کد خبر: ۱۳۳۷۴۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۳ - ۰۲ بهمن ۱۳۸۹
سینا: برای مردی كه 13 سال اول زندگی‌اش را در ایران گذرانده، اولین كار این بود كه به ریشه‌ها برگردد: او باید زبان مادری‌اش، فارسی را كاملا از نو می‌آموخت.

قطبی 46 ساله با لهجه ساحل غربی آمریكا می‌گوید: «به ریشه‌هایم برگشتم. فارسی را خیلی ضعیف صحبت می‌كردم و مجبور بودم با قلبم ارتباط برقرار كنم. ارتباطی كه با مردم ایران برقرار كردم فوق‌العاده بود.»

قطبی سه دهه از كشورش و از مادرش دور بود. در بازگشت از او با گل، شعار و موسیقی استقبال شد و بسیاری او را ناجی فوتبال ایران نام نهادند. او شاید دقیقا نمی‌فهمید مردم چه می‌گویند، اما گل‌های میخك قرمزرنگی كه مقابل پای او انداختند خود گویای ماجرا بودند.

او حالا مربی ایران است و پیش از دیدار شنبه با كره جنوبی امیدوار است كه نه تنها طلسم 35 سال قهرمان نشدن تیم ملی را بشكند، بلكه به دنیا، به ویژه آمریكا نشان دهد كه ایران آن چیزی نیست كه آنها تصور می‌كنند.

قطبی با رویای فوتبالیست شدن به آمریكا پا گذاشت: «دو سال قبل از انقلاب بود، در جولای 1977. فرصت آن را یافتم كه به دنبال تحصیلاتم باشم، و به رویای خود كه فوتبالیست شدن بود بپردازم.

شاید در آن لحظه كالیفرنیا بهترین جای ممكن نبود؛ البته من حق انتخاب نداشتم، اما در آن محیط فوتبال داشت تازه شكل می‌گرفت. لیگ فوتبال شمال آمریكا در جریان بود و من 15 دقیقه تا ورزشگاه رزبال فاصله داشتم. می‌رفتم تا بازی یوهان كرویف را ببینم؛ رینوس میشل هم مربی تیم بود و این دو نفر الهام‌بخش من بودند. كرویف الهام‌بخش من بود. همان اولین باری كه پایم به توپ خورد می‌خواستم فوتبالیست شوم.»

آشنایی با میشل، مربی هلندی كه فلسفه «توتال فوتبال» مشهورش فوتبال را دگرگون كرد، قطبی را در مسیر مربی‌گری قرار داد و او در نهایت مربی تیم زنان UCLA شد.

آنجا بود كه او با استیو سمپسون، مربی آینده تیم ملی آمریكا در جام جهانی 1998 فرانسه آشنا شد. هنگامی كه قرعه‌كشی مرحله گروهی انجام شد، سمپسون به قطبی پیشنهاد كرد شغل مدیریت بررسی تیم‌ها را به عهده بگیرد. هدف اصلی سمپسون كشف نكات بیشتری درباره تیم شگفتی‌ساز گروه بود: ایران.

بازی بین ایران و آمریكا در لیون را یكی از بزرگ‌ترین لحظات تاریخ جام‌های جهانی می‌دانند. روابط ایران و آمریكا پس از انقلاب در پایین‌ترین حد بود، به ویژه به دلیل جنگ ایران و عراق كه آمریكا و بسیاری از متحدان غربی‌اش، به شكل ننگینی در ابتدا از صدام حسین حمایت كردند.

بازی یك سال پس از انتخاب بهت‌انگیز محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران برگزار شد كه به دنبال تنش‌زدایی بود.

قطبی می‌گوید: «آن بازی لیون را به روشنی به یاد می‌آورم.

مردم ایرانی را می‌دیدم كه روی یك طرف گونه‌هایشان پرچم آمریكا نقش بسته بود و روی طرف دیگر صورتشان پرچم ایران. مردان ایرانی با همسران آمریكایی كه هنگامی كه هر تیم گل می‌زد به هوا می‌پریدند. این قدرت فوتبال را به من نشان داد. دو چیز هست كه می‌تواند این سیاره را صمیمی‌تر سازد: عشق و فوتبال.»

پیروزی شوك‌آور ایران در آن بازی باعث جشن شادی مردم در تهران شد و یك میلیون نفر به خیابان‌ها ریختند. این لحظه‌ای نمادین برای این كشور بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مقام معظم رهبری در پیامی به تیم ملی اعلام كردند: «امشب، دوباره رقیب قوی و متكبر، طعم تلخ شكست به دستان شما را چشید. شاد باشید كه مردم ایران را شاد كردید.»

قطبی با پاسپورت آمریكایی‌اش نمی‌توانست به نزد خانواده‌اش برگردد. او تحلیل‌گر تیم كره جنوبی بود كه به نیمه‌نهایی جام جهانی 2002 رسیده بود و سپس چهار سال بعد كمك‌مربی تیم شد.

قطبی می‌گوید: «تلاش كردم در هنگامی كه كمك‌مربی كره جنوبی بودم به ایران برگردم. اما دو روز قبل از سفر گفتند نمی‌توانم به این سفر بروم. لحظه تلخی بود. همه كره‌ای‌ها شگفت‌زده شده بودند: چطور نمی‌توانی به كشورت برگردی؟»

در هنگام كار به عنوان كمك‌مربی لس‌آنجلس گلكسی بود كه همه چیز عوض شد. تماسی از ایران گرفته شد و به او شغل مربی‌گری پرسپولیس، بزرگ‌ترین تیم فوتبال ایران پیشنهاد شد. این اولین باری بود كه او پس از 30 سال پا به خاك ایران می‌گذاشت: «هنگامی كه هواپیما فرود آمد، به روشنی به یاد دارم كه نمی‌دانستم چه انتظاری باید داشته باشم. هنگامی كه از باند فرودگاه دور شدم، همه مردم را دیدم كه با گل، پرچم‌ها، تصاویر و موسیقی به استقبال آمده بودند. تحت تاثیر قرار گرفتم. در آن لحظه، در آنجا بود كه حس كردم در خانه هستم.»

اما دیدار دوباره با مادر حتی احساس‌برانگیزتر بود: «اشك‌ها سرازیر می‌شد و مطمئن نبودم چه بگویم یا چه كنم. اما عشق راه خود را پیدا می‌كند.»

قطبی در اولین فصل خود فاتح لیگ شد، با تیمی كه ادعا می كند بیش از 30 میلیون طرفدار دارد. در دربی محلی با استقلال، بیش از 120 هزار نفر به ورزشگاه می‌روند.

قطبی می‌گوید: «مربی گلكسی بودم، اما چه می‌بردیم و چه می‌باختیم تاثیر زیادی روی زندگی مردم نمی‌گذاشت. اما در پرسپولیس، هنگامی كه می‌بردیم مردم چند روز خوشحال بودند و اگر می‌باختیم مردم ماه‌ها ناراحت می‌شدند.

اكثر افراد می‌دانند فوتبال چه معنایی برای آرژانتینی‌ها، برزیلی‌ها و ایتالیایی‌ها دارد. آن را در 10 ضرب كنید تا ببینید فوتبال چه معنایی برای مردم ایران دارد.»

با وجود مخالفت فدراسیون فوتبال، قطبی پس از اخراج علی دایی – بازیكنی كه هنوز ركورد بیشترین گل‌زنی در دیدارهای ملی را دارد – مربی تیم ملی در سال 2009 شد.

ایران در آستانه حذف از مرحله مقدماتی جام جهانی 2010 بود: قطبی سه بازی برای نجات تیم فرصت داشت. برد مقابل امارات و تساوی مقابل كره شمالی باعث شد بازی با كره جنوبی بسیار حساس شود. برد می‌توانست صعود ایران را رقم بزند، اما اتفاقات دیگری در میدان روی داد.

گل دیرهنگام پارك جی‌سونگ از منچستریونایتد رویاهای ایرانی‌ها را نابود كرد. آنها هشت دقیقه تا صعود فاصله داشتند.

گفته می‌شد بعضی از بازیكنان بعد از این دیدار از تیم ملی كنار گذاشته می‌شوند، اما این اتفاق نیفتاد و بسیاری از آنها باز هم برای تیم ملی بازی كردند!

قطبی شغلش را حفظ كرد و تیم را برای جام ملت‌ها آماده كرد. این تیم قوی‌ترین تیم مرحله گروهی بود و سه بازی را برد، از جمله دربی حساس با عراق همسایه و رقیب را.

این می‌تواند آخرین بازی قطبی به عنوان مربی تیم ملی باشد. پس از تورنمنت او مربی تیم ژاپنی شیمیزو اس‌پالس می‌شود، اما در هر حال او در وضعیتی عالی است كه ایران را برای اولین بار پس از سال 1976 به قهرمانی آسیا برساند: «هدفی كه در نظر گرفتیم فتح جام ملت‌ها برای اولین بار در 35 سال گذشته است. ما می‌خواهیم این را برای مردم ایران انجام دهیم. ایرانی‌های سراسر دنیا مردمی باهوش، پرشور و مهربان هستند و متاسفانه دنیای غرب چهره‌ای غلط از آنها ترسیم كرده. شاید این تیم بتواند این چهره را تغییر دهد.»
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"