دومين روز «همايش سعدي در غزل» 31 فروردين 1390 در سالن همايشهاي شهر كتاب برگزار شد.
به گزارش ايسنا، در آغاز اين مراسم مريم حسيني طي سخناني پيرامون بررسي تطبيقي قصايد سنايي و سعدي، اظهار كرد: در مقايسه بين اين دو شاعر به اين فكر كردم كه نه تنها زمان حيات دو شاعر مهم است بلكه شخصيت دو شاعر نيز حائز اهميت است و بايد نگاهي روشن به شخصيت سنايي و سعدي داشته باشيم.
وي ادامه داد: نكتهاي كه پيش از هر چيزي لازم است ذكر كنم اين است كه عصر سعدي عصر قصيده است و تا آن دوران قصيده سرايان برجستهاي وجود داشتند.
حسيني با اشاره به اينكه در قرن هفتم كه دورهي سعدي است در دورهي غزل قرار ميگيريم، تاكيد كرد: سعدي در صدر غزل سرايان قرار ميگيرد و همان طور كه سنايي قصيده را به اوج ميرساند سعدي نيز غزل را به اوج ميرساند. تاكنون 220 قصيده كوتاه از سنايي باقي مانده است اما قصايد سعدي حدود 60 قصيده بيشتر نيست.
وي با بيان اينكه سنايي نخستين كسي بود كه غزل را به شعر فارسي وارد كرده است، گفت: سعدي و حافظ و مولانا در عرصهي غزلسرايي پيرو سنايي هستند. ما در قصيدهي سنايي بسياري اوقات حال و هواي غزل را ميبينيم و به همين جهت تنوع مضاميني كه در قصيده سنايي ديده ميشود بيشتر از قصايد سعدي است.
وي افزود: نخستين شكافهاي بين غزل و قصيده در اشعار سعدي مشاهده ميشود و در قصايد سعدي نيز مضمونهايي مانند توحيديه، بهاريه و حكيمانهها و واعظانهها و قصايدي كه در مدح سروده ميشوند مشاهده ميشود.
حسيني با بيان اينكه قصيدههايي در شعر سنايي است كه تنها مخصوص خود اوست، تصريح كرد: برخي قصايد سنايي در اشعار هيچ شاعر ديگري يافت نميشود مانند قصايد نقد و اعتراض سنايي؛ با مقايسهي قصايد دو شاعر پي ميبريم كه سليقههاي دو شاعر در بسياري اوقات با هم متفاوت بودهاند و به نظر من سنايي شاعري درونگرا و انديشمند و سعدي شاعري برونگرا و انديشمند هستند و اين به خاطر سبك و وجه شخصيتي اشعار آنهاست.
وي ادامه داد: سعدي عرفانش عرفاني آفاقي و طبيعي است و همچنين عرفانش باعث ميشود نگاهي به هستي دوست داشتني باشد و پي ميبريم كه سعدي انساني اجتماعي بوده است.
وي براي اثبات اينكه سنايي تا چه اندازه درونگرا و خلوتنشين بوده است چند جمله از نثر سنايي را قرائت كرد و گفت: نكتهي ديگري كه بسياري از قصايد سعدي محصول دوران ميان سالي و كهن سالي اوست.
***
در ادامهي اين مراسم محمدعلي سپانلو، شاعر و منتقد با موضوع «سعدي و بتهوون» سخنان خود را ارائه داد و اظهار كرد: قصد من اين است كه سعدي و بتهوون را از يك مورد با هم مقايسه كنم و آن اين است كه هر دو در هنر خود يك پايهي بزرگ گذاشتهاند كه تا قبل از آنها شاعر يا موزيسين جيرهخوار يا حقوق بگير دربار بودند و بعد از دوران آنها ميبينيم كه تغييرات بسياري رخ ميدهد.
وي ادامه داد: براي من عجيب است كه به روانشناسي شاعران قديم پرداخته نشده است و تنها آثار آنها را از لحاظ دستوري و قواعد و به صورت ماشيني بررسي كردهاند.
سپانلو با اشاره به اينكه قبل از بتهوون موزيسينهاي بزرگي بودند كه در دربارهاي كوچك كار ميكردند، گفت: اما بتهوون اولين هنرمندي است كه براي دربار كار نميكند و اگر دربار از او شعر ميخواهد ميگفت كه حوصله ندارد يا نميخواهد كار كند.
وي با اشاره به دوران سعدي و تشابه آن با بتهوون تصريح كرد: سعدي نيز در دوران خود در شعري به ممدوح خود ميگويد «تو بايد افتخار كني كه من از تو شعر ميگويم و بعد ها هم افتخار ميكنند كه من در ايام تو بودم»
اين شاعر و منتقد با بيان اينكه ميراث سعدي به جامي رسيد گفت: اين نوع رفتار سعدي با درباريان پس از وي به جامي رسيد و بتهوون نيز ميراث خود را به واگنر سپرد.
***
در ادامهي اين مراسم نسرين فقيه ملك مرزبان پيرامون هنجار و ساختار قصايد سعدي سخن گفت و اظهار كرد: قصيده نوع متمايزي است از اشعار؛ به اين دليل كه براي كسي در جاي معيني با شنوندگان معيني كه اغلب از سطح بالا و ساختارهاي اجتماعي و از فضل ادب برخوردارند، سرايده ميشود.
وي تصريح كرد: قصيده شنوندهاي دارد و قصيدهگو چيزي ميخواهد بگويد و شايد براي هر گونه اعمال نفوذي بر روي شاه شعر خود را ميگويد.
وي ادامه داد: در بسياري از قصيدهها ممدوح كاملا معين است و شاعر او را ميشناسد و در قصيده شاعر بسيار هنرمندانه ميخواهد كه شعرش به تاثير بيانجامد و به چيزي كه ميخواهد برسد.
وي با اشاره به زمان زندگي سعدي و شرايط اجتماعي آن دوران، اظهار كرد: ما در زمان سعدي با فضايي مواجه هستيم كه بسيار مغشوش است و اندكي كه به آن حوزه نگاه كنيم ميبينيم پادشاهان بسيار كم ثباتاند.
وي افزود: از نظر گفتمان حكومتي اگر بخواهيم آن دوران را بررسي كنيم آن هم با دانش و توقعاتي كه يك مرد دانشمند مانند سعدي از جامعه خود دارد، آنچه در جامعه شيراز وجود داشت بسيار ناپايدار بود. طبعا قرن هفتم قرني است كه در اقصي نقاط ايران مكتب تصوف در دورههاي مختلف وجود دارد اما در اشعار سعدي كم پيدا ميكنيم مگر در غزلياتش كه خطاب به يك شيخ يا صوفي مدحي گفته باشد.
نسرين فقيه ملك مرزبان قصايد سعدي را به چهار دسته تقسيم و اينگونه عنوان كرد: مدح كساني كه قدرت حكومتي در دست دارند و قصايد مذهبي، توحيد و مدح رسول اكرم(ص)، قصايد توصيفي مانند بهاريهها و تعداد زيادي از قصايد با عنوان پند و اندرز از موضوعات قصايد سعدي هستند.
وي ادامه داد: مهمترين مطلب اين است كه سعدي با خود و جامعهاش صادق است و به هيچ وجه قصيده نميگويد كه به اميال شخصي خود برسد. و اگر مدح پادشاهان را كرده است خيلي صادقانه و مصلحانه آنچه را كه براي جامعه ارزش و موثر است از آنان خواسته است و من بسياري از اين قصايد را براي آنكه شيراز از بين نرود موثر ميدانم.
***
در ادامهي اين حمايش عباس ماهيار ـ استاد دانشگاه تربيت معلم ـ در سخناني با موضوع تجلي تفكرات اشعري در قصايد سعدي اظهار كرد: دعاها و پندهاي سعدي بر مبناي تفكرات اشعري است و حتي ميبينيم سعدي در اشعارش به رويت خداوند تاكيد ميكند.
وي ادامه داد: معتزله اراده خدا به خلق شر و خبيث را انكار ميكند و اين اراده را براي پروردگار زشت ميدانند. سعدي نيز در اشعار خود اعمال خلاف بندگان را خلاف ارادهي حق تعالي ميداند.
***
به گزارش ايسنا، در پايان اين مراسم كورش كمالي سروستاني با اشاره به اينكه تمام كساني كه در همايش دو روزهي «سعدي در غزل» سخن گفتهاند، اشتراك نظراتي داشتهاند، گفت: اين اشتراك نظرها از اين حيث بود كه سعدي در قصيده نگاه نويي داشته است و مخصوصا در قصاعد اجتماعي تغييرات بسياري داده است.
وي در پايان اعلام كرد: مجموعه بحثهاي اين دو روز و نشستهاي علمي روز سعدي در شيراز به صورت ديوي دي و چاپ كتاب منتشر خواهد شد.