالا گرد و مدور یا گنبدی جناقی است. از نظر دیدگاه آیینی اشکال، مربع و چهارگوش نماد زمین و مکان است، در حالی که دایره و گردی نشانهی آسمان و زمان. و همآمیزی مربع و دایره، یا چهارگوش با گردی گنبد، نشانهی آمیزش و تعجین زمین و آسمان، و تلفیق مکان با زمان است.
سقاخانهها، از دیدگاههای مختلف، مکانهایی کاملا مذهبی هستند، مکانهایی همپایهی معابد بودایی یا عبادتکدهی بعضی از ادیان. با این تفاوت که مورد استفادهی عموم بوده و با مقیاس بسیار کوچکتر بنا میشوند، و جایی برای نشستن و عبادت کردن ندارند.
از جهتی دیگر، سقاخانهها سمبلی از آب فراتاند که هر رهگذر شیعه مذهب، با دیدن آن، یاد عاشورا را در ذهن زنده کرده و با سلام فرستادن به حسین (ع) و یارانش، و لعن کردن کشندگان آنها و کسانی که آب به روی آنان بستند، سهمی از رسالت مذهبی خویش را ادا میکنند. در اساس یکی از فلسفههای وجودی سقاخانه، یادآوری واقعهی عاشورا به مردمان و رهگذران کوچه و بازار است. یادآوری اولیا و اشقیا، و یادآوری ظالم و مظلوم در میان همهی مشغلهها و گرفتاریهای روزمرهی زندگی. و بیتردید به خاطر همین تذکار و یادآوری است که بیشتر سقاخانهها در محلهای قدیمی، شلوغ و پر رفت و آمد شهرها ساخته شدهاند.
معماری سقاخانه های تهران
در تهران حوالی میادین توپخانه، بهارستان، قیام، مولوی و بازار، سقاخانههای بیشتری به چشم می خورند، در این محلها، خردهفروشها، باربران، کارگران تشنه و عابران خسته از پرسهای بیپایان، برای نوشیدن آب به سوی سقاخانه روانه میشوند و در اوج خستگی و تشنگی، پیالهی مسی را از آب پر میکنند، تا قد برمیافرازند که ظرف آب را بر لب نهاده و خود را سیراب کنند، بالای سر میخوانند: "بنوش به یاد تشنگان کربلا". و افراد بیسواد با دیدن سیمای تمثال معصومانهی حضرت ابوالفضل و مشک خالی او، تشنگی فرزندان پیامبر در سرزمین کربلا، به ذهنشان متداعی میشود. فرط تشنگی و خستگی و یادآوری تشنگان بی گناه صحرای نینوا، دلبستگی، شیفتگی و سوز دل او را برای اولیا، و نفرت او را نسبت به اشقیای همهی زمانها، دامن میزند.
بزرگی، میزان تزیینات و اهمیت سقاخانهها، رابطهی مستقیم با محلهای دارد که در آن قرار گرفتهاند. سقاخانههایی که در اطراف میادین و محلههای پر رفت و آمد یا خیابانهای عریض و شلوغ هستند، بزرگتر و با تزیینات بیشتر مشاهده میشود و هر چه به سمت کوچههای تنگ با دیوارهای قدیمی کاه گلی میرویم، سقاخانهها کوچکتر و مهجورتر میشوند.
در ابتدا که سقاخانه ساخته میشد، مغازه یا حجره یا زیرپلهای، ساختمان آن راتشکیل میداد. سقاخانههایی هم وجود داشتند که چهار طرف آنها باز بوده و دارای اسکلتی فلزی بودهاند. سقاخانههای فلزی دارای گنبدی از فولاد بودهاند و چهار طرفشان با پنجرهای مشبک محصور شده بود. از این نوع سقاخانهها، امروز نمونهای به چشم نمیخورد و ما بیشتر سقاخانههایی را که در شکافی منزل یا مسجد بنا شده، میشناسیم.
سطح داخلی سقاخانهها با مواد و مصالح گوناگونی پوشیده میشود: کاشیکاری، آینهکاری، گچبری، خاتم و منبت و نقاشی، جلوههایی از انواع پوشش سطح داخلی سقاخانههاست. کاشیکاریها یا رنگین و منقوش هستند یا ساده کاربرد بیشتری در داخل سقاخانه دارد، زیرا دود حاصل از سوختن شمعها، کاشی را سیاه و فرسوده میکند. کاشیهای منقوش که با گل و بوتههای تجریدی و اسلیمیهای رنگین،نقاشی شده، برای سطوح بیرونی استفاده میشود در بعضی از سقاخانهها که کاشیکاری نقاشی شده یا خطاطی شده در اطراف و یا بالای سردر دیده میشود.
آیینهکاری و گچبری، به دلیل ظرافت و شکنندگی، اغلب در داخل سقاخانه به کار گرفته میشود. آیینهکاریها به سبک آیینهکاری قبور متبرکهی اسلامی انجام گرفته است. گچبریها به دو روش ایرانی - اسلامی، و غربی ساخته میشوند. در گچبریهای ایرانی، قوسها و شاخ و برگهای ساده شدهی گیاهان (اسلیمی) و گلها را میتوانیم ببینیم و در گچبری سبک غربی، خطوط صاف و کمانحنا، که گاهی معماری کلیساهای اروپا را تداعی میکنند. البته مورد اخیر در معدودی از سقاخانههای تجدید مرمت شده، به چشم میخورد.
سقاخانههایی در تهران وجود دارد که با سنگ ساخته و پرداخته شده، و در واقع نشانی از هنر حجاری است. از این نوع، یکی در خیابان ناصر خسرو و دیگری در ضلع شمالی مسجد شاه دیده میشود. سقاخانهی مسجد شاه که شاید قدیمترین سقاخانهی تهران بوده، و در دورهی فتحعلی شاه قاجار بنا شده است، ویژگیهای سقاخانههای کوچه و بازار را ندارد. آیهای از قرآن کریم روی چهارچوب سنگی این سقاخانه به چشم میخورد و ماهیهایی روی حوضچهی سقاخانه کندهکاری شدهاند که درهم پیچیده و تزیینی به نظر میرسند.
معماری سقاخانهها از خیلی جهات به معماری مساجد و محرابها شبیه و نزدیک است. قوسهایی که در یک محراب مسجد دیده میشود، با اختلافی بسیار ناچیز در سقاخانهها نیز مشاهده میشود. البته در نظارهی سقاخانههای امروز، با گونهی تغییر یافته و عوض شدهی سقاخانههای قدیم مواجه میشویم. این تغییرات به سبب گذشت زمان و تجدید اساسی بناهاست. بر اثر افراط در بازسازی و تجدید بنا با سقاخانههایی روبهرو میشویم که با نمای قبلی خود، اشتراک و تشابه کمتری دارد. ممکن است نوع معماری و وسعت سقاخانه تغییر پیدا کند ولی به طور یقین، مکان قبلی تغییر نمی یابد، به همین دلیل است که اغلب سقاخانهها با معماری و مصالح امروزی بازسازی میشوند.
سقاخانههای تهران و شهرهای دیگر، در عمل از یک نوع معماری و اسلوب ساختاری ثابت و واحدی برخوردار نیستند. اعمال سلیقه در ساخت سقاخانهها، متنوع بودن معماری، کوچک و کماهمیت بودنشان در مقایسه با مساجد و مکانهای مذهبی، امکان وحدت فرم و شکل را از آنها میگیرد. البته وجود این تنوع شکل و ساختار، از نظر بصری و دیدگاه هنر آیینی - مذهبی، برتری و مزیتی برای این اماکن محسوب میشود.
بیشتر سقاخانههای امروز، به هر دلیلی، یکی از ارکان اصلی خود را از دست دادهاند. سقاخانههایی به چشم میخورد که به دلیل اعتقادی بودن صرف، آب از اجزای اصلیشان حذف شده، و جای دیگر در بعضی از آنها، دیگر شمع روشن نمیشود و جایی هم برای این کار وجود ندارد.
اندازهی فرورفتگی داخل، در اغلب سقاخانهها متفاوت است و معمولا بین 2 متر و سی سانتیمتر، متغیر میباشد. تقریبا همهی سقاخانهها، با ارتفاع تقریبی یک متر آبخوری و شمعدانی دارند. اما این اندازه حتمی نبوده و در جاهایی دیده میشود که شیر آب از زمین 30 سانتیمتر فاصله دارد و نوشیدن آب را مشکل میکند. جای دیگر بلندی شیر آب به 5/1 متر میرسد که برای رفع مشکل، بلندی و سکوی پله مانندی جلو آن درست کردهاند.
سقاخانهها معمولا در مکانهایی بنا میشد که مشغلهی مردم زیاد، و دسترسی به آب غیرمقدور یا سخت بوده است. حفر چاه و استفاده از تلمبه در احداث سقاخانه، این امکان را فراهم میساخت تا مردم بازار از آن استفاده کنند. و در صورت نبودن چاه، عدهای بر مبنای نذر و نیت قبلی، آب را از نقطهای دور دست آورده و مخزن سقاخانه را برای استفادهی عموم پر میکردند.