مهر: کارگردان فیلم تلویزیونی "قصهها و واقعیت" معتقد است مشکل سینمای ایران کارگردانهایی است که به ساختن هر فیلمنامهای تن میدهند.
حجت قاسم زاده اصل یکی از کارگردانهایی است که در عرصه فیلمهای تلویزیونی سلیقه مخاطب را ارتقا داده است. تعداد دفعات پخش تله فیلمهای او گاهی از انگشتان دست هم فراتر رفته اما همچنان پر بیننده است. یکی از ویژگی کارهای قاسم زاده اصل پرداختن به جزئیات و روزمرگیهای زندگی افرادی است که معمولا با بیتفاوتی از کنارشان عبور میکنیم. اینکارگردانپرداختن به این جزئیات را بسته به تجربه زیستی فیلمساز میداند و معتقد استهر چه این تجربه زندگی کردن بیشتر باشد، نگاه کارگردانبه رویدادها دقیقتر و موشکافانهتر میشود. کارگردانتله فیلم "تنهایی" در اکثر فیلمهایش از بازیگران و عوامل حرفهای استفاده میکند و این شیوهرا احترامبه مخاطب میداند. قاسم زاده اصلمصرانه تاکید میکند اگر فیلمی بد است تنها کارگردانمسئول آن است.
* فکر میکنید دلیل ساخته شدن تله فیلمهای فراوان در تلویزیون و بیکیفیت بودن اکثر آنها چیست؟ به مخاطب عام نباید احترام گذاشت؟
- حجت قاسم زاده اصل کارگردان: فکر میکنم هر فیلمی در وهله اولباید فیلم خوبباشد. بیننده تلویزیون حق دارد از هر چیزی بهتریناش را ببیند. بهترین تصویر، بهترین صدا و بهترین کارگردانی. اگر ما به او محصول خوب نمیدهیم گناه از ما است و به همین خاطر است که او به رسانههای دیگر رو میآورد. این مثالی که میخواهم بزنم مثال خوبی نیست اما به هر حال میتوانیم بگوییم کار ما مثل پزشکی میماند که میخواهد به بیمارش خدمات بدهد. کارگردان و عوامل تهیه تله فیلمها نباید کم فروشی کنند.
*معمولا بهانههایی که کارگردانان تله فیلمها میآورند کمبود منابع مالی است اما بازیگراندر بسیاری از تله فیلمها دستمزدهای آنچنانی میگیرند.
- البته کهیکی از مشکلات بزرگ بر سر راه ساخت تله فیلمها مسائل مالی است اما مسائل مالیکه خوب مدیریت نمیشود.این دلیل نمیشود با فیلمهایی روبرو باشیم که به سمت فاجعه میروند. من گاهی خودم از دیدن بعضی از فیلمها شرم میکنم. بعضی از اینفیلمنامهها وقتی روی کاغذ میآمد معلوم بود نتیجهاشفیلم بدیمیشود و اصلا نباید ساخت میشد.
*یعنی شما میگویید فیلمنامه بد نباید ساخته شود؟
- برای من جای سئوال است که چرا بعضی از فیلمها اساسا ساخته میشوند. معنای حرف من این نیست کههر فیلمنامه نامناسبی ساخته نشود اما در حقیقت از اینکه کارگردان اقدام به ساختن این فیلمها میکند تعجب میکنم. من هم مثل مخاطب پای تلویزیون مینشینم و واقعا میبینم که خیلی از این فیلمها بد هستند.
*شما از آن دسته کارگردانهایی هستید که مشکل فیلمهای بد را فیلمنامه میدانید؟
من این صحبت راکه فیلمنامه نویسی ضعف سینمای ایران است، به هیچ وجه نمیپذیرم. به نظرم این یک سنگر پوسیدهای است که همه پشت آن خودشان را پنهان میکنند |
- نه اتفاقا. دوست دارم این سوال را دو بخش کنم. به نظرم در وهله اول تجربه زیستی کارگردان و نویسنده برای ساخت فیلمخیلی مهم است. هر چه تجربه زیستیسازندگان و کارگردان و بازیگرانبیشتر باشد بهتر میتوانند خودشان را نشان بدهند و فیلمشان هم به دل مخاطب بیشتر مینشیند. نمیخواهم بگویم این تجربه زیستی به صورت ایدهآل در من وجود دارد اما هر چه بیشتر بین مردم زندگی کنیم این تجربه دو چندان میشود. آدمهاتجربه زندگی رابا زندگی کردن، مطالعه کردنو فیلم دیدن یاد میگیرند. اگر من درک این را داشته باشم که تصاویر و اتفاقات دور و برم را ببینم واز آنها درس بگیرم تجربه زیستی دارم.
*منظورتان توجه کردن به جزییات زندگی است؟
- بله. مثلا در تله فیلم چند "داستان کوتاه..."تصویری میبینیم که در آنمردی آینه به دست پشت پیک موتوری نشسته است. این سکانس یکی از سکانسهایزیبای فیلم است. هدف من از گذاشتن اینصحنه شعار دادن نبود که این آینه نمودی از زندگی مردم است و حالا زندگی در جریان را در این آینه ببنیم. فقط میخواستم تصویر زیبای معناداری را به مردم نشان بدهم و آنها برداشت خودشان را داشته باشند. تلفیقی از قابل درک و فهم بودن تصاویر ومعنادار بودن آنها و همچنین زیبایی میتواند کیفیت فیلمها را بالا ببرد.
*شما خودتان چقدر از این تجربههای زیستی استفاده میکنید؟
- تجربه زندگی من در مقابل بسیاری از بزرگان واقعا ناچیز است. مثلاچند وقت پیشبرای چندمین بار "آناکارینا" تولستوی را خواندم و همچنان هم در حیرت و حسرتمکه این نویسنده بزرگچطور تجربه زیستی فراوانی داشته است که توانستهبه زیبایی خواننده را با رمان خودش همراه کند. این آدمهابه نظرم تجربه زیستی عجیبی داشتهاند.
*مثلا چقدر ازجزییاتی که در فیلمهایتان نشان میدهید حاصل نگاه کردن به زندگی مردم است؟
- من چند وقت پیش به همراهخانواده رفته بودم رستوران گیاهی و آخر شب دیدم کارگرهای آن رستوران غذای معمولی میخوردند. این تصاویر را میتوان در فیلمهای مختلف به صورت زیبا استفاده کرد. من مثالهای جزئی میزنم چونفیلمسازی نیاز به این جزئیات دارد. نویسنده باید چشمان بازی داشته باشد تا بتواند این تصاویر را به خوبی درک کند. فیلمسازیکار کردنروی جزئیات است. کوچکترین واحد ما در فیلمسازی پلان است و این پلانها باید سرشار از جزئیات باشد و همین چیزها فیلم را زنده میکند. جزئینگری به فیلم کمک میکندکه بار چند لایه به خودش بگیرد.
*با همه اینها مشکل فیلمهای ما فیلمنامه است؟
- من این صحبت راکه فیلمنامه نویسی ضعف سینمای ایران است، به هیچ وجه نمیپذیرم. به نظرم این یک سنگر پوسیدهای است که همه پشت آن خودشان را پنهان میکنند. اگر یک فیلم خوب است همه عوامل آن از آبدارچی گرفتهتا بازیگر و کارگردان خوب کار کردند. اما وقتی فیلم بد میشود فقط فیلمنامه نویسها مقصر هستند. من فکر میکنم مشکل سینمای ما فیلمنامه نویسها نیستند بلکهکارگردانها هستند.
*شماهم تجربه کارگردانی داشتید و همفیلمنامه نویسی. بر چه اساسی به این نتیجهگیری رسیدید؟
- به عنوان یک موجود دو زیست در این عرصه کههم فیلمنامه دیگران را نوشتم و هم ساختماین را میگویم. از نظر من کارگردانی یک شغل نیست. دریچهای است که باید همه را پشت آن دعوت کنید تا از آن به دنیایی که شما ساختهاید نگاه کنند.کارگردانهای ما این دریچه نگاه را ندارند و امضا پای کارهایشان نیست. کارگردانهای جوان ما فکر میکنند برای ساخت فیلمهای جنگی، وحشت و کمدی باید از یک نوع دکوپاژ استفاده کنند. اینها یک جور فیلمسازی بلد هستند. هر فیلمی مضمون خودش را دارد و هر مضمونی روش خاص خودش را میطلبد. مثلا شما بدترین فیلم هیچکاک را با بدترین فیلمنامهاش مقایسه کنید. بدترین فیلم پولانسکی را با بدترین فیلمنامهاش مقایسه کنید.آن فیلمهای بد و فیلمنامههای بد هر دو برای کارگردان است. مثلا فیلمنامه"قاتلین بالفطره" از کوئنتین تارانتینو است اما همه فیلم را با کارگردانشالیور استونمیشناسیم.
*منظورتان این است که کارگردان فیلمنامه بد را نباید بسازد یا اینکه باید در آن تغییر ایجاد کند؟
- کارگردان باید نگاه ویژهای داشته باشد. کارگردانهای ما این نگاه ویژه را ندارند و حاضر هستند هر گونه فیملنامهای را تجربه کنند و هر فیلمی را بسازند. فقط بسازند نه به صورت اصولی. نگاه ویژ ه پشت کارهایشان نیست. اگر فیلمنامهای خوب دستشان رسید فیلم خوب میسازند و اگر هم فیلمنامه بد بود فیلم بد میسازند. نمیداننداگر فیلمنامهای بد بود نباید آن رابسازند. اگر فیلمنامه بد است چرا کسی بد بودن آن را تشخیص نداده است و کارگردان آن فیلم را ساخته؟ اصلا فیلمنامهای که بد است چرا باید ساخته شود. من ضمن ادای احترام به همه کارگردانها همچنان معتقدم مشکل سینمای ما کارگردانها هستند.
*از فیلمنامههایتان که کارگردانهای دیگر ساختند راضی هستند؟
- نه، از تمام فیلمنامههایی که فروختم پشیمانم. اگر خودم میساختم قطعا خیلی بهتر میشد.
*فیلمنامه "هشت" کار شما بود؟ ماجرایش چیست؟
کارگردان باید نگاه ویژهای داشته باشد. کارگردانهای ما این نگاه ویژه را ندارند و حاضر هستند هر گونه فیملنامهای را تجربه کنند |
- اخیرا فیلمی به نام "هشت" از تلویزیون پخش شد که فیلمنامهاش را من و رویا غفاری نوشته بودیم. فیلم آنقدر بد بود که من خواهش کردم اسمم را از تیتراژ دربیاروند و آنها هم اسم خودشان را زدند. از فیلمنامه منچیز عجیبی به عنوان فیلمدرآورده بودند.خانم بازیگری که قرار بود نقش اصلی این فیلم را بازی کند گفته بود نقش یک معلم بیمار کلیوی را بازی نمیکند و آنها هم نقش را تغییر دادند و آن شخصیت را به یک خانم باکلاس تبدیل کردند. موقعیت داستانی همان بود اما دیالوگها تغییر پیدا کرده بود. پشت این ماجراتفکر ساده لوحانه کارگرداناست. اگر تو کارگرداناین فیلمنامه را انتخاب کردی با همین مضمون میتوانست چیز خوبی از کار دربیاید. این همه تغییر در فیلمنامه درست نیست.
*مضمون فیلم درباره چه بود؟
- فیلم هشت در مورد امام رضا (ع) بود اما انقدر از این عدد به صورت افراطی در فیلم استفاده شده بود که بازیگرها در مورد هشت همینطور الکیبا همحرف میزدند. این یعنی به اندازه نبودن.
*به اندازه نبودن چه؟
- کارگردانی اندازه دارد. یعنی اینکه کارگردان بایدتشخیص بدهد چه زمانی بگوید کات. این "کات" گفتن از"حرکت" گفتنخیلی مهمتر است.
*خوب با این حساب چرا فیلمنامههایتان را خودتان نمیسازید؟
- من آدم پر کاری نیستم. اما گاهی حسرت فیلمنامههایم را میخورم. فیلمسازی عرصه گرانی است. اگر اینطور نبود میتوانستیم یک فیلمنامه را به چند کارگردان بدهیم که بسازند و بعد میدیدیم که به چند فیلم میرسیم. آن وقت معلوم میشد مشکل سینمای ما کارگردانها هستند.
*چرا سراغ سینما نمیروید؟
- میخواهم یک سئوال خودخواهانه طرح کنم.کدام یک از تله فیلمهای من از فیلمهای سینمایی ضعیفتر است؟ معمولا دوستان با حسرت به من میگویند ای کاش این فیلم تو سینمایی بود و چرا وارد سینما نمیشوی اما شاید سینمای ما ظرفیت بعضی کارها را نداشته باشد. تلویزیون برای من خانه خوبی بوده است. اگر همین را در قالب سینما پیشنهاد کنند و بازیگران وعوامل آنچنانی بخواهند بیاورند، معلوم نیست فیلم خوب دربیاید.
*هنوز سر ماجرای "قتل آنلاین" دلخورید؟
-آن فیلم را قرار بود من بسازم و هفتاد روز پیشتولید رفتیم و در نهایت هم من آمدم بیرون.
*چرا کنار کشیدید؟ هفتاد روز پیش تولید مدت زمان کمی نبود.
- این فیلم به سفارش سیما فیلم بود و قرار بود من آن را بسازم اما تهیه کنندهای آمد و بازیگرانی آورد که من با بازیشان در این فیلم مخالف بودم. اتفاقا چهرههای سینما هم بودند اما به درد کار من نمیخوردند. سر همان ماجرا ناراحتیهایی پیش آمد که من کنار کشیدم.بخشی از فیلمنامه مالمن بود و بخشی هم مربوطبه بازنویسی نامناسب کارگردان میشد. در سینمای ایران باید وارد معاملههای کاریشوی که برای من خوشایند نیست. باید به خیلی چیزها از جمله اداهای بازیگران تن بدهی.
*از اینکه این فیلم را نساختید پشیمان نیستید؟
- طرح اولیه "قتل آنلاین" متعلق به من است اما فیلم آنقدر بد است که من امروز خوشحالم که آن را نساختم. این معادله سینمای ما معادله دردناکی است. حسرتی از فیلم سینمایی نساختن به دلم نیست. یک زمانی برایم مهم بود سینمایی بسازم اما الان برایم مهم این است که فیلم خوب بسازم چون فیلم خوب در هر شرایطیدیده میشود. تله فیلمهای من را چند بار تلوزیزونی نشان داده است و اگر سی دیاش همبیرون بیاید بازمردم میخرند. خیلی وقتها کارگردانها حسرت میخورند که کاش فلان فیلم را من میساختم اما برای من تا به حال این اتفاق نیفتاده است.
*کار جدیدتان باز هم تله فیلم است؟
- دو فیلمنامه" رویارویی" و "پیدا و پنهان" نوشته خودم آماده ساخته شدن است. فیلمنامه"همراه" نوشتهرویا غفاریهم یکی دیگر از این گزینههاست. البته در فکر ساخت سریال هستم.طرحی ازرویا غفاری به نام "سایه روشن" که به احتمال زیاد آن را میسازم.