|
اولين سمينار سراسري مديريت درد به مدت دو روز از 30 خرداد با حضور متخصصان رشتههاي مختلف و در محل تالار اجتماعات بيمارستان حضرت رسول(ص)، از طرف گروه پژوهشي جهاد دانشگاهي واحد علوم پزشکي ايران و با همکاري انجمن بررسي مطالعه درد ايران برگزار شد.
اين سمينار به آخرين يافتههاي پزشكي در مورد درد، اصول منطقي استفاده از داروهاي ضد درد، جايگاه درمانهاي فيزيكي و غيردارويي درد، چالشهاي موجود در خصوص طب مكمل در درمان درد و مباحث پايه و اصولي در حوزههاي مختلف مديريت درد، داروها و روشهاي شايع و مرسوم كاهش درد پرداخت.
خوددرماني
اين رفتار بخصوص در سالمندان كه كمتر درد خود را بروز ميدهند بيشتر رايج است و همين امر باعث ميشود كه كيفيت زندگي افراد پايين بيايد. به عنوان مثال بيماري كه در مراحل پيشرفته سرطان قرار دارد تصور او و اطرافيانش اين است كه اين مدت از زندگي بايد با درد همراه باشد كه اين از نظر پزشكي به هيچ وجه قابل قبول نيست.»
آمارها نشان ميدهند كه مشكلات وابسته به درد تا 80 درصد علل مراجعه به پزشكان را تشكيل ميدهند. اين در حالي است كه پيشرفت روزافزون علم پزشكي علاوه بر بالا بردن كيفيت خدمات پزشكي و بهداشتي در جامعه، موجب شده است كه بيماراني كه در طول قرنها در مقابل امراض و آلام مختلف چارهاي جز تحمل نداشتند، اينك انتظارات بيشتري براي درمان سريع و قطعي دردهاي گوناگون داشته باشند.
دكتر علي بيداري، دبير علمي اولين سمينار سراسري مديريت درد و فوقتخصص روماتولوژي، در گفت وگو با همشهري با تاكيد بر اينكه اولين قدم در مسير درمان و مديريت درد، ارزيابي بيمار مبتلا به درد است، ميگويد: «نكته مهم نه تنها پرداختن به نكات متداولي مثل زمان، شروع و محل درد است بلكه به جنبههاي مختلف درد مثل تأثيراتي كه درد در فعاليتهاي فيزيكي و شغلي، رفتار و... گذاشته همچنين به انتظارات بيمار در ارتباط با شدت ميزان كاهش درد بايد پرداخته شود.»
دكتر بيداري تاكيد ميكند: «اولين نكتهاي كه در مورد درد بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه درد به خودي خود يك بيماري نيست بلكه يك علامت است بخصوص اگر اين درد در گذشته تجربه نشده و تشخيصي هم روي آن داده نشده است.»
متخصصان توصيه ميكنند كه بيمار مبتلا به درد مزمن، حتماً به پزشك مراجعه كند كه اگر اين درد سرنخي براي يك تشخيص مهم است اين تشخيص خيلي زود داده شود، ولي خوددرماني در ارتباط با داروها يكي از معضلات مهمي است كه در كشور ما رو به افزايش است.
دكتر بيداري با اشاره به اينكه خوددرماني در ارتباط با درد جز در مواردي كه بيماري فرد قبلا تشخيص داده شده به هيچ وجه توصيه نميشود و حتماً اين كار با مشورت پزشك بايد صورت گيرد، ادامه ميدهد: «بعضي از افراد به اين ترتيب فكر ميكنند كه درد يك پديده طبيعي است و بايد آن را تحمل كرد. اين رفتار بخصوص در سالمندان كه كمتر درد خود را بروز ميدهند، بيشتر رايج است و همين امر باعث ميشود كه كيفيت زندگي افراد پايين بيايد.
به عنوان مثال، بيماري كه در مراحل پيشرفته سرطان قرار دارد تصور او و اطرافيانش اين است كه اين مدت از زندگي بايد با درد همراه باشد كه اين از نظر پزشكي به هيچ وجه قابل قبول نيست.» اين در حالي است كه در خيلي از موارد نيز درد آنقدر ساده تلقي ميشود كه همين امر ممكن است تشخيصهاي مهم و جدي را به خطر بيندازد.
وي در ادامه به مشكلات سازماندهي در مرحله بعد اشاره ميكند و ميگويد: «امروزه برخورد با درد از حوزه يك رشته تخصصي فراتر رفته و بيشتر كار تيمي بين تخصصهاي مختلف مطرح است (رويكرد چندتخصصي به درد) كه متاسفانه اين اتفاق هم در كشور ما هنوز نيفتاده است.»
اگر در همه حيطههاي پزشكي با باورهاي غلط رايج در بين مردم مواجه ميشويم، اين باورها در هنگام درد هم ميتوانند بسيار متنوع باشند و اين امر در جوامعي كه از نظر تحصيلات در سطح پايينتري قرار دارند بيشتر به چشم ميخورد. دكتر محمد شريفي، رئيس انجمن بررسي و مطالعه درد در ايران نيز در اين باره معتقد است: «هنوز پس از گذشت ساليان درازي كه بيماران و پزشكان با مسئله درد سر و كار دارند، درد تعريف خودش را در اين ميان گم كرده است حتي خيلي از پزشكان هم هنوز نميتوانند تعريف دقيق و علمي از درد داشته باشند اما بايد دانست كه درد فقط يك پديده جسمي نيست بلكه خيلي از ناراحتيها و ناخوشيهاي روحي را هم به دنبال دارد.»
وي با تاكيد بر اينكه اداره كردن دردهاي حاد يا دردهايي كه به علت يك آسيب بافتي ايجاد ميشوند موضوعي است كه در بيمارستانها و درمانگاهها نسبت به اين امر توجه كافي نميشود، به همشهري ميگويد: «در اين ميان پرسنل هم آموزشهاي كافي را براي كنترل اين دردها هنوز نديدهاند، داروهاي مناسب كنترل اين دردها هم اغلب در دسترس نيست چون خيلي از اين داروها ممكن است مخدر باشند و احتياج به مجوز داشته باشند. همين تشريفات اداري منجر به اين ميشود كه بيمار، دردهاي زيادي را تحمل كند كه ميتواند آسيبهاي جبرانناپذيري را به همراه داشته باشد.»
در بيمارستانهاي ما خيلي از بيماران كه بعد از عمل جراحي با درد بعد از عمل مواجه ميشوند، وقتي براي كنترل درد از پرسنل كمك ميخواهند، در پاسخ به آنها گفته ميشود كه چون جراحي شدهاند درد ناشي از آن را هم بايد تحمل كنند.
دكتر شريفي در ادامه در اينباره ميگويد: «اين يك باور غلط است و اين دردها تماماً و با دقت بايد كنترل شوند وگرنه براي بيمار تبعاتي خواهند داشت كه از جمله آن تضعيف سيستم ايمني بدن است يعني زماني كه بيمار پس از عمل جراحي براي ترميم زخمش احتياج به سيستم ايمني دارد، اين سيستم بر اثر تحمل نابجاي درد ديگر تضعيف شده است در نتيجه روزهاي بستري بيمار بيشتر ميشود، به داروهاي بيشتري نياز پيدا ميكند و حتي امكان بوجود آمدن انواع عفونتها نيز در اين بيمار افزايش مييابد و به همين ترتيب تبعات اقتصادي از جمله پرداخت هزينههاي بستري در بيمارستان متحمل اين شخص ميشود.»
دكتر شريفي ميگويد: «البته اين مسئله را نبايد ناديده گرفت كه كساني كه درد را تحمل ميكنند، بايد در اداره كردن درد خود دخالت داشته باشند يعني اگر بيمار ماهيت درد را نشناسد و نتواند درد حاد را از مزمن تشخيص دهد، در نتيجه همكاري لازم را هم در هنگام مداخلات درماني نخواهد كرد و درمان را با شكست مواجه ميكند.»
وي در پاسخ به اين سؤال همشهري كه چرا با اينكه استامينوفن يا ساير داروهاي OTCرواج بيرويهاي در بين مردم دارند در حاليكه به راحتي در اختيار آنها قرار ميگيرند و مقررات محكمي براي داروخانهها در اين مورد مشخص نميشود، ميگويد: «استامينوفن و مسكنهاي شبيه به آن در كل دارويهاي خطرناكي نيستند اما مصرف بيرويه آنها مسموميت يا خطرات ديگري را به همراه دارند كه به سيستم اقتصادي خانواده و كشور خسارات زيادي وارد ميكنند،اما اينكه چه مسكني براي چه دردي مناسب است نيز از نكات مهمي است كه هنوز خيلي از مردم از آن بياطلاعند و نميدانند كه هر مسكني براي هر دردي جواب نميدهد.»
دكتر شريفي در اينباره اينگونه توضيح ميدهد: « به عنوان مثال بسياري از خانمها در طول عادت ماهيانه دردناكشان به مصرف دارو روي ميآورند ولي هنوز خيلي از آنها نميدانند كه چه دارويي را با چه دوزي بايد استفاده كنند. از چه روزي دارو را شروع كنند و تا چه روزي ادامه دهند و همين امر نيز نقصان فرهنگسازي در زمينه استفاده از دارو در كشور ما را نشان ميدهد.»
اين كودك هنوز نوپاست
با اينكه مطالعات بسياري نشان ميدهد كه عوامل رواني در ايجاد درد، تشديد و تداوم آن نقش تاثيرگذاري دارند،دكتر ندا عليبيگي، متخصص روانشناسي باليني و عضو گروه پژوهشي درد جهاد دانشگاهي علوم پزشكي ايران با بيان اينكه روانشناسي درد چه در بين پزشكان و چه در ميان بيماران علم نوپايي است كه هنوز جايگاه خود را پيدا نكرده، معتقد است: «ما در درمانهاي روانشناختي عمدتاً روي دردهاي مزمن تاكيد داريم چون در دردهاي مزمن هميشه يك جزء رواني وجود دارد كه يا باعث ميشود كه درد استمرار پيدا كند يا باعث ميشود شدت درد خيلي بيشتر از دردهاي حاد يا دردهاي معمولي باشد. بحث روانشناسي درد هم يكي از قسمتهاي اساسي است كه ما بايد در مسئله درد آن را در نظر بگيريم. اما متاسفانه با توجه به اينكه روانشناسي يك علم نوپا است در زمينه روانشناسي درد هم تا به حال در كشور ما گامهاي اساسي برداشته نشده است و خيلي از پزشكان ما هنوز روانشناسان را نميشناسند و روانشناسان هم خيلي با سيستمهاي پزشكي سر و كار ندارند.»